نیاز جهان به یک شخصیت الگو
برهمین اساس، جهان بشریت به منظور رشد و تکامل هرچه بهتر خود، همواره نیازمند وجود چنان شخصیت جامع و کاملی بوده که از یک طرف، صاحب شمشیر و نگین، پادشاه کشورگشا، فرمانروا و حاکم جهان، و از سویی دیگر، گوشهنشین، مسکین قانع و غنی دریا دل باشد. این شخصیت کامل و جامع، این صحیفۀ یزدانی، والاترین قلۀ عروج و کمال جهان هستی است [۱۳].
با توجه به این که در این جهان فانی هیچ چیز برای همیشه باقی نمیماند، این شخصیت جامع یعنی، رسول اکرم ج نیز پس از ورود به پهنۀ گیتی برای همیشه در دنیا باقی نخواهد ماند و با توجه به نص صریح قرآن که میفرماید:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾ [الأحزاب: ۲۱].
«یقیناً برای شما در زندگی رسول الله سرمشق نیکویی است».
لازم شد که تک تک جملات او، هر حرکت و رفتار او، و خلاصه: تصویر کاملی از شخصیت گرانقدر او، ثبت و ترسیم گردد تا در مراحل مختلف زندگی هرجا نیاز احساس شد، از آن به عنوان الگو و راهنمای کامل استفاده کنیم، ولی همچنانکه داعیان مذاهب دیگر از صفت جامعیت کبری خالی بودند، متأسفانه تصاویر کارنامۀ زندگی آنان نیز بهطور ناقص ترسیم گردیده است، از زندگی سی و سه سالۀ حضرت عیسی مسیح، فقط حالات سه سال معلوم و ثبت شده است، مُصلحان و خیراندیشان فارس فقط از طریق شاهنامه شناخته شدهاند. از پیامبران هند هم چیزی جز افسانه باقی نمانده است، و آنچه امروز از زندگی حضرت موسی معلوم است، منبع آن فقط تورات فعلی است که سیصد سال بعد از درگذشت حضرت موسی تدوین شده است.
این مشیت الهی بود که شریعت و اصول تعلیم آنان جاودانه نباشد، بدین جهت آنچه در پرتو روایات، بهطور ناقص و ناتمام در مورد آنان ترسیم شده بود کافی و بیش از آن، نیازی به معرفی بیشتر نداشت. خداوند به مقدار نیاز و ضرورت هر زمان آگاه است و هرگاه نیاز به چیزی باشد، خودش مهیا میکند.
هرکدام از پیروان و مذاهب مختلف به اعتقادات خویش معتقد و علاقهمند هستند، لذا اگر این سؤال علناً مطرح شود که چه شخصیتی در جهان، دارای تمام صفات کمال و متصف به وصف «جامعیت کبری» بوده است؟ از هر سو پاسخهای مختلفی به گوش میرسد. اما اگر این سؤال مطرح شود که چه شخصیتی در جهان وجود داشته که کارنامۀ زندگیاش چنان ضبط گردیده که از یک سو، به لحاظ صحت و حفظ موارد، در جایگاهی قرار دارد که هیچیک از صحیفههای آسمانی دارای چنین جایگاهی نیست و از سویی دیگر به لحاظ وسعت و تفصیل مطالب در وضعی قرار داشته که تمام رفتار و گفتار، شیوۀ گفتگو، طرز زندگی، روش معاشرت، خوردن و نوشیدن، راهرفتن، نشستن و برخاستن، خوابیدن و بیدارشدن و خندیدن او، ضبط و محفوظ گردیده است؟ در پاسخ به این سؤال فقط یک جواب به گوش خواهد رسید که این شخصیت پیامبر اکرم، حضرت محمد ج «فداه أبی و أمی» است.
[۱۳] چنانکه میفرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾ [المائدة: ۳] مخاطب این قسمت از عبارت کتاب، اهل کتاب هستند که در کتابها و صحیفههای فعلی آنها احوال و صفات آن پیامبران چنین ذکر شده. لذا مصنف تمام حالات بیانشدۀ آنها را پذیرفته و از طریق نیاز به یک شخصیت کامل و جامع بر آنها اقامۀ حجت کرده است، ولی چون از نظر اسلام از یک سو ایمان بر صداقت تمام پیامبران به صورت یکنواخت وجود دارد. بنابراین، متصفدانستن آنها به تمام صفات کمال پیامبرانه لازم است؛ همچنانکه ارشاد الهی است: ﴿لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ﴾ [البقرة: ۲۸۵] «ما میان هیچکدام از پیامبران او فرق قائل نیستیم»، لذا ضروری است که تمام پیامبران را بهطور یکسان راستگو و متصف به کمالات نبوت دانست و در جایی دیگر فرموده است: ﴿تِلۡكَ ٱلرُّسُلُ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۘ مِّنۡهُم مَّن كَلَّمَ ٱللَّهُۖ وَرَفَعَ بَعۡضَهُمۡ دَرَجَٰتٖۚ وَءَاتَيۡنَا عِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَيَّدۡنَٰهُ بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِۗ﴾ [البقرة: ۲۵۳] از این آیه معلوم میشود که در مراتب کمالیۀ انبیا † نیز فرق و تفاوت جزئی وجود دارد، برای تطبیق میان این دو مطلب نیاز به اندکی توضیح است: تمام انبیا †، با تمام صفات نبوت و فضایل اخلاقی بهطور یکسان متصف بودهاند. البته بنابر نیازهای عصری و جامعه و مصالح الهی، تمام صفات کمال، در تمام انبیا بهطور یکنواخت عملاً به ظهور نپیوسته، حتی بعضی از صفات کمال در بعضی انبیا نیز کاملاً ظاهر نشده است، یعنی هر زمان به عرضه و گسترش هر کمالی نیز پیدا شده، آن کمال با شدت تمام، ظاهر گردیده و کمال دیگر که ظهور آن در آن موقع ضرورتی نداشته، بنابر مصلحت الهی کاملاً ظاهر نشده است. خلاصه اینکه برای ظهور هر کمال، نیاز به موقعیت زمانی و محل مناسب است، اگر بنابه هر علتی یک کمال عملاً به ظهور نپیوسته است، وجود خود کمال منتفی نمیشود، لذا چنانچه به علت عدم ضرورت و نیاز، بعضی از صفات کمال پیامبران گرامی به منصه ظهور نرسیده، معنایش این نیست که این حضرات (نعوذ بالله) به آن صفات و فضایل اصلاً متصف نبودهاند. در بارۀ اسرای غزوۀ بدر، هنگامی که حضرت ابوبکر صدیق س به اخذ فدیه و رهایی آنها و حضرت عمر فاروق به قتل آنها مشورت دادند، رسول اکرم ج بهسوی ابوبکر اشاره کرده فرمودند: خداوند متعال از لحاظ شدت و رحمت، قلوب مردم را مختلف آفریده است، ای ابوبکر! مثال تو مثال ابراهیم و عیسی † است و ای عمر! مثال تو مثال نوح و موسی † است، یعنی از یک طرف رحم و کرم و از طرف دیگر خشم و شدت ظاهر گشت. (رجوع کنید به مستدرک حاکم تحت عنوان غزوۀ بدر) در این حدیث به همان فرق و تفاوتی اشاره شده که در احوال مختلف و مبارک پیامبران † نمودار گشته است، ولی چون آنحضرت پیامبر خاتم و رسالتش عام بود، لذا بر حسب ضرورت احوال و ادوار مختلف، تمام صفات کمال نبوت و رسالت در زندگی مبارک ایشان عملاً و کاملاً متجلی گردید و هر پرتو آفتاب عالمتاب نبوتش برای جهان، مشعل فروزان هدایت گشت و زوایای تاریک جهان با ظهور صفات کمال آنحضرت ج منوّر گردید. باید به خاطر داشت که از بیان این کمالات عقیده و طرز تفکری (نعوذ بالله) پیدا نشود که در اثر آن، سایر انبیا † مورد اهانت و یا کسر شأن قرار گیرند، زیرا در این صورت بیم ضایعشدن ایمان وجود دارد. (برای تفصیل بیشتر رجوع شود به «ماهنامه معارف» محرّم و صفر ۱۳۵۶ هجری، موضوع «بشریت خلیل»).