تقسیم غنایم جنگی
پس از ترک محاصره، آنحضرت به محل «جعرانه» رفتند؛ غنیمتهای بسیاری در آنجا گرد آورده شده بود. شش هزار نفر اسیر جنگی، بیست هزار شتر، بیش از چهل هزار گوسفند و چهار هزار اوقیه نقره، اینها غنایمی بودند که از کفار به دست آمده بودند [۵۹۴].
دربارۀ اسرای جنگی منتظر ماندند تا عزیزان و خویشاوندان آنها بیایند و با آنان مذاکره کنند، ولی چندین روز گذشت و خبری نشد. اموال غنیمت به پنج قسمت تقسیم شدند، چهار قسمت حسب القاعده میان ارتش اسلام تقسیم گردید و یک پنجم آن برای بیت المال و مساکین اختصاص داده شد.
بیشتر سران مکه که تازه اسلام آورده بودند، هنوز در عقیدۀ خویش دچار تردید و مذبذب بودند. قرآن مجید به آنها «مؤلفة القلوب» گفته است. در قرآن مجید جایی که مصارف زکات ذکر شدهاند، مؤلفة القلوب نیز جزو آنها قرار داده شدهاند. پیامبر اکرم ج با جود و سخای فوق العادهای جوایز هنگفتی به شرح زیر به آنان اهداء فرمودند:
ابوسفیان و فرزندان |
300 شتر و 120 اوقیه نقره |
علاوه بر اینها به سه نفر از سران تازه مسلمان غیر مکه نیز جوایزی دادند:
اقرع بن حابس تمیمی |
100 شتر |
نیز به تعدادی دیگر به هریک پنجاه شتر اهداء فرمودند. بر اساس تقسیم عمومی به هریک از مجاهدین اسلام چهار شتر و چهل گوسفند رسید، ولی چون به سواران سه برابر داده شد. از این جهت، به هر سوار دوازده شتر و یکصد و بیست گوسفند تعلق گرفت [۵۹۵].
کسانی که مورد بذل و بخشش آنحضرت قرار گرفتند، عموماً اهل مکه و بیشتر تازه مسلمان بودند. این بذل و بخشش بر انصار گران آمد و آنان آزردهخاطر گشتند. بعضیها اظهار داشتند: رسول اکرم ج به قریش جوایز هنگفتی دادند و ما را از آن محروم ساختند، در حالی که هنوز از شمشیرهای ما قطرههای خون میچکد [۵۹۶]. برخی اظهار داشتند: در مشکلات و مصایب ما پیشتازیم و مال غنیمت به دیگران میرسد [۵۹۷]! هنگامی که رسول اکرم ج این شایعات و گلایهها را شنیدند، انصار را احضار نمودند و دستور دادند خیمهای نصب شود تا انصار در آن خیمه جمع شوند. آنحضرت وارد جمع آنها شدند و آنان را چنین خطاب کردند: آیا شما چنین چیزی گفتهاید؟ آنها گفتند: ای رسول خدا! دانایان قوم ما چنین مطلبی را نگفتهاند، تعدادی نوجوان احساساتی این کلمات را بر زبان آوردهاند [۵۹۸].
در صحیح بخاری، باب مناقب الأنصار از «انس» روایت است که وقتی آنحضرت ج انصار را به حضور طلبیدند و از آنان در این باره توضیح خواستند، چون آنها دروغ نمیگفتند، از این جهت عرض کردند: آنچه شما شنیدهاید صحیح است. آنحضرت خطبهای بلیغ و رسا ایراد فرمودند و خطاب به انصار گفتند:
«شما گمراه بودید، خداوند به وسیلۀ من شما را هدایت کرد. شما با یکدیگر اختلاف داشتید و دشمن همدیگر بودید، خداوند به واسطۀ من میان شما وحدت و مهربانی ایجاد نمود. شما مفلس و فقیر بودید، خداوند به وسیلۀ من شما را غنی و بینیاز کرد».
انصار پس از شنیدن هر جمله آنحضرت ج میگفتند: ما بیش از هرچیز ممنون منّت و احسان خدا و رسول او هستیم [۵۹۹]. آنحضرت ج فرمودند:
شما هم میتوانید حقوقی که بر گردن من دارید بیان کنید و چنین بگویید: ای رسول خدا! روزی که قریش تو را تکذیب کردند، ما تو را تصدیق کردیم. تو را یاری نکردند، ما تو را یاری کردیم. تو را بیپناه ساختند، ما تو را پناه دادیم. شما تهیدست بودید، ما تو را کمک کردیم. آنگاه فرمودند: وقتی شما چنین پاسخ دهید، من میگویم: شما راست میگویید، ولی ای انصار! «آیا شما راضی نیستید که دیگران شتر و گوسفند ببرند و شما پیامبر را همراه خود ببرید».
عواطف و احساسات انصار چنان تحریک شد که همگی شروع به گریه کردند و اعلام داشتند: ما را فقط رسول خدا ج کافی است. بیشتر آنها به قدری گریه کردند که محاسنشان از اشک خیس گردید.
نهایتاً آنحضرت به آنان تفهیم کردند، اهل مکه تازه مسلمان شدهاند و من آنچه به آنها دادهام به عنوان استحقاق نبوده، بلکه برای تألیف قلوب و جذب آنان بهسوی اسلام بوده است [۶۰۰].
اسرای جنگی حنین تا آن موقع هنوز در محل «جعرانه» بودند که یک هیئت بلند پایه به محضر آنحضرت رسیدند و درخواست کردند اسرای جنگی رها شوند. این هیئت از همان قبیلهای بود که مادر رضاعی آنحضرت، «حلیمۀ سعدیه» از آن بود. رییس قبیله «زهیر بن صرد»، خطاب به آنحضرت ج چنین اظهار داشت: زنانی که در سایبانها محبوس اند، بعضی از آنان عمهها و بعضی خالههای شما هستند. سوگند به خدا! چنانچه هرکدام از سلاطین و حکام عرب از خاندان ما شیر خورده بود، توقعات زیادی از آنها داشتیم و از شما بیش از این توقع و انتظار داریم. آنحضرت فرمودند: هرچه سهم خاندان بنیعبدالمطلب است، مال شما است، ولی راه حل و تدبیر آزادی سایر اسیران این است که بعد از نماز هنگامی که همۀ مردم یکجا جمع میشوند، همین درخواست را نزد آنان مطرح کنید.
بعد از نماز ظهر آنها این درخواست را نزد مسلمانان مطرح کردند. آنحضرت فرمودند: من فقط اختیار خاندان خودم را دارم، ولی به تمام مسلمانان سفارش میکنم که با شما همکاری کنند. مهاجرین و انصار نیز گفتند: ما هم از سهم خود صرف نظر میکنیم. بدین طریق تمام شش هزار اسیر آزاد و تحویل آنان گردیدند [۶۰۱].
[۵۹۴] طبقات ابن سعد، جزء مغازی ۱۱۰. [۵۹۵] طبقات ابن سعد جزء مغازی / ۱۱۰ و زرقانی علی المواهب ۳ / ۴۳. [۵۹۶] صحیح بخاری، غزوه طایف. [۵۹۷] صحیح بخاری / ۶۲۱. [۵۹۸] صحیح بخاری / ۶۲۰، غزوه طایف. [۵۹۹] صحیح بخاری / ۶۲۰ فتح الباری ۸ / ۴۱. [۶۰۰] صحیح بخاری / ۶۲۰ فتح الباری ۸ / ۴۱. [۶۰۱] طبری ۳ / ۱۶۷۶.