انتخاب پیشۀ تجارت
اعراب، مخصوصاً قریش، یعنی بنیاسماعیل از هزاران سال قبل از ظهور اسلام پیشۀ تجارت داشتند [۱۶۷]. «هاشم» جد بزرگ آنحضرت ج با قبایل عرب پیمانهای بازرگانی منعقد کرده و منبع درآمد و امرار معاش آنها را منظم و مستحکم کرده بود. ابوطالب عموی آنحضرت نیز بازرگان بود، هنگامی که آنحضرت ج به سن رشد رسیدند و به امرار معاش توجه کردند، هیچ شغلی بهتر از تجارت به نظرش نرسید. در دوران کودکی و نوجوانی با ابوطالب در چند سفر تجاری همراه و تجربیاتی در این باره نیز به دست آورده بودند. حُسن معامله و اخلاق پسندیدۀ ایشان زبانزد خاص و عام شده بود، عموم مردم دوست داشتند تا مال التجارۀ خود را به شخص امانتداری سپرده و در منافع آن شریک شوند. رسول اکرم ج با اشتیاق فراوان این نوع شرکت را میپسندیدند، بنابر گواهی و اظهارات شرکای بازرگانی آنحضرت که در کتب احادیث و تاریخ مذکورند، به خوبی معلوم میشود که ایشان با امانتداری و درستکاری کامل این شغل را انجام میدادند.
بیش از هرچیز از محاسن اخلاق یک تاجر، وفای به عهد و وعده جلب توجه میکند؛ ولی قبل از رسیدن به مقام نبوت «تاجر امین» مکه بهترین نمونه و الگوی اخلاقی در این امر بود. حضرت عبدالله بن ابی الحمساء، یکی از اصحاب اظهار میدارد: پیش از بعثت با رسول اکرم ج معاملهای انجام داده و برای انعقاد کامل آن وعده کردم که بعد از لحظاتی برمیگردم. اتفاقاً تا سه روز وعدۀ خود را فراموش نمودم، روز سوم به یاد افتادم، به محل وعده رفته و دیدم که آنحضرت در آنجا منتظر نشسته است، اما بر این عملِ خلافِ وعدۀ من خم به ابرو نیاوردند، فقط فرمودند: «تو موجب اذیت میشدی، مدت سه روز است که در این مکان به سر میبرم» [۱۶۸].
آنحضرت در امور کسب و تجارت همیشه خوشحساب بودند. پیش از بعثت کسانی که با ایشان سابقۀ معامله داشتند، به این امر شهادت میدادند. حضرت سائب یکی از اصحاب هنگامی که مشرف به اسلام شد و به محضر مبارک ایشان حضور یافت، مردم او را مورد ستایش قرار دادند. آنحضرت فرمودند: من او را از شما بهتر میشناسم. سائب گفت: پدر و مادرم قربانت باد! شما شریک تجاری من بودید و همیشه در معامله درستکار بودید، «فكنت لا تداوي ولا تماري» [۱۶۹].
قیس بن سائب مخزومی، یکی دیگر از اصحاب نیز شریک تجاری آنحضرت بود. وی نیز با همین الفاظ به درستکاری و حسن معاملۀ ایشان گواهی میدهد [۱۷۰]. آنحضرت ج به قصد تجارت سفرهای متعددی به سرزمین «شام»، «بُصری» و «یمن» داشتند.
[۱۶۷] تورات، تکوین، قصه یوسف. [۱۶۸] سنن ابی داود ۲/ ۳۲۶ کتاب الادب، باب فی الوعد. [۱۶۹] ابو داود ۲/ ۳۱۷. [۱۷۰] اصابه ۵/ ۳۵۳ ترجمه قیس بن سائب.