ادعای امامیه در مورد عصمت امامانشان
اما آنکه ائمه ماند انبیاء معصومند، این اعتقاد رافضیان است و احدی به این قول قائل نیست مگر کسانی که بدتر از این انند مانند اسماعیلیه که قائل شدهاند به عصمت رؤسای خود (بنی عبید) که خود را نسبت دادهاند به محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق و گفتهاند امامت بعد از جعفر بن محمد بن محمد بن اسماعیل رسیده نه به موسی بن جعفر. و اینان یک مشت مردم ملحد و بیدینند که به عصمت آخوندهای خود قائل شدهاند (و همچنین شیخیه و کریم خانیه و عدهای از صوفیه که اصلا از اسلام حقیقی خبری ندارند.)
و اما اینکه امامیه بر انبیاء سهو را جایز نمیدانند این ادعای بیدلیل را احدی نگفته است.
و اما اینکه میگویند معصومین از جدشان گرفتهاند؟ در جواب گفته میشود.
اولاً: خود ائمه گفتهاند که ما حدیث خود را از دانشمندانی تعلیم گرفتیم و این متواتر است که علی بن الحسن از ابان بن عثمان از اسامه بن زید روایت میکرده و محمد بن علی از جابر بن عبدالله و غیر او روایت میکند.
و ثانیاً: در میان ائمه جز علی بن ابی طالب و دو فرزندش کسی که پیامبر جرا دیده کرده باشد نیست. و خود علیسمیفرمود:
«هرگاه من شما را به حدیث رسول خدا جخبر دهم قسم به خدا اگر از آسمان به زمین سقوط کنم برای من بهتر است از اینکه بر او دروغ ببندم و چون حدیثی بین خودم و شما بگویم که جنگ خدعه است.» و لذا آن حضرت قولی را میفرمود و از آن بر میگشت و کتب رافضه مملو از روایات مختلفه از ائمه ایشان است. [۶۸]
[۶۸] در کتب رافضه روایات متضاد و مخالف یکدیگر بسیار است مانند کتاب وسائل الشیعه اثر شیخ حر عاملی و کتاب الاستبصار فیما اختلف من الأخبار اثر شیخ طوسی و سایر کتب ایشان با قرآن و عقل موافق نیست هرکه خواهد برایش روشن گردد به کتاب خرافات و فور در زیارات قبور و کتاب سیر در کافی و غیر اینها رجوع کند: حتی علامه مجلسی که از بزرگترین علمای ایشان است کتابی در شرح کافی کلینی بنام مرات العقول نوشته و در آن کتاب میگوید نه هزار حدیث کافی از جهت راویان مجهول الحال و یا کذاب و یا جعال، مجهول و ضعیف میباشد.