نابودی آخرین لانۀ فساد در مدینه
قبلاً بیان گردید که رسول اکرم ج در بدو ورود به مدینه با یهود پیمان بسته بود که طبق آن امنیت جان و مال یهود و آزادی در مسایل مذهبی تضمین شده بود، ولی هنگامی که قریش برای آنان نامه نوشتند و آنها را علیه مسلمانان تحریک کردند، آنان برای سرکشی و طغیان علیه مسلمانان آماده شدند. آنحضرت ج خواستند تا با آنان تجدید پیمان کنند، ولی بنو نضیر قبول نکردند و نهایتاً از مدینه اخراج شدند. بنوقریظه مجدداً با آنحضرت پیمان بستند و به آنها امان داده شد [۴۶۹]. در صحیح مسلم این وقایع بهطور مختصر با این الفاظ بیان شدهاند:
«عَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّ يَهُودَ بَنِي النَّضِيرِ وَقُرَيْظَةَ حَارَبُوا رَسُولَ اللهِ ج فَأَجْلَى رَسُولُ اللهِ ج بَنِي النَّضِيرِ وَأَقَرَّ قُرَيْظَةَ وَمَنَّ عَلَيْهِمْ» [۴۷۰]. «از عبدالله بن عمر روایت است که یهود بنینضیر و بنیقریظه با آنحضرت ج جنگیدند، آنگاه آنحضرت ج بنونضیر را مجبور به ترک دیار کرد و بنوقریظه را در محلشان اجازۀ سکونت داد و بر آنان احسان نمود».
هنگامی که بنونضیر مجبور به ترک دیار شدند، سران بزرگ آنها حُیی بن أَخْطَب، ابورافع و سلام بن ابی الحقیق به خیبر رفته در آنجا سکنی گزیدند و جزو سران خیبر قرار گرفتند. جنگ احزاب نتیجۀ فعالیتهای بنونضیر بر ضد مسلمانان بود، آنها نزد تمام قبایل عرب رفته، با چربزبانی و مکر و فریب آن قبایل را بر علیه مسلمانان تحریک کرده، همراه با قریش به مدینه حمله کردند، تا آن موقع بنوقریظه بر پیمان خود استوار بودند، ولی حُیی بن أَخْطَب آنها را نیز فریب داد و سبب شد تا پیمان خود با مسلمانان را نقض کنند و با آنها وعده کرد در صورتی که قریش دست از حمله بردارند و به مکه بروند، او خیبر را رها کرده نزد آنانها خواهد آمد. چنانکه بعداً او به این وعدۀ خود جامۀ عمل پوشاند. بنوقریظه در جنگ متفقین علناً شرکت کردند و پس از اینکه شکست خوردند، بزرگترین دشمن اسلام [۴۷۱] حُیی بن أَخْطَب را با خود آوردند [۴۷۲]. حالا کار به جایی رسیده بود که آخرین تصمیم در بارۀ آنان باید گرفته میشد.
هنگامی که رسول اکرم ج از جنگ احزاب فارغ گشته و به مدینه وارد شدند، فرمان دادند تا مجاهدین اسلحه بر زمین نگذارند و بهسوی بنوقریظه حرکت کنند.
اگر بنوقریظه از در صلح و آشتی وارد میشدند، پس از تصفیههای لازم به آنان امان داده میشد، ولی آنان از قبل، تصمیم به پیکار گرفته بودند. حضرت علی س با دستهای پیش از حرکت سپاه اسلام بهسوی دژ آنها حرکت کرد. هنگامی که به آنجا رسید، آنان علناً به پیامبر اکرم ج «نعوذ بالله» فحش و ناسزا میگفتند [۴۷۳].
خلاصه مسلمانان آنان را محاصره کردند و این محاصره تا یک ماه به طول انجامید، سرانجام بنوقریظه پیشنهاد دادند هر تصمیمی که سعد بن معاذ در بارۀ ما بگیرد، آن را خواهیم پذیرفت. حضرت سعد بن معاذ و قبیله او «اوس» همسوگند و همپیمان بنوقریظه بودند. عربها این نوع پیمان را از روابط خویشاوندی بیشتر اهمیت میدادند، رسول اکرم ج پیشنهاد آنان را پذیرفت. تا وقتی که در قرآن مجید به امری فرمان خاصی نازل نمیشد، رسول اکرم ج از احکام تورات پیروی میکردند، چنانکه در بیشتر مسایل مانند قبلۀ نماز، رجم، قصاص و... تا زمانی که دستور خاصی نازل نشده بود، بر احکام تورات عمل مینمودند.
[۴۶۹] واقدی به نقل از حیی بن اخطب این پیمان بنوقریظه را حیلهای از جانب آنها ذکر کرده است تا در موقع مناسب با کفار همراه شده بر مسلمانان حمله کنند. مغازی واقدی /۳۶۲ کلکته. «سلیمان ندوی» [۴۷۰] سرویلیامم میور این روایت سیرهنویسان را که بنوقریظه عملاً در جنگ احزاب شرکت کرده بودند نمیپذیرد. استدلال روی این است که اگر چنین چیزی بود، در قرآن مجید حتماً ذکر میشد ولی قرآن صریحاً میگوید: «وأنزل الذين ظاهروهم من أهل الكتاب» مظاهره در اینجا به معنای امداد و یاری است. [۴۷۱] طبری ۳/ ۱۴۸۷. [۴۷۲] ابن هشام، ۲/ ۱۴۶. [۴۷۳] در طبری ج ۳/ ۱۴۸۵ مذکور است: «حتى إذا دنى من الحصون سمع منها مقالة قبيحة لرسول الله ج منهم».