ترک دیار به قصدِ رسیدن به هدف
زمانی که صدای چکاچک شمشیرهای دشمنان اسلام، در پاسخ به دعوت حق، از هرسو به گوش میرسید، رهبر بشریت، به مسلمانان دستور داد تا راه مدینه را در پیش گیرند؛ ولی خودِ رسول اکرم ج که هدف اصلی جور و ستم آن ستمکاران بود، منتظر فرمان الهی ماند، افراد با نفوذی که از اطراف مکه مسلمان شده بودند، مفتخرانه و داوطلبانه میتوانستند مسئولیت حفاظت آنحضرت را بر عهده گیرند. قبیلۀ «دوس» دارای دژ محکمی بود، رییس آن قبیله «طفیل بن عمرو» آن را در اختیار آنحضرت قرار داد و پیشنهاد کرد تا ایشان به آنجا هجرت کنند، ولی آنحضرت نپذیرفتند [۲۷۲]. همچنین شخصی از قبیلۀ بنیهمدان این پیشنهاد را مطرح کرد و اظهار داشت: آن مسئله را با افراد قبیلۀ خود به مشورت گذاشته، سال آینده به محضر آنحضرت خواهد رسید [۲۷۳]، لیکن دست تقدیر، این فخر و شرف را برای انصار اختصاص داده بود، رسول اکرم ج قبل از هجرت خواب دید که «دار الهجرة» جایگاهی سرسبز و شاداب است، آنحضرت فکر میکردند آن جایگاه شهر «یمامه» و یا «هجر» خواهد بود، ولی این سعادت نصیب مدینه شد [۲۷۴].
سال یازدهم بعثت آغاز شد و اکثر صحابه به مدینه هجرت کرده بودند، در همین حال فرمان الهی صادر شد و آنحضرت ج نیز رخت سفر هجرت بستند. این داستان بسیار جذاب و جالب است و به همین لحاظ امام بخاری / با وجود انتخاب اختصار در تألیفاتش آن را با شرح و تفصیل و به نقل از حضرت عایشه ل مرقوم داشته است. گرچه عایشه در آن موقع بیش از هفت، هشت سال سن نداشت ولی اظهارات او در واقع اظهارات رسول اکرم ج و حضرت ابوبکر است که از آنها شنیده است، همچنین او در بدو واقعۀ هجرت حضور داشت.
وقتی سران قریش مشاهده کردند که مسلمانان در مدینه تقویت میشوند و اسلام در آنجا روز بهروز رو به گسترش است، در «دارالندوه» (که محل برگزاری جلسات مشورتی و تصمیمگیری قریش بود) جلسۀ عمومی تشکیل دادند، در آن جلسه تمام سران قبایل قریش مانند: عقبه، ابوسفیان، جبیر بن معطم، نضر بن حارث بن کلده، ابوالبختری، ابن هشام، زمعة بن اسود بن مطلب، حکیم بن حزام، ابوجهل، نبیه و منبه، امیة بن خلف و غیره شرکت داشتند، پس از شور و تبادل نظر هرکدام نظری ارایه داد. یکی گفت: دست و پای محمد را با زنجیر بسته و او را زندانی کنیم. دیگری گفت: تبعیدش کنیم، ابوجهل گفت: از تمام قبایل افرادی انتخاب شوند و شبانه بهطور ناگهانی با شمشیرها بر وی حمله برده او را از پای درآورند. در این صورت خونبهای او میان قبایل مختلف تقسیم میشود و بنیهاشم نمیتوانند به تنهایی با قبایل متعدد به جنگ و مبارزه بپردازند، این پیشنهاد را همگی پسندیدند و به اتفاق آراء تصویب شد. افراد منتخب، شتابزده خود را به خانۀ آنحضرت رسانده و آن را محاصره کردند، عربها ورود به مکانی را که زن در آنجا باشد، عیب و نادرست میدانستند، از این جهت بیرون خانه توقف کردند تا آنحضرت از خانه بیرون روند، آنگاه مأموریتشان را انجام دهند.
قریش با رسول اکرم ج عداوت دیرینهای داشتند، با وجود این بسیاری از آنان بر اثر اعتمادی که بر آنحضرت داشتند، اموال و کالاهای خود را نزد ایشان امانت میگذاشتند. و از این جهت، امانتهای زیادی نزد آنحضرت گِرد آمده بود. ایشان از تصمیم قریش آگاه شده بودند، روی این اساس حضرت علی را طلبیده فرمودند: به من فرمان هجرت داده شده است و من عازم مدینه هستم، امشب در بستر من بخواب و «بُرد» (شال) مرا که هنگام خواب روی خود میکشیدم، بر خود بکَش و فردا صبح تمام امانات را به صاحبان آنان بسپار. شب بسیار خطرناکی بود، حضرت علی اطلاع یافته بود که کفار تصمیم به قتل آنحضرت گرفتهاند و امشب بستر خواب ایشان، مورد هجوم پَست طینتان مکه واقع خواهد شد، و ممکن است به قربانگاهی تبدیل شود، ولی در نظر فاتح خیبر، آن قربانگاه گُلخانهای جلوه کرده بود.
[۲۷۲] صحیح مسلم /۵۸ باب الدلیل علی أن قاتل نفسه لا یکفر. [۲۷۳] مستدرک ۲/ ۶۱۳، زرقانی علی المواهب ۱/ ۳۵۹. [۲۷۴] بخاری، باب هجرة النبی ج (سلیمان ندوی).