تبدیل جنگ به عبادت
جنگ و جهاد که ظاهراً یک عمل ظالمانه پنداشته میشد، اسلام آن را چنان عمل پاک و مقدسی قرار داد که بهترین عبادات قرار گرفت. هدف جهاد این اعلام شد که مظلومان از چنگال ظالمان رهایی یابند و ستمکاران و جبّاران بر مستضعفان و زیردستان، دست تعدی و تجاوز دراز نکنند:
﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمۡ ظُلِمُواْۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ نَصۡرِهِمۡ لَقَدِيرٌ ٣٩ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بِغَيۡرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن يَقُولُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُۗ﴾ [الحج: ۳۹-۴۰].
«دستور جهاد داده شد آنان را که کفار با ایشان جنگ میکنند و هرآئینه خدا بر نصرتدادن ایشان تواناست، و آنان را که از سرزمینشان اخراج شدند به غیر حق، لکن به سبب آن که میگفتند: پروردگار ما خداست».
جهاد مشروع شد تا ریشۀ ظلم و فساد را برکند و امنیت و آرامش را در جامعه حاکم گرداند، تا مردم در سایۀ آن اطمینان و سکونی داشته باشند.
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ﴾ [الأنفال: ۳۹].
«و بجنگید با کفار تا آنکه نباشد فتنه و غلبۀ کفر».
کسانی که بر خدا و کیفر آخرت ایمان نداشتند و از این جهت، هرنوع ظلم و بیعدالتی را جایز میدانستند، و فرقی بین جایز و ناجایز قایل نمیشدند، به وسیلۀ جهاد باید سرکوب میشدند و مظلومان از چنگال آنها رهایی مییافتند.
﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ﴾ [التوبة: ۲۹].
هدف از فتوحات و تصرفات ارضی در جهاد، این امر نبود که فاتحان مال و ثروت و حکومت را نصب العین خود قرار دهند و در کسب آن با جان و دل بکوشند؛ بلکه هدف این بود که مردم را بهسوی عبادت، ریاضت و یاریرساندن به فقرا و مظلومان دعوت کنند، و امر به معروف و نهی از منکر نمایند:
﴿ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ﴾ [الحج: ۴۱].
«آنان را که اگر تمکین کنیم ایشان را در زمین برپا دارند نماز را و بدهند زکات را و امر به معروف و نهی از منکر کنند».
در میان قبایل اعراب قبل از اسلام مرسوم بود که مال و ثروتی که در جنگها به دست میآمد مختص فاتح بود که آنها را در مصارف شخصی خود مصرف میکرد و امیران و افسران دربار نیز بر حسب مراتب از آن مستفید میشدند، ولی اسلام مصرف این مال را چنین اعلام میدارد:
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ﴾ [الأنفال: ۴۱].
«و بدانید که آنچه غنیمت یافتید از کافران از هر جنس، پس پنجم حصّهاش از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و درویشان و مسافران است».
جهاد نه فقط به لحاظ حقیقت، بلکه از نظر صورت و ظاهر قضیه نیز عبادت قرار داده شد. به مجاهدین توصیه و تأکید میشد که در بحبوحۀ جنگ نیز از یاد خدا غافل نباشند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٤٥﴾ [الأنفال: ۴۵].
«ای مؤمنان! چون رو به رو شوید با گروهی پس ثابت باشید و یاد کنید خدا را بسیار، باشد که شما رستگار شوید»!.
همچنانکه در نماز تکبیر و تسبیح گفته میشود؛ دستور داده شد تا در جهاد نیز تکبیر و تسبیح بگویند. حضرت جابر بن عبدالله میگوید: هنگامی که بر تپهای بالا میرفتیم، الله اکبر میگفتیم و چون از آن پایین میآمدیم سبحان الله میگفتیم. در صحیح بخاری روایت است که رسول اکرم ج در جهاد وقتی از مکان مرتفعی گذر میکرد، سه بار الله اکبر میگفت. یک بار ایشان به جهادی میرفتند، صحابه با صدای بلند تکبیر و لا إله إلا الله میگفتند. آنحضرت ج فرمودند: اینقدر با صدای بلند لازم نیست تکبیر بگویید، زیرا آن کسی را که صدا میکنید، کر نیست [۶۷۶]. همچنین یک بار حضرت عمر در نماز با صدای بلند قرائت میخواند، آنحضرت او را منع فرمود.
[۶۷۶] کتاب الجهاد، باب التکبیر عند الحرب.