پاسخ عزیز مصر به نامۀ آنحضرت ج
مقوقس عزیز مصر به نامۀ آنحضرت ج چنین پاسخ نوشت:
«لِمُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الله مِنَ الـْمُقَوْقِسِ عَظِيمِ الْقِبْطِ، سَلامٌ، أَمَّا بَعْدُ: فَقَدْ قَرَأْتُ كِتَابَكَ، وَفَهِمْتُ مَا ذَكَرْتَ فِيهِ، وَمَا تَدْعُو إِلَيْهِ، وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّ نَبِيًّا بَقِيَ، وَكُنْتُ أَظُنُّ أَنَّهُ يَخْرُجُ بِالشَّامِ، وَقَدْ أَكْرَمْتُ رَسُولَكَ، وَبَعَثْتُ إِلَيْكَ بِجَارِيَتَيْنِ لَهُمَا مَكَانٌ فِي الْقِبْطِ عَظِيمٌ، وَبِكِسْوَةٍ، وَأَهْدَيْتُ لَكَ بَغْلَةً لِتَرْكَبَهَا، وَالسَّلامُ عَلَيْكَ». «نامهایست به محمد بن عبدالله از مقوقس بزرگ قبط، سلام بر تو! من نامه تو را خواندم و از هدف تو آگاه شده و حقیقت دعوت تو را دریافتم. من میدانستم که پیامبری ظهور خواهد کرد، ولی تصور میکردم که از منطقۀ شام برانگیخته خواهد شد. من مقدم سفیر تو را گرامی داشتم و با وی دو دختر که در میان قبطیها از مقام و منزلت خاصی برخوردارند و لباس و یک استر برایت به عنوان هدیه فرستادم» [۵۰۳].
با وجود این عزیز مصر مشرف به اسلام نشد. یکی از آن دو دخترهایی که برای آنحضرت ج فرستاده بود، «ماریه قبطیه» بود که جزو ازواج مطهرات آنحضرت قرار گرفت. دومی «سیرین» بود که به حضرت حسان داده شد. نام استر «دُلدُل» بود که در اکثر کتب حدیث نام آن ذکر گردیده و در جنگ «حنین» مرکب آنحضرت بود. طبق روایت طبری ماریه و سیرین باهم خواهر بودند و با دعوت حاطب بن ابی بلتعه که سفیر آنحضرت و مأمور ابلاغ نامه به مقوقس بود، قبل از شرفیابی به محضر آنحضرت ج مشرف به اسلام شده بودند.
لازم به یادآوری است که این دو دختر کنیز نبودند و رسول اکرم ج با ماریه ازدواج کردند، نه اینکه به عنوان کنیز در اختیار ایشان قرار گرفته بود.
نامههایی که آنحضرت ج به سران عرب نوشته بود، جوابهای مختلفی به آنحضرت داده بودند.
«هوذه بن علی» فرماندار یمامه در پاسخ چنین نوشت:
«آنچه شما مرقوم فرمودهاید و به آن دعوت دادهاید، بسیار خوب و عالی است و در صورتی که من نیز در آن حکومت سهمی داشته باشم، حاضرم از شما اتباع و پیروی کنم».
ولی اسلام برای اشباع غرایز حکومتی و مملکتداری نیامده است. از این جهت آنحضرت فرمودند: «چنین چیزی ممکن نیست و من هرگز این پیشنهاد را قبول نخواهم کرد». حارث غسانی که فرماندار شامات و تحت سلطۀ رومیان بود، بر اعراب آن منطقه حکومت میکرد، وقتی نامه آنحضرت به وی رسید، سخت برآشفت و به سپاه خود دستور آمادهباش داد. مسلمانان پیوسته در انتظار حملۀ وی بودند. سرانجام، در همین راستا جنگ موته، تبوک و غیره روی داد [۵۰۴].
[۵۰۳] جاریه را به دختر ترجمه کردیم، در عربی جاریه به دختر و کنیز هردو گفته میشود. سیرهنویسان ماریه قبطیه را کنیز میدانند، ولی از الفاظ مقوقس معلوم میشود که او کنیز نبوده است. [۵۰۴] شرح و تفصیل نامههایی که بر سایر سران و حکام نوشته بودند در جلد دوم ذکر خواهد شد.