سریه خبط یا سیف البحر
در سال هشتم هجری، کاروان تجارتی قریش از شام برگشته و از جانب قبیلۀ «جهینه» مورد تهدید بود. آنحضرت ج سپاهی به فرماندهی ابوعبیده بن جراح که حضرت عمر نیز جزو آنها بود، به محلی که از مدینه به مسافت ۵ روز قرار داشت، اعزام نمود. آذوقۀ خوراکی آنها تمام شد و با مکیدن یک دانه خرما تمام روز را سپری کردند [۶۵۶].
در صحیح مسلم این واقعه بهطور مفصل ذکر شده است [۶۵۷]، ولی برای این سریه، راویان متعدد، اهداف مختلفی بیان داشتهاند. راوی اصلی «جابر» است که شخصاً در این سریه شریک بوده است. در یکی از روایات مذکور است که این سریه به منظور جنگیدن با قبیلۀ جهینه بوده است. در کتب مغازی نیز اینچنین مذکور است. عبارات روایات دیگر چنین اند:
۱- نتلقی (برای رسیدن به کاروان قریش رفته بودیم)؛
۲- نرصد عیر قریش (منتظر کاروان قریش بودیم)؛
عموماً هدف از عبارت فوق این است که برای غارت کاروان قریش اعزام شده بودند، ولی این برداشت صریحاً اشتباه است، زیرا که این سریه در دوران صلح حدیبیه بوده است. بنابراین، مفهوم صریح این الفاظ چنین است که برای حفاظت از کاروان قریش و هشدار به قبیلۀ جهینه اعزام شده بودند. حافظ ابن حجر نیز همین نظر را اختیار کرده است [۶۵۸].
[۶۵۶] ابن سعد، جزء مغازی، سریة خبط. [۶۵۷] صحیح مسلم، باب اصابة مینة البحر، صحیح بخاری، باب غزوة سیف البحر. [۶۵۸] فتح الباری ۸ / ۶۱، ۶۲.