کتابت حدیث
در بعضی از احادیث که برخی از آنها در صحیح مسلم نیز مذکور اند، تصریح شده است که آنحضرت ج از نوشتن احادیث منع کرده بود، الفاظ روایت صحیح مسلم بدین قرار است:
«لَا تَكْتُبُوا عَنِّي، وَمَنْ كَتَبَ عَنِّي غَيْرَ الْقُرْآنِ فَلْيَمْحُهُ». «آنچه از من میشنوید ننویسید و هرکس بهجز قرآن چیزی نوشته است آن را محو و پاک کند».
ولی معلوم میشود که این فرمان مربوط به زمان ابتدای اسلام بود، زیرا از احادیث صحیح متعددی، ثابت شده است که در زمان رسول اکرم ج بعضی از اصحاب با اجازۀ آنحضرت ج سخنان ایشان را مینوشتند.
در کتاب «العلم» صحیح بخاری، از قول حضرت ابوهریره بیان شده که میگوید:
«هیچیک از اصحاب بیش از من احادیث را حفظ ندارد، البته «عبدالله بن عمر» مستثنی است، زیرا او احادیث آنحضرت ج را مینوشت و من نمینوشتم».
در روایت دیگری آمده است:
عادت حضرت عبدالله بن عمر چنین بود که هرآنچه از پیامبر اکرم ج میشنید، مینوشت. قریش او را از این کار منع کردند و گفتند: آنحضرت گاهی در حال خشم و گاهی در حال عادی هستند و تو هرچیز را یادداشت میکنی! بر این اساس وی نوشتن را ترک کرد و جریان را برای آنحضرت ج بیان داشت. آنحضرت بهسوی دهان مبارک خود اشاره کرده و فرمودند: «بنویس آنچه از این بیرون آید، حق است» [۲۰].
خطیب بغدادی، در رسالۀ خود «تقیید العلم» روایتی ذکر کرده که نام دفتری که عبدالله بن عمر احادیث رسول اکرم ج را در آن یادداشت میکرد «صادقه» بود [۲۱].
یک بار آنحضرت دستور دادند: کسانی که تا به حال مسلمان شدهاند، اسامی آنها نوشته شود، آنگاه اسامی یک هزار و پانصد نفر در دفتر نوشته شد [۲۲]. خطیب بغدادی در «تقیید العلم» روایت کرده است:
هرگاه افراد زیادی نزد حضرت انس برای شنیدن احادیث جمع میشدند، او یک دفتر را بیرون میآورد و اعلام میکرد: اینها احادیثی هستند که من از رسول اکرم ج شنیده و یادداشت کرده بودم.
احکامی که آنحضرت در بارۀ صدقات و زکات به قبایل مختلف نوشته و ارسال داشتند، تحریری بودند و عیناً در کتب حدیث منقولاند. پیام دعوت اسلام که بهسوی سلاطین و رهبران بعضی از کشورها فرستادند، مکتوب بود. در صحیح بخاری «باب کتابة العلم» مذکور است:
در سال فتح مکه هنگامی که یک نفر از قبیله عرب خزاعی، شخصی را در حرم به قتل رساند، رسول اکرم ج بر شتر خود سوار شد و خطبهای را ایراد فرمود؛ یکی از اهالی یمن درخواست کرد که این خطبه را برایم بنویسید، چنانکه آنحضرت ج دستور دادند تا آن خطبه برایش نوشته شود.
[۲۰] ابوداود ۲ / ۷۷. [۲۱] در جامع البیان ابن عبدالبر طبع مصر / ۷۷ نیز «صادقه» ذکر شده است. [۲۲] صحیح البخاری، باب الجهاد.