حرکت سپاه اسلام از مدینه
پیامبر اکرم ج در روز جمعه، نماز جمعه را ادا کردند و با یک هزار صحابی از مدینه بیرون رفتند، عبدالله بن ابی که با سیصد نفر شرکت کرده بود، به دلیل اینکه پیشنهادش مورد قبول واقع نشد، از سپاه مسلمین جدا شد و به مدینه بازگشت. حالا تعداد هفتصد نفر که یکصد نفر از آنها زرهپوش بودند با آنحضرت باقی ماندند. آنحضرت در بیرون از مدینه سپاه اسلام را مورد ارزیابی قرار داد و افراد کمسن و سال را به مدینه بازگرداند که از آن جمله: حضرت «زید بن ثابت»، «براء بن عازب»، «ابوسعید خدری»، «عبدالله بن عمرو» و «عرابه اوسی» نیز بودند؛ ولی عشق و شوق فداکاری و شهادت در حدی بود که وقتی به «رافع بن خدیج» گفته شد: سن تو پایین است لذا باید برگردی؛ او بر سر انگشتان پای خود ایستاد تا قدش بلند به نظر آید. بالاخره حیلهاش کارساز و اجازۀ شرکت به وی داده شد. «سمره» که همسن وی بود چنین استدلال کرد و اظهار داشت: من در کشتی «رافع» را مغلوب میکنم، لذا اگر به او اجازۀ شرکت داده میشود، به من نیز اجازه داده شود. آنگاه میان آن دو مسابقه کشتی برگزار شد و سمره بن رافع غلبه کرد و از این جهت به او نیز اجازۀ شرکت داده شد [۳۸۱].
رسول اکرم ج کوه احد را در جانب پشت سرسپاه اسلام قرار داده صفآرایی کردند. پرچمدار مسلمین «مصعب بن عمیر» تعیین شد و «زبیر بن العوام» فرمانده دستۀ سواره نظام مقرر گردید. حضرت حمزه به عنوان فرمانده آن دسته از سپاه اسلام که زرهپوش نبود، تعیین شد. این احتمال وجود داشت که دشمن از پشت سر مسلمانان از جانب درهای که در وسط کوه احد قرار داشت بر مسلمانان حمله کند. لذا آنحضرت دستهای از تیراندازان را به فرماندهی عبدالله بن جبیر در آنجا مستقر و توصیه کردند که به هیچ وجه آنجا را ترک نکنند.
[۳۸۱] این روایت طبری است ولی از بