شناخت اروپا از اسلام
نویسندۀ مشهور فرانسوی «هنری دی کاستری» که تألیفش به زبان عربی نیز ترجمه گردیده چگونگی شناخت نویسندگان اروپایی از مسلمانان را چنین بیان میکند: «تمام داستانها و اشعاری که در قرون وسطی در اروپا و در بارۀ اسلام رایج بودند و ما نمیدانیم که مسلمانها آنها را شنیده و چه نظری دارند، در اثر عدم آگاهی از واقعیت دین مسلمانان مملو از بغض و عداوت اند، اشتباهات و سوءظنهایی که در بارۀ اسلام تا امروز وجود داشته منشأ و باعث آنها همان اطلاعات نادرست دانشمندان اروپایی عهد کهن است؛ در گذشتههای دور هر شاعر مسیحی مسلمانها را مشرک و بتپرست میدانست، و به ترتیب برای آنها سه خدا درنظر داشت. اول: «ماهوم» یا «ماهون» یا «نافومیر» (یعنی محامد). دوم: «اپلین»، سوم: «ترگامان»، آنها فکر میکردند که محمد اساس مذهب خود را بر ادعای الوهیت بنا کرده است و عجیبتر اینکه دانشمندان عهد قدیم اروپا اعتقاد داشتند که محمد (آن محمدی که بتشکن و دشمن بتها بود) مردم را بهسوی پرستش بت طلایی خود دعوت میدهد، وقتی که در اسپانیا مسیحیان بر مسلمانان غلبه کردند و آنها را تا دیوارهای «سراگوسا» عقب راندند، آنگاه مسلمانان بازگشتند و بتهای خود را شکستند. یکی از شاعران آن عصر میگوید:
«اپلین» (بت مسلمانها) در غاری قرار داشت بر وی حمله بردند و سخنان رکیکی به او گفتند و آن را ناسزا گفتند، سپس هردو دست وی را بسته بر ستونی به دار کشیدند و در زیر پاها لگدمال کردند و با چوبها چنان زدند که قطعه قطعه شد. «ماهوم» را (که بت دوم آنها بود) در گودالی انداختند، خوکها و سگها آن را قطعه قطعه کرده از بین بردند، به گونهای که قبلاً هیچ بتی در این حد تحقیر نشده بود. پس از آن مسلمانان از گناهان خود توبه کردند و از بتهای خود معذرتخواهی نمودند و بتهای از بین رفته، مجدداً ساخته شدند. بنابراین، هنگامی که پادشاه «چارلس» در «سراگوسا» وارد شد و به یاران خود دستور داد تا در تمام شهر گشت زنند، آنها به مساجد وارد شدند و با گرزهای آهنین، «ماهومید» و تمام بتها را شکستند. یکی دیگر از شاعران به نام «ریچه» نزد خدا دعا میکند که پرستندگان بت «ماهوم» را شکت دهد، سپس حکام و امرا را برای جنگ صلیبی با این الفاظ آماده و تحریک میکند: بپا خیزید! و بتهای «ماهومید» و «ترگامان» را واژگون کنید و آنها را در آتش بیندازید و نذر خداوند خود کنید» [۷۶].
این نوع وساوس و توهمات در میان اروپائیان تا مدتی نسبت به مسلمانها وجود داشت که در جایی دیگر بهطور مفصل در باره آن صحبت خواهیم کرد.
[۷۶] کتاب هنری دی کاستری به زبان عربی ص ۸ تا ۱۰، طبع مصر.