افتخار میزبانی
خانۀ حضرت ابوایوب انصاری جایی که امروزه جزو مسجد نبوی است، متصل به مسجد بود. وقتی موکب نبوی به آنجا رسید، کشمکش شدیدی میان مردم وجود داشت و هرکس میخواست آنحضرت به خانۀ او رحل اقامت افکند. سرانجام، قرعهکشی شد و این شرف و افتخار بزرگ، نصیب ابوایوب انصاری گردید [۲۹۱].
خانۀ ابوایوب دو طبقه بود، طبقه بالایی را برای آنحضرت آماده کرد، ولی آنحضرت برای سهولت ملاقاتکنندگان، طبقه پایین را انتخاب نمود. ابوایوب در شبانه روز دو بار به محضر آنحضرت غذا میفرستاد و آنچه بعد از تناول آنحضرت باقی میماند، او و همسرش میخوردند. جایی که نشان انگشتان آنحضرت در غذا وجود داشت، ابوایوب بهطور تبرک انگشتان خود را در همانجا قرار میداد. یک روز بهطور اتفاقی کوزۀ آب در طبقه فوقانی شکست و این خطر احساس شد که مبادا آب به طبقه پایین نفوذ کند و باعث اذیت آنحضرت ج شود، در خانه فقط یک لحاف برای پوشیدن وجود داشت، ابوایوب آن را روی آبها انداخت تا آبها را جذب کند [۲۹۲].
رسول اکرم ج به مدت هفت ماه در آنجا اقامت داشتند و پس از اینکه مسجد نبوی و حجرههای اطراف آن آماده شد، به آنجا نقل مکان کردند. تفصیل این مطلب بعداً ذکر خواهد شد. زمانی که آنحضرت به مدینه آمدند، به زید و ابورافع «غلام خود» دو شتر و مبلغ پانصد درهم داده و آنها را به مکه فرستادند تا خانوادۀ آنحضرت را به مدینه بیاورند. حضرت ابوبکر نیز به فرزند خود «عبدالله» نامهای نوشت تا مادر و خواهران خود را به مدینه بیاورد، از دختران پیامبر ج رقیه با حضرت عثمان در حبشه زندگی میکرد، زینب به وی اجازۀ مهاجرت به مدینه را نداد، زید توانست فقط فاطمه، ام کلثوم و امالمؤمنین «سوده» را با خود به مدینه بیاورد. حضرت عایشه ل همراه با برادر خود، عبدالله به مدینه آمد [۲۹۳].
[۲۹۱] نام ابو ایوب خالد است. در الإصابة في أحوال الصحابة با همین نام از وی ذکر شده و این واقعه در آنجا بیان گردیده است. در اکثر کتب سیره و تاریخ نوشته شده است که چون هرکس خواهان این بود که آنحضرت به خانه او بروند، آنحضرت فرمودند: شتر مرا به حال خودش وا گذارید، هرکجا زانو زند، همانجا خواهم رفت، چون او از جانب خدا مأمور است. چنانکه شتر بیرون خانۀ ابوایوب زانو زد. از این جهت آنحضرت همانجا اقامت گزید. ولی در صحیح مسلم باب الهجرۀ مذکور است: هنگامی که میان مردم در مورد میزبانی از آنحضرت کشمکش واقع شد، ایشان فرمودند: من نزد بنی نجار اقامت میگزینم، زیرا آنها داییهای عبدالمطلب اند. از این ثابت میشود که آنحضرت عمداً به آنجا رفتهاند. حضرت ابوایوب از همان خاندان بود. امام بخاری در تاریخ صغیر تصریح کرده است که اقامت در خانۀ ابوایوب بر اثر همان خویشاوندی بود. [۲۹۲] اصابه، تذکرۀ ابوایوب، زرقانی به نقل از قاضی ابویوسف (حاکم، وفاء الوفاء). [۲۹۳] ابن سعد، جزء نساء /۴۳.