مقدمۀ مؤلف
الحمد لله رب العالمين والصلوة والسلام على رسوله محمد وآله وأصحابه أجمعين.
اولین و مهمترین وظیفه و مسئولیت هر انسان آزاده و وارسته در جهان، کوشش در جهت اصلاح جامعه، تکامل اخلاق و تربیت اجتماعی افراد بشر است. به عبارت دیگر: نخست باید، اصول و فروع انواع فضایل اخلاقی از قبیل: زهد، تقوا، عصمت و عفاف، احسان و کرم، حلم و بردباری، عزم و ثبات، ایثار و لطف، غیرت و استغناء،... مورد شناسایی و تنظیم شوند. سپس تعلیم و آموزش آنها در تمام جهان بهطور عملی رایج گردد.
روش معمولِ حصولِ این اهداف و مقاصد، موعظه و اندرز است. روش مفیدتر و متمدنتر آن، این است که در رشتههای اخلاق، فضیلت و تربیت اجتماعی کتابهایی در سطح عالی نوشته و روشهای حصول آن به مردم آموزش داده شوند. روش دیگر این است که با اجبار و اکراه، مردم را بهسوی عمل بر محاسن اخلاقی و اجتناب و دوری از رذایل نفسانی، وادار کرد. کم و بیش این روشها از آغاز خلقت بشر تا به امروز، در تمام جهان جریان داشتهاند. در عصر فوق العاده پیشرفته زمان حاضر نیز، روشی از اینها مؤثرتر وجود ندارد، اما باید گفت که صحیحترین، کاملترین و عملیترین روش تربیت اخلاقی این است که نه با زبان چیزی بیان شود و نه با نوشتار مطلبی عرضه گردد و نه از زور و قدرت استفاده شود، بلکه میبایست تصویر زندهای از فضایل اخلاقی در فرد نمودار گردد که سراپا الگو و آیینۀ تمام نمای عمل وی باشد؛ به گونهای که هر حرکت او نقش هزاران کتاب را ایفا کند و هر اشارۀ او برای دیگران فرمان شاهی تلقی گردد.
آنچه در جهان امروز به عنوان گنجینۀ اخلاق بشری موجود است پرتوی از نفوس قدسیه است؛ سایر ابزار اجتماعی فقط نقش و نگار ایوان تمدن دنیا هستند؛ اما آنچه که از مطالعه تاریخ جهان تا به حال معلوم و شناخته شده، وجود نفوس قدسیهای است که در شعبههای خاصّی از فضایل اخلاقی، الگو و نمونه بودهاند. به عنوان مثال: در مکتب حضرت عیسی مسیح ÷ فقط تحمل و بردباری، عفو و صلح، قناعت و تواضع، آموزش داده میشد و کرسی فضایل اخلاقی که برای حکومت و فرمانروایی لازم است در آن مکتب خالی بود. در مکتب حضرت موسی و حضرت نوح (علیهما السلام) نیز صفحات عفو و گذشت خالی بودند، به همین علت، لحظه به لحظه نیاز به مربی و راهنمای جدیدی در جامعه بشری احساس میشد.