بنای خاندان قریش
گرچه خاندان آنحضرت ج از نظر آباء و اجداد [۱۳۵] پیوسته معزز و ممتاز بودهاند، ولی شخصی که این خاندان را با لقب قریش ممتاز کرد «نضر بن کنانه» بود. به نظر عدهای از محققین، لقب قریش قبل از همه به «فهر» رسید و فقط فرزندان او قریشی هستند.
حافظ عراقی در «سیرت منظوم» مینویسد:
اما قریش فالأصح فهر
جماعها والأکثرون النضر
[۱۳۶]
[۱۳۵] تک تک کلمات تاریخ عرب بر این ادعا گواه و شاهد است، لکن مارگولیوث، کوشیده است تا خاندان رسول اکرم ج را غیر اصیل و از طبقات پایین جامعه قرار دهد، اظهارات وی بدین شرح است: «این کاملاً بدیهی است که محمد از یک خاندان غریب و طبقه پایین بود». سپس، از امور ذیل استدلال کرده است: أ- در قرآن مجید مذکور است: قریش در حیرت بودند که چرا برای آنان پیامبری که از خاندان شریف و معزز باشد مبعوث نشده است؟ ب- در زمان معراج پیامبر، قریش آنحضرت ج را به آن درختی تشبیه دادند که بر پشت اسب مستحکم میشود. ج- هنگامی که شخصی رسول اکرم ج را با لفظ مولی خطاب کرد، آنحضرت خود را از این لقب مبری دانستند. د- در روز فتح مکه ایشان فرمودند: امروز افراد نامدار و شریف کفار قریش نابود شدند. الفاظ قرآن چنیناند: ﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡيَتَيۡنِ عَظِيمٍ ٣١﴾ یعنی کفار میگفتند که این قرآن چرا بر یکی از رؤسای دو شهر «مکه و طائف» نازل نشد؟ عظیم و شریف دو کلمه جداگانهاند. در قرآن لفظ عظیم ذکر شده، اعراب به شخص مقتدر و ثروتمند عظیم میگفتند، آنان منکر شرافت آنحضرت ج نبودند، بلکه منکر مقام و ثروت وی بودند. اگر استدلال دوم صحیح باشد بنابراین، هر سخن دشمن باید صحیح تلقی شود. کفار به رسول اکرم ج دیوانه، جادوشده، و شاعر گفتند، کدام یک از اینها صحیح بود؟ بدون تردید، رسول اکرم ج از لفظ مولی و سید تبری جستند، زیرا در احادیث متعدد با صراحت مذکور است که ایشان فرمودند: «مرا سید و مولا نگویید، مولا و سید خدا است» در قرآن فقط به خدا مولا گفته شده، از این امر چگونه شرافت خاندان آنحضرت ج از بین میرود. استدلال اخیر هم حیرتآور است! از آن چگونه عدم اصالت نژادی آنحضرت ج ثابت میشود؟ «مارگولیوث» این دلایل را از «نولدیکه» که یکی از مستشرقان معروف آلمانی است نقل کرده است. (این خانه همه آفتاب است)!. [۱۳۶] زرقانی ۱/ ۹۰.