اصل شرک
و اصل شرک یا تعطیل است یعنی تعطیل اسماء و صفات خداوند مانند تعطیل فرعون موسی، و آنکه با ابراهیم÷دربارهی پروردگارش مجادله کرد، و یا شریک قرار دادن بر خداوند در اعمال و عبادتش، که در بین مردمان بیشتر از تعطیل میباشد، و این مشرکین دشمنان همهی پیامبران هستند و در بین دشمنان محمد و ابراهیم علیهما السلام از هردو نوع مشرکین و معطلین بسیار هستند، لیکن تعطیل محض به ذات خداوند کمتر است، لیکن بیشتر از همه تعطیل صفات کمال خداوند هست که مستلزم تعطیل ذات خداوند میباشد. و بر علاوهی آنانی که نزدیکتر به پیامبر جو یارانش و تابعین آنان بودند به توحید، ایمان و عقل نزدیکتر بودند، و هر کسی که از آنان دورتراند از این امور دورتراند و متاخرین متکلمین اثبات مانند رازی و آمدی و امثال آنان که کلام را با فلسفه آمیختهاند در تقریر توحید و اثبات صفات کمال در درجهی پایینتر از ابو المعالى جوینی و امثالش قرار دارند، و ابو المعالی درجهی پایینتر از قاضی ابوبکر بن طیب در این مورد قرار دارند، و نیز آنان در درجه پایینتر از ابوالحسن اشعری، و ابوالحسن اشعری درجهی پایینتر از ابو محمد بن کلاب در این مورد قرار دارند، و آنان همه در درجهی پایینتر از سلف و ائمه در این مورد قرار دارند.
و متکلمین اثبات که به قضاء و قدر اعتراف دارند، در توحید و اثبات صفات کمال به خداوند متعال، بهتر از معتزله، قدریان، و شیعه و غیر آنان هستند، زیرا که اهل اثبات به خداوند متعال کمال قدرت، کمال مشیت و کمال خلق نمودن را ثابت میکنند و میگویند که خداوند به این امور منفرد و یگانه است، آنان میگویند: خداوند به تنهایی آفرینندهی همه چیزها اعم از اعیان و اعراض است، و از اینروست که آنان از ویژهترین صفات خداوند قدرت بر اختراع را دانستهاند، لیکن درست اینست که قدرت بر اختراع از جملهی خصائص خداوند متعال است و تنها ویژهترین و خاصترین صفات او تعالی نیست. لیکن قدریان، معتزله و شیعه احوال حیوان را خارج از این میدانند که مخلوق خداوند باشند، و حقیقت قول آنان تعطیل این حوادث از آفریدگاری هست، و نیز این گفته یشان اثبات شریک به خداوند در اینمورد به شمار میرود، و بسیاری از متأخرین قدریان میگویند که بندگان خالق این احوال است، لیکن گذشتگان آنان از این گفته خود داری میکردند.