دلیل ششم حدیث برادری افکندن بین پیغمبر و علی و رد بر آن و جعلی بودن آن
گوید «حدیث ششم حدیث مؤاخات و برادری است که انس روایت کرده که چون روز مباهله شد و رسول خدا جبین مهاجرین و انصار برادری افکند، علی ایستاده و میدید و چون بین او و احدی برادری نیانداخت گریان گشت. رسول خدا جفرمود ابوالحسن چه کرد؟ گفتند: او گریان رفت، پس فاطمه به او گفت برای چه گریانی؟ گفت: پیغمبر بین مهاجرین و انصار برادری افکند و بین من و احدی برادری نیافکند، فاطمه گفت شاید تو را برای برادری خود آرزو نموده تا آنکه بلال آمد و گفت یا علی رسول خدا را اجابت کن، پس چون خدمت رسول جرسید فرمود: چرا گریانی من تو را برای خود ذخیره کردهام آیا دوست نداری که برادر پیغمبرت باشی؟ گفت: آری پس رسول خدا جدست او را گرفت و به منبر رفت و گفت خدایا این از من و من از اویم الخ».
گوییم: اولا از شما مطالبهی صحت این نقل را میکنیم، و این حدیث را به هیچ کتابی نسبت نداده ای، اگر چه آن را هم به کتب نسبت میدهی، کتبی است که ارزشی برای احتجاج و استناد ندارد.
دوم: ابن حدیث نزد اهل حدیث جعلی است و احدی از اهل معرفت به حدیث در جعلی بودن آن شک ندارد. و قرائن جعل و بطلان در آن زیاد است و آنکه جعل کرده نتوانسته جعل خود را پنهان کند.
سوم: مباهله در سال نهم هجرت بوده و برادری بین مهاجرین و انصار در سال اول هجرت بوده است [۳۵٧].
به اضافه چون نصارای نجران فهمیدند او رسول خدا جاست در خلوت با یکدیگر گفتند قومی که با پیغمبرشان مباهله کند ریشه کن شوند پس به جزیه اقرار کردند و رفتند و مباهله واقع نشد و همه متفقاند که در روز مباهله مؤاخاتی انجام نشد [۳۵۸].
[۳۵٧] رسول خدا جو یعنی هردو از مهاجرین بودند و رسول خدا بین مهاجرین و انصار برادری انداخت و بین دو مهاجری برادری قرار نداد، پس بین رسول خدا و علی مؤاخاه واقع نشد بلکه رسول خدا جبین علی و سهل بن حنیف برادری انداخت. و پس از آنکه آیهی (إنما المؤمنون إخوة) نازل شد همه مسلمین با یکدیگر برادر شدند و احتیاج به قرار دادن مؤاخاة بین دو نفر نبود. [۳۵۸] بعلاوه مگر علی طفل دو ساله بود که گریان شد و فاطمه او را گریان دید و خبر از غیب داد که رسول خدا تو را برای خود ذخیره و رزرو نموده و این علم غیب داشتن فاطمه ضد آیات قرآن است.