آخر قرن هیجدهم
این همان روایتی است که سلطۀ سیاسی اروپا بر ممالک اسلامی سیطره یافت و گروه کثیری خاورشناس (اورنتیلست) به وجود آمدند که بر حسب فرمان حکومت مدارس زبانهای شرقی را تأسیس کرده، کتابخانههای شرقی را بنیان نهاده و انجمنهای آسیایی را تأسیس کردند. اسباب و وسایل چاپ و نشر تألیفات شرقشناسان را فراهم نمودند. قبل از همه کشور هلند در جزایر شرقی تحت تسلط خویش در سال ۱۷۷۸م.، یک انجمن آسیایی تأسیس کرد و به تقلید از آن انگلیسیها در کلکته در سال ۱۷۹۵م.، «انجمن عمومی آسیایی» و در سال ۱۷۸۸م.، در بنگال «انجمن آسیایی بنگال» را بنیان نهادند. سپس فرانسه در سال ۱۷۹۵م.، دانشگاههای زبانهای زنده شرق «عربی، فارسی و ترکی» را تأسیس کرد و در نهایت به تقلید از آن مدارس و مجتمعها، در تمام کشورهای اروپایی مدارس و انجمنهایی از این قبیل تأسیس و تشکیل شد.
در دانشگاههای ملی وجود دانشمندان و کتابخانههای زبان عربی الزامی بود. کتابهایی که در فن سیرت و مغازی به زبان عربی نزد مسلمانها محفوظ بودند، تک تک آنها به استثنای تعداد معدودی از اواخر قرن هیجدهم تا پایان قرن نوزدهم، در اروپا چاپ و پخش شد و بیشتر آنها به زبانهای اروپایی نیز ترجمه گردید. قبل از همه «ریسک» (Reiske) متوفای سال ۱۷۷۴م.، «تاریخ ابوالفداء» را با ترجمۀ لاتینی و حواشی در پنج جلد منتشر کرد. در سال ۱۸۰۹م.، «کاپیتان ای متوس» (A:n.mathews) در کلکته، ترجم «مشکاة المصابیح» را به زبان انگلیسی چاپ و منتشر ساخت. در سال ۱۸۵۶م.، «وان کریمر» (kremer) در کلکته «کتاب المغازی محمد بن عمر واقدی» را چاپ کرد. در سال ۱۸۶۰م.، تصنیف مشهور ابن هشام، «سیرت الرسول» را «کوتینگن» (kottingen) منتشر ساخت. علاوه بر این، همین مستشرق «تاریخ مدینه سمهودی» و تاریخ معارف «ابن قتیبه» را چاپ نمود. در سال ۱۸۶۴م.، «دکتر ویل» (D. weil) «سیره ابن هشام» را به زبان آلمانی ترجمه کرد.
در سال ۱۸۷۷م.، در پاریس پروفسور «دی ماینارد» تاریخ «مروج الذهب مسعودی» را با ترجمه فرانسوی منتشر نمود «والسن» (Wellhausen) در سال ۱۸۸۲م.، ترجم آلمانی واقدی را به نام «محمد در مدینه» در برلن منتشر ساخت. در سال ۱۸۸۳م.، در لیدن هلند به اهتمام «هاوتسما» (Houtasma) «تاریخ یعقوبی» در دو جلد چاپ و منتشر شد. از سال ۱۸۸۹م. تا ۱۸۹۲م.، ظرف ۱۴ سال تلاش و محنت، تاریخ معروف و کمیاب «طبری» را «بارت» J. barht «نولدیکه» Noldeke و غیره منتشر ساختند. و در آخر با همت و تلاش مستشرق معروف آلمانی «ساخو» و هفت نفر دیگر از مستشرقین، کتاب مهم و کمیاب «طبقات ابن سعد» که مفصلتر از آن هیچ کتابی در سیر نبوی وجود ندارد، تقریباً از سال ۱۹۰۰م.، تا سال گذشته در جلدهای متعدد در لیدن هلند منتشر گردید.
چاپ و نشر این کتب مرجع و مهم و ترجمههای آنان، در بهبود روابط کشورهای اسلامی و اروپا، کاستهشدن از اختلافات مذهبی و اشتیاق و علاقه به تحقیق و بررسی آزاد، نقش داشت و تمام این عوامل مقدمه شکلگیری گروه کثیری از مصنفین تاریخ اسلام و سیرهنگاران پیامبر اسلام ج را در اروپا به وجود آورد.
