رهنمود سنت در رد اهل بدعت

فهرست کتاب

ادعای حلی مبنی بر عدم اعتبار قیاس در نزد آنان

ادعای حلی مبنی بر عدم اعتبار قیاس در نزد آنان

و اما کلام حلی که: «امامیه توجهی به رأی و اجتهاد ندارند و قیاس را حرام کرده‌اند. [٧۲]» در جواب باید گفت که: در شیعه مانند اهل سنت، اهل رای و قیاس نیز هست. [٧۳]و در میان اهل سنت نیز کسانی هستند که قیاس را حجت نمی‌دانند، معتزله‌ی بغدادیین هم قائل به حجیت قیاس نیستند و نیز بسیاری از محدثین اهل سنت قیاس را مذمت کرده‌اند، به اضافه قول به رای و قیاس بهتر است از اخذ به قول کسی که معروف به دروغ است و از کسانی مانند خود از گوینده و راویان غیر معصوم نقل می‌کنند، [٧۴]و شکی نیست که اجتهاد در میان پیشوایان بزرگ برای استخراج احکام توسط رجوع به علت احکام و استنباط احکام از آن- چنان‌که امامان بزرگ! کرده‌اند- از نقل شیعیان از قول عسکریین که امام حسن عسکری و فرزند منتظر موهوم او باشد بهتر است. [٧۵]

و مالک، لیث، اوزاعی، ثوری، ابوحنیفه، شافعی، احمد بن حنبل و امثال ایشان در دین خدا داناتر از عسکریین بوده‌اند. (و علوم دینی که از ایشان نقل شده از عسکریین نقل نشده) و بر عسکریین لازم بوده که از یکی از دانشمندان تعلیم گیرند، و مسلم است که علی بن الحسن و ابی جعفر محمد بن علی و حضرت صادق از علمای و فضلاء بوده‌اند ولی از امامان امامیه که بعد از اینان آمده‌اند علومی‌‌که معروف باشد نقل نشده است و خود شان از علمای زمانشان تعلیم می‌‌گرفتند.

[٧۲] شما را به خدا ببینید دروغی از این بزرگ‌تر می‌شود که در حوزه‌های علمیه، شیعه امامیه علم فقه و اصول می‌خوانند تا مجتهد شوند. به قول خودشان یک عده مجتهد و باقی مقلد، که تقلید را بر ایشان واجب کرده و از تعلیم علم دین که خدا و رسول آن را بر همه کس واجب نموده، ایشان را باز داشته‌اند و مجتهدین ایشان هر کدام برای خود رساله‌ای دارند که رای و فتوای آن مجتهد در آن رساله است حال موافق کتاب خدا باشد و یا نباشد. آن وقت علامه حلی که بزرگ ایشان است می‌گوید امامیه رای و فتوی و اجتهاد ندارند. [٧۳] مثلا ابن جنید که از بزرگان امامیه است قائل به حجیت قیاس می‌باشد و سایر علمای شیعه قیاس اولویت را حجت می‌دانند. [٧۴] و این در شیعه بسیار است بطوری که شیخ طوسی و نجاشی و حلی خودشان در کتب رجال خود می‌گویند فلان راوی کذاب و فلان راوی جعال، و فلان راوی غالی است، ولی باز از ایشان حدیث نقل می‌کنند، ما اگر بخواهیم نام‌های ایشان را ذکرکنیم کتاب طولانی خواهد شد. [٧۵] زیرا عسکریین اولا معلوم نیست اخباری گفته‌اند یا کذابین به آنان بسته‌اند. و ثانیأ صدق و کذب و اخبار وقتی معلوم می‌شود که با میزانی سنجیده گردد و میزان در اسلام و قرآن است.