سبقت اهل دین و اهل سنت به امر رسول الله جاگر خلافت برای علی مطرح بود
ولی هر عاقلی میداند که اهل دین و اهل سنت غرضی ندارند و اگر میدانستند که رسول خدا جبر خلافت علی تصریح کرده هر آئینه به سوی امر او سبقت میگرفتند و از هرکس زودتر او را تصدیق میکردند، نهایت چیزی که فرض شود این است که این حکم برایشان مخفی شده. پس چگونه شما آنان را جزء یهود و نصاری بلکه بدتر میدانید! بلکه برای جعلی بودن اخباری که تو آوردی قول رسول الله جکه فرمود: «هرکس بر من عمدا دروغ بگوید جایگاه خود را در آتش ساخته است» کافی است و خداوند جعل کنندهی آن را مصداق این حدیث میکند. معلوم میشود دروغ بر او بسته میشده که این فرمایش را فرموده است، آری هرکس کتمان کند بنا به گفتهی صریح رسول خدا جاو از اهل آتش است.
و قول تو که ما چندین مقابل این اخبار نقل کردهایم از ثقات مردان خودمان، در جواب گوییم: ما رجال اهل سنت را نقادی میکنیم بطوریکه زیادتر از آن ممکن نیست و مصنفات زیادی در تعدیل و ضعف و صدق و غلط و کذب و وهم ایشان داریم اصلا ما از ایشان طرفداری نمیکنیم با اینکه مردمان صالح و عابدی هستند و احتجاج استدلال به قول مردی را ساقط میدانیم برای کثرت غلط و سوء حافظه او، و اگرچه از اولیاء خدا باشد ولی شما شیعه ثقه نزد تان این است که امامیباشد و در حق ائمهی خود بنا خوانی کرده باشد گرچه غلط بگوید چه حافظه داشته باشد یا نه، چه راست بگوید یا دروغ، پس نهایت این است که راویان شما مانند راویان ما باشند چون بدیهی شد که میان اهل سنت دروغگویانی هستند و در میان شما نیز کذابین وجود دارد و بهر حال شما از آن دروغگویان دروغگوتر هستید، پس بر ما حرام است که به احادیث عمل کنیم قبل از آنکه سند آنها را بررسی نماییم، پس از کجا اطمینان پیدا کردی به کسانی که صدها سال قبل از او بودهاند در حالیکه آنها را نمیشناسی و در شمار ثقات نیز ذکر نشدهاند و بیشتر احادیثی که در دست شماست نوشتهها و اخباری است که دروغ آنها معلوم شده و یا صحت آنها مشکوک است. و ما میدانیم که خوارج بدتر از شمایند، ولی نمیتوانیم ایشان را به کذب متهم کنیم زیرا ما ایشان را امتحان کردهایم، دیدهایم راستگو هستند و طالب راستی هستند، چه به نفع ایشان و یا به ضرر ایشان باشد ولی راستگویان شما نادراند مانند یک موی سفید در بدن گاو سیاه [۳۶۴]. ابن المبارک گفته: دین از اهل حدیث و کلام و حیله از اهل رای و کذب مخصوص رافضه است پس اهل سنت و حدیث به دروغ گفتن خشنود نیستند و اگر چه موافق مذهبشان باشد چه قدر از فضائل ابوبکر و عمر و عثمان بلکه از معاویه و غیر ایشان به اسانیدی که مانند نقاش و قطیعی و ثعلبی و اهوازی و ابونعیم و خطیب و ابن عساکر و دیگران روایت کردهاند ولی علمای حدیث قبول نکرده و کذب آنها را بیان میکنند بلکه هرگاه در اسناد حدیث یک نفر مجهول الحال باشد در آن حدیث توقف کردهاند، و نزد شما شرط صحت حدیث این است که موافق مذهبتان باشد چه بد باشد و چه خوب و اگر نص ثابتی بیاورید دلالت بر گفتهای ندارد ولی ما عمده معتمدمان نصوص قرآن و سنت ثابت است و یا حدیثی است که مورد اجماع مسلمین باشد و اگر چیزی منافی آن باشد آن را رد میکنیم.
[۳۶۴] مترجم میگوید هفتاد سال است میان شیعه یعنی در ایران زندگی میکنم، چندی قبل نامهای از کانادا برایم آمد از تاجری ایرانی که ساکن آنجا شده و از ما کتابهای تألیف شده ما را خواسته بود، نوشته بود من بیست سال است در کنانادا ساکنم و یک دروغ از اهل آنجا نشنیده ام و این حقیر در جواب او نوشتم من هفتاد سال است در ایران زندگی کرده و در این مدت یک سخن راست از ایشان نشنیده ام خصوصاً از مروجین مذهب ایشان که جایز میدانند برای پیشبرد هدف و ترویج مذهب خود دروغ نقل کنند و یا جعل نمایند حتی از قول پیامبر جبه دروغ میگویند که او فرموده به مخالفین خود تهمت بزنید چنانکه در بعضی کتب خود آوردهاند که پیغمبر جفرمود: إذا رأیتم أهل الریب والبدع من بعدی فاظهروا البراءة منهم واکثروا من سبهم والقول فیهم والوقیعة وبا هتوهم کیلا یطمعوا في الفساد في الإسلام،یعنی چون اهل بدعت و شک را دیدید پس از آنها بیزاری جویید و به آنها بسیار بد و ناسزا گویید و دربارهی آنها گفتار زشت بگویید و به آنان تهمت بزنید تا طمع بر تباهی اسلام نکنند (جلد اول سفینه البحار ص ۶۳۳) در حالی که این سخن ضد قرآن است که خدا فرموده: ﴿وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ﴾سوره مائده آیه ۸.