منهج ششم حلی بر اثبات امامت علیس
گوید: «ششم اینکه علی مستجاب الدعوه بود، بر ضد بشر بن ارطاه دعا کرد که خدا عقل او را سلب کند، پس او دیوانه شد، و بر عیزار به کوری دعا کرد، پس او کور شد و بر ضد انس زمانی که شهادت را پنهان کرد دعای برص کرد، پس او گرفتار برص شد. دعا کرد بر ضد زید بن ارقم به کوری او کور شد».
در جواب گوییم: این اجابت دعا، در صحابه و صالحین بوده، و برای علی انکار نمیشود، و سعد بن ابی وقاص دعایش خطا نمیشد. زیرا رسول خدا جبرای او دعا کرد که: «اللهم سدد رميته وأجب دعوته»و براء بن مالک بر خدای تعالی قسم میداد و قسم او نیکو میشد چنانکه در خبر صحیح آمده که بعضی از بندگان خدا چنین هستند. از جمله براء بن مالک صد مرتبه مبارزه کرد، و علاء بن حضرمینایب رسول خدا جو نایب ابوبکر بر بحرین به اجابت دعا مشهور است.
گوید: «جمهور روایت کردهاند که رسول خدا جچون به سوی بنی المصطلق حرکت کرد، به نزدیک وادی سختی نازل شد و جبرییل آمد و خبر داد که طایفهای از کفار جن در این وادی آمدهاند و میخواهند مکری کنند. پس علی را خواند و امرکرد به نزول وادی. پس ایشان را کشت».
در جواب گفته میشود علی شأنش بزرگتر از این است و هلاک جن برای کسی است که کمتر از او باشد. و لیکن این از دروغهای دانسته شده است و احدی از بشر با جن قتال نکرده است. بلکه جن مؤمنین با جن کفار قتال میکنند، پس قتال جن با علی از دروغهایی روشن است و این کذب از جنس قتال اوست در بئر العلم. علی مقامش بالاتر است که با جن طرف شود. و به تحقیق یک نفر شیعی از ابوالبقاء خالد بن يوسف النابلسيسؤال کرد از قتال علی با جن؟ او گفت آیا شما شیعیان عقل ندارید، آیا نزد شما کدام افضلند عمر و یا علی؟ او گفت بلکه علی، پس گفت هرگاه رسول خداجبه عمر بگوید نمیبینم تو را که شیطان راهی برود که تو بروی، پس چون شیطان از عمر فرار میکند چگونه فرزندان او با علی قتال میکنند؟!!.
حدیثی نیز از ابن عباس آمده که سال حدیبیه چون رسول خدا جعازم مکه شد مردم به تشنگی و گرمیرو برو شدند، پس چون وارد جحفه شد، فرمود هرکس با عده ای، کوزهها و مشکها را ببرند و از چاه بئر العلم آب بیاورند من برای او ضامن بهشتم، پس مردی رفت و ترسناک برگشت، سپس دیگری رفت و برگشت، سپس علی را فرستاد او به چاه رفت و مشکها و کوزهها را پس از هول شدید پر کرد تا آخر. ابن جوزی گفته این احادیث ساخته شده است و راویان آنها معیوب و جعالند. و ابوالفتح ازدی گوید عمارۀ بن یزید راوی حدیث بالا، جعل حدیث مینموده است.