یکی از دانشمندان آکسفورد، در بارۀ این سلسله پایان ناپذیر، اینگونه اظهار نظر میکند:
«سیرهنگاران محمد سلسله وسیعی دارند که پایانناپذیر است، ولی کسب مقام و موقعیت در آن سلسله مهم و قابل افتخار است» [۷۷].
ما در اینجا جدولی فقط از آن تألیفات ارایه میدهیم که بهطور خاص در حالات آنحضرت ج و یا در اصول عقاید اسلام نگاشته شدهاند و اکثر آنها در «دارالتألیف» ما موجودند و یا از آنها استفاده کردهایم:
ردیف |
نام نویسنده |
کشور |
نام تألیف و یا مقاله |
تاریخ تألیف |
1 |
دکتر جی. بی - D. J. B |
انگلیس |
سیرت محمد خادع |
1815 م |
2 |
دکتر وایت (واعظ آکسفورد) |
انگلیس |
بیمفتن سرمنز اسلام |
1800 |
3 |
گارد فری هگنس، |
انگلیس |
آپالوجی |
1829 |
4 |
دکتر جی، ای موار |
آلمان |
اسلامزم |
1830 |
5 |
گارسن دی تاسی |
فرانسه |
اسلام و قرآن |
1831 تا 1874 |
6 |
ادوارد، لین |
انگلیس |
انتخابات القرآن |
1843 |
7 |
دکتر ویل |
آلمان |
ترجمه و حاشیه ابن هشام کتاب محمد پیامبر |
1845 تا 1846 |
8 |
کار لائل |
انگلیس |
هیروز ایند هیرو روشپ |
1846 |
9 |
کوسن دی برسیوال |
فرانسه |
تاریخ عرب |
1847 |
10 |
واشنگتن ارونگ |
انگلیس |
سیرت محمد |
1849 |
11 |
دکتر اسپرنگر |
آلمان |
سیرت محمد |
1851 |
12 |
وان کریمر |
آلمان |
ترجمه و حاشیة واقدی |
1856 |
13 |
مقالهنویس نیشنل ریویو |
انگلیس |
بزرگترین عرب |
1861 |
14 |
دی لین |
|
سیرت محمد |
1861 |
15 |
میور |
انگلیس |
سیرت محمد |
1861 |
16 |
برتالمی سینت هلیر |
فرانسه |
محمد و قرآن |
1865 |
17 |
نولدیکه |
آلمان |
مضامین قرآن و اسلام |
1869 |
18 |
دوشیف مقالهنویس کوارترلی ریویو |
انگلیس |
اسلام |
1869 |
19 |
مقالهنویس برتش کواترلی ریویو |
انگلیس |
محمد |
1872 |
20 |
جولیس چارلز |
فرانسه |
تاریخ بانی اسلام |
1874 |
21 |
مقالهنویسی کانتمپریری ریویو |
انگلیس |
محمد و اسلام |
1875 |
22 |
باسورت اسمیت |
انگلیس |
محمد و اسلام |
1875 |
23 |
سیدیو |
فرانسه |
تاریخ عرب |
1877 |
24 |
والسن |
آلمان |
تبصره بر واقدی |
1882 |
25 |
اهل کراهل |
آلمان |
سیرت محمد |
1884 |
26 |
گولد زیهر |
آلمان |
مطالعة اسلام |
1890 |
27 |
رینان |
فرانسه |
تاریخ مذاهب |
1892 |
28 |
ایچ گریم |
هلند |
سیرت محمد |
1894 |
29 |
هنری دی کاستری |
فرانسه |
تصوراتی بر اسلام |
1896 |
30 |
ایف بوهل |
هلند |
سیرت محمد |
1903 |
31 |
والسن |
انگلیس |
نیم ساعت با محمد |
1905 |
32 |
مارگولیوث |
انگلیس |
محمد |
1905 |
33 |
کوئل |
انگلیس |
محمد و اسلام |
1894 |
34 |
پرنس کائتانی |
ایتالیا |
تاریخ کبیر محمد و اسلام و سلاطین اسلام |
سال جاری |
35 |
میجر لیونارد |
انگلیس |
پایه روحانی و اخلاقی اسلام |
1909 |
نویسندگان اروپایی به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- آنهایی که به زبان عربی و منابع اصلی دسترسی نداشتهاند منبع اطلاعات این قبیل نویسندگان تألیفات و ترجمههای دیگران است؛ کار آنها فقط این بوده است که موارد و معلومات مشکوک و ناقص را در قالب نظر و مطابق باب طبع خود قرار داده ارایه دهند. جای تعجب است که بعضی از آنها «مانند ادوارد گابن» چنان صائب الرأی و منصفاند که ذرۀ طلا را از میان انبوه زغالها درمیآورند، ولی اینها اندک اند.
۲- آنهایی که به زبان عربی، علم ادب، تاریخ و فلسفۀ اسلام مهارت کامل دارند، اما با فن سیرت و مسایل مذهبی ناآشنا هستند. آنها در باب سیرت و یا دین اسلام تألیف مستقلی ننوشتند، ولی بهطور ضمنی با این پندار که با زبان عربی آشنایی دارند، نسبت به اسلام و یا شارع اسلام حضرت محمد ج با جسارت تمام هرچه خواستهاند، نوشتهاند؛ مثلاً دانشمند معروف آلمانی پروفسور «ساخو» که «طبقات ابن سعد» را ترجمه و منتشر کرده است، هیچ کس منکر وسعت معلومات و تسلط وی بر زبان عربی نیست. مقدمه کتاب «ماللهند بیرونی» را با چنان تحقیقی که قابل رشک است، به رشتۀ تحریر درآورده است. ولی در همان مقدمه نسبت به مسایل اسلام چیزهایی نوشته است که آدمی بعد از خواندن آنها فراموش میکند که این همان شخص فاضل و اندیشمند است که لحظاتی قبل با او آشنا شده بودیم!
۳- آن دسته از مستشرقین که کتب خاص اسلامی و مذهبی را در حد کافی مطالعه کردهاند، مانند «پامر» یا «مارگولیوث» از آنها امید زیادی داشتیم، ولی با وجود آشنایی به زبان عربی، کثرت مطالعه، تفحص و تحقیق کتب، حالشان چنین است که: هرچیز را میبینیم ولی چیزی را درک نمیکنیم. «مارگولیوث» تک تک کلمات جلدهای ضخیم مسند امام احمد بن حنبل را خوانده است و ما میتوانیم این دعا را مطرح کنیم که در عصر ما هیچ مسلمانی در این حد نمیتواند ادعای رقابت با او را بکند. اما کتابی که در سیرۀ نبوی نگاشته است، تاریخ دنیا هیچ کتابی مانند ایشان که الگوی دروغ، تهمت و افتراء، تأویل و تعصب باشد، نمیتواند عرضه کند. کمال آن این است که یک جریان و واقعه معمولی و ساده را که هیچ جنبهای از زشتی و بدی در آن نمیتوان پیدا کرد، فقط با نیروی ذوق و سلیقۀ خود کریه و بدمنظر جلوه میدهد.
دکتر «اسپرنگر» که عربیدان معروف آلمان است، چندین سال ناظم اعلای مدرسۀ عالیه بود، به لکنوء آمد و در بارۀ «کتابخانۀ شاهی» گزارشی تهیه کرد که مورد مطالعه ما قرار گرفته است، کتاب «الاصابة فی احوال الصحابة» حافظ ابن حجر، اولین بار با تصحیح وی در کلکته به چاپ رسید، ولی هنگامی که در سیرۀ پیامبر اکرم ج کتاب مستقلی در سه جلد نوشت و پخش کرد، پس از مطالعۀ آن در تحیر ماندیم [۷۸].
علت بزرگ اشتباهات مصنفین اروپایی تعصب مذهبی و گرایش سیاسی آنهاست، ولی علل دیگری هم وجود دارد که بنابرآن، آنها را معذور میدانیم:
۱- بزرگترین علت این است که بیشترین منابع استناد و مأخذ آنها فقط کتب سیرت و تاریخ هستند، مانند: «مغازی واقدی»، «سیرت ابن هشام»، «سیرت محمد بن اسحق»، «تاریخ طبری» و غیره. این امر بدیهی است که اگر یک فرد غیر مسلمان بخواهد سیرت آنحضرت ج را مرتب کند، نخست باید به تألیفات سیرت مراجعه نماید، ولی حقیقت این است که هیچیک از کتب سیرت به لحاظ استناد، رتبۀ والایی دارا نمیباشد، چنانکه قبلاً در این باره بحث گردید. قطع نظر از سیرهنگاران، بیشتر روایات سیره از کسانی روایت شده است که عموماً ضعیف الروایات اند، مانند: «سیف»، «سرّی»، «ابن سلمه» و «ابن نجیح»؛ لذا در واقعات عمومی و معمولی شهادت آنها کافی است. اما وقایعی که بر آنها مسایل بزرگ مبتنی است، شهادت این افراد کافی نیست. وقایع یقینی و قطعی زندگی آنحضرت ج آنهایی هستند که در کتب حدیث با روایات صحیحه منقول اند و مصنفین اروپایی از آن مجموعه ناآگاهند. اگر برخی مانند «مارگولیوث» اطلاعاتی دارند، اولاً در آن فن مهارت ندارند و اگر مهارت هم داشته باشند، یک اخگر تعصبشان برای سوزاندن هزاران خرمن اطلاعات و معلومات صحیح و واقعی کافی است.
۲- علت دوم این است که معیار و اصول شهادت نویسندگان اروپایی با معیار و اصول شهادت ما اختلاف شدید دارد، نویسنده و محقق اروپایی وقتی میخواهد در باره اسلام بنویسد به این امر توجه نمیکند که راوی صادق است یا کاذب، دارای چه اخلاق و عاداتی است، قدرت حافظ او چگونه است، از نظر او این تحقیق و بررسی ممکن و ضروری نیست. او فقط این را بررسی میکند که اظهارات راوی به جای خود با تناسب قرائن و وقایع، مطابقت دارد یا خیر؟ فرض کنیم یک راوی دروغگو، واقعهای را بیان میکند که به لحاظ قرائن موجود و وقایع آن محیط، صحیح به نظر میرسد و بیان واقعه متواتر است و در جایی قطع نمیشود، طبق اصول و ذوق اروپایی، صورت واقعه قابل قبول است.
برخلاف بینش و نظر دانشمند اروپایی، مورخین مسلمان مخصوصاً محدثین، به این توجهی ندارند که خود روایت چه حالتی دارد، بلکه قبل از هرچیز راویانی را بررسی میکنند که در دفتر تحقیقات «اسماء الرجال» نام آنها در ردیف افراد ثقه و معتمد ثبت شده است یا خیر؟ اگر ثبت نیست به نظر آنها بیانش قابل اعتناد و مورد توجه نیست، برخلاف این، اگر راوی ثقه، واقعهای را بیان کرد (گرچه خلاف قرائن و قیاس باشد) و در ظاهر با عقل موافق نباشد، روایتش قبول میشود. این اختلاف اصول بر تألیفات اروپائیان تأثیر بزرگی گذاشته است، مثلاً اروپائیان بر گفتههای واقدی بیش از دیگران اعتماد میکنند. علتش هم این است که طرز بیان واقدی بینهایت مرتب، مربوط و جذّاب است. تمام حلقههای جزئیات با یکدیگر مرتبط هستند، در بیان وقایع در هیچ جایی، خلأی به نظر نمیرسد و آنچه یک واقعه و جریان را قابل توجه میکند، همه در آن موجود اند، اما حقیقت این است که همین مطالب، راز اصلی را افشا میکنند. روایاتی که بیش از یکصد سال فقط بر سر زبانها وجود داشت، در آنها تتبّع و تلاش جزئیات در این حد غیرممکن است؛ البته امکان دارد (همچنان که افسانههای تاریخی نوشته میشوند) مجموعۀ چند وقایع را جلوی خود گذاشته به وسیلۀ قیاس و قرائن و معلومات عمومی، یک نقش معمولی را با نقش و نگار آراسته و کامل کرد، اما این جرأت و جسارت فقط در توان واقدی است، محدثین از آن معذور و ناتوانند. بازهم جای انکار نیست که در هرجا صرف ثقهبودن راوی کافی نیست، ثقات نیز مرتکب اشتباه میشوند. لذا لازم است اصول درایتی که محدثین تهیه و تنظیم کردهاند و در بعضی جاها خودشان نیز آنها را فراموش میکنند، با شدت مراعات و ملحوظ گردد.
[۷۷] مارگولیوث، محمد، مقدمه / ۱. [۷۸] این کتاب به زبان آلمانی است، من آلمانی نمیدانم ولی اقوال او را بسیاری از مؤلفان نقل کردهاند و مورد مطالعه ما نیز قرار گرفته است.