فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد اول

فهرست کتاب

دومین بیعت عقبه (سال دوازدهم بعثت)

دومین بیعت عقبه (سال دوازدهم بعثت)

سال بعد در موسم حج، هفتاد و سه نفر از انصار مدینه به‌طور مخفیانه در عقبۀ منی، با آن‌حضرت ج ملاقات کرده، بر دست ایشان بیعت نمودند. در آن موقع حضرت عباس که هنوز مسلمان نشده بود، با آن‌حضرت همراه بود، او خطاب به انصار چنین گفت: «ای خزرجیان! محمد ج گرامی‌ترین فرد خاندان خویش است، ما همیشه در مقابل دشمنان از وی حمایت و پشتیبانی کرده‌ایم، ولی حالا مایل است در میان شما باشد، اگر می‌توانید تا سرحد جان از وی دفاع و پشتیبانی کنید. فبها! و گرنه همین حالا از وی دست بردارید».

حضرت براء به آن‌حضرت ج عرض کرد: «ما در سایۀ شمشیرها بزرگ شده‌ایم». ناگهان ابوالهیثم در میان سخنانش پرید و اظهار داشت: یا رسول الله! ما و یهود باهم پیمان و روابط داریم؛ بعد از بیعت با شما این پیمان و روابط از بین می‌روند، چنین نباشد که هرگاه شما غلبه و تسلط حاصل کنید، ما را رها کرده و به وطن خود باز گردید. آن‌حضرت تبسم کرده و فرمودند: «خیر، چنین نخواهد شد. خون شما خون من است، شما از من و من از شما هستم». سپس آن‌حضرت فرمودند: دوازده نفر نماینده و برگزیده از میان خود برگزینید، آن‌ها نه نفر از خزرج و سه نفر از اوس را به محضر آن‌حضرت معرفی کردند، اسامی آنان طبق روایت ابن سعد بدین قرار است:

۱- اسید بن حضیر (پدر وی در جنگ بعاث رئیس و سردار قبیله بود).

۲- ابوالهیثم بن تیهان

۳- سعد بن خیثمه (در جنگ بدر شهید شد).

۴- اسد بن زراره (تذکره وی قبلاً بیان گردید، او امام جماعت بود و در جنگ احد شهید شد).

۵- سعد بن الربیع (در جنگ احد به فیض شهادت نایل آمد).

۶- عبدالله بن رواحه (از شاعران معروف است، در جنگ موته به شهادت رسید).

۷- سعد بن عباده (صحابی معروف و نامداری است، در سقیفۀ بنی‌ساعده نخست او ادعای خلافت کرده بود).

۸- منذر بن عمرو (در بئر معونه به شهادت رسید).

۹- براء بن معرور (در بیعت عقبه به نمایندگی از سوی انصار سخن گفت و قبل از هجرت آن‌حضرت وفات یافت).

۱۰- عبدالله بن عمرو (در جنگ احد شهید شد).

۱۱- عباد بن الصامت (صحابی مشهوری است و احادیث بسیاری از وی روایت شده است).

۱۲- رافع بن مالک (در جنگ احد شهید شد).

رسول اکرم ج از انصار بیعت گرفتند تا به وظایف زیر عمل کنند:

به خدا شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را به قتل نرسانند، به یکدیگر تهمت نزنند، کار زشت انجام ندهند و در کارهای نیک از آن‌حضرت اتباع و پیروی کنند [۲۷۱]. وقتی انصار بیعت می‌کردند، سعد بن زراره بلند شد و گفت: برادران! آیا می‌دانید بر چه چیزی بیعت می‌کنید؟ این بیعت شما به منزلۀ اعلام جنگ به عرب و عجم، جن و انس است! همگی گفتند: آری! می‌دانیم و بر همین امر بیعت می‌کنیم. دوازده نفری که به عنوان نقیب و نماینده انتخاب شده بودند، همگی از سران قبایل بودند، اسلام‌آوردن آنان به منزلۀ اسلام‌آوردن تمام انصار بود. صبح آن روز خبر بیعت انصار در عقبه با آن‌حضرت مانند بمبی در میان قریش صدا کرد، سران قریش برای تحقیق این خبر نزد انصار آمدند و از آن‌ها گلایه کردند و چون دیگر همراهان آن هفتاد و سه نفر از جریان اطلاع نداشتند. از این جهت سوگند یاد کردند و آن را تکذیب نمودند و گفتند: اگر چنین چیزی در میان بود، از ما مخفی نمی‌ماند. خلاصه انصار به مدینه باز گشتند و مدینه پناهگاهی برای اسلام و مسلمانان شد. پس از مدتی رسول اکرم ج به صحابه اجازه دادند تا به آنجا هجرت کنند؛ وقتی قریش از ماجرا باخبر شدند، شروع به جلوگیری از مهاجرت مسلمانان و مزاحمت کردند، ولی صحابه به‌طور مخفیانه و با بهانه‌های مختلف از مکه به مدینه هجرت می‌کردند تا اینکه رفته رفته، اکثر آن‌ها به مدینه رفتند، فقط رسول اکرم ج، ابوبکر و علی باقی مانده بودند. همچنین، کسانی که به سبب افلاس و تهیدستی نتوانستند به مدینه هجرت کنند، تا مدتی در مکه ماندند، و این آیه در شأن آنان نازل گردید:

﴿وَٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهۡلُهَا [النساء: ۷۵].

«و بیچارگانی از مردان و زنان و فرزندانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که باشندگان آن ستمکارند بیرون کن».

*****

[۲۷۱] این روایت صحیح بخاری است. در کتب سیره مذکور است که این شرایط مربوط به بیعت عقبه اولی بودند، در بیعت عقبه دوم، بر این امر از آن‌ها بیعت گرفته بود که انصار از ایشان حفاظت به عمل آورند.