تفاوت میان فاتح و پیامبر
گرچه در میدان نبرد و جهاد در دست آنحضرت ج قبضۀ شمشیر و نیزه و بر جسم اطهرش «خُود»، «مغفر» و «زره» قرار داشت، ولی در چنین لحظاتی نیز، تفاوتی که باید میان یک پیامبر و یک فرمانده نظامی مشهود باشد، کاملاً محسوس بود.
در بحبوبۀ جنگ، زمانی که معرکۀ کارزار داغ بود، تیرها مانند باران میبارید، تمام میدان با خون رنگین گشته، دستها و پاها قطع گردیده و به هرسو پراکنده میشدند. همچنانکه برگها در فصل پاییز پراکنده و ریخته میشوند، سپاه دشمن به طرز سیلآسایی به پیش میتازد، در چنین حالی، دست دعا و تضرع آنحضرت ج بهسوی آسمان بلند است. رزمآوران در حال رزم و نبرد با یکدیگر اند، ولی سر مبارک آنحضرت در سجدۀ نیاز قرار دارد.
در غزوه بدر در بحبوحۀ شدت جنگ، حضرت علی س سه بار نزد آنحضرت به قصد کسب خبر و احوالپرسی آمد، اما هربار مشاهده کرد که جبین مقدس بر خاک قرار گرفته و مشغول راز و نیاز با پروردگار است. جنگآوران، مانند رگبار باران تیراندازی میکنند، ولی جنگ به نفع هیچیک از فریقین خاتمه پیدا نمیکند. پیامبر فاتح، یک مشت خاک از زمین برمیدارد و بهسوی دشمن میافشاند، ناگهان سپاه کفر سراسیمه گشته، متلاشی میگردد و جنگ به نفع اسلام خاتمه مییابد.
در غزوۀ حنین، دشمن بهطور ناگهانی چنان حملۀ برق آسایی را شروع کرد که سپاه دوازده هزار نفری اسلام تاب مقاومت نیاورد. از جانب دشمن ده هزار تیرانداز ماهر تیراندازی میکنند و به پیش میآیند، لیکن آفتاب نبوت، مانند کوهی بر جای خود استوار و با صدایی هیبتناک اعلام میدارد: «أَنَا النَّبِيُّ لَا كَذِبْ» (من پیامبر راستین هستم)، در عین لحظاتی که سربازان اسلام مشغول نبرد اند و از هرسو چکاچک شمشیرها به گوش میرسد، دستها و پاهای قطعشده بر زمین میافتند، از هرسو منظرۀ مرگ مشاهده میشود، اتفاقاً وقت نماز فرا میرسد، ناگهان صفهای جهاد تبدیل به صفهای نماز میشوند. سپهسالار، امام جماعت میشود. مجاهدان اسلام در صفهای نماز به جای سرود جهاد، الله اکبر سر میدهند. جوش و خروش، تهوّر و جانبازی، هشم و هیبت، تبدیل به عجز و نیاز، تضرع و زاری، خشوع و خضوع به درگاه پروردگار بینیاز میشود. دو رکعت نماز را ادا میکنند و این گروه برای مقابله با دشمن میروند. آن گروه دیگر میآید و نمازش را به پایان میرساند!.
همۀ این تحولات و نقل و انتقالها در میان سربازان روی میدهد. فرمانده اسلام و پیامبر الهی از اول تا آخر در محراب عبادت خویش مستقر و مشغول انجام فریضه الهی است. تعلیم و ارشاد، تلقین و هدایت، تهذیب و تزکیه در هرحال جریان دارد.
در بحبوحۀ فتح، وقتی مجاهدین در سرمستی فتح و پیروزی غرق شدهاند و مالهای غنیمت خود را به فروش میرسانند و هریک منافع قابل توجهی به دست میآورند، یکی از صحابه با مسرّت تمام به محضر آنحضرت حضور مییابد و از فرط مسرّت اظهار میدارد: ای رسول خدا! امروز به قدری از مال غنیمت استفاده بردم که هیچگاه چنین منفعتی عایدم نشده است؛ سیصد اوقیه کامل نفع بردهام! آنحضرت ج فرمودند: آیا چیزی بگویم که بیش از این سود و نفع داشته باشد؟ او با اشتیاق فراوان اظهار داشت: آری؟ آنحضرت فرمودند: دو رکعت نماز نفل بعد از فرض! [۶۷۷].
*****
﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾
ترجمۀ جلد اول در روز پنجشنبه ۲۴ ربیع الأول ۱۴۱۶، ساعت دوازده و بیست دقیقه در بند ویژۀ روحانیت زندان وکیل آباد مشهد به پایان رسید.
فلله الحمد والمنة
ابوالحسین عبدالمجید مرادزهی خاشی
[۶۷۷] ابوداود، باب التجارة في الغزوة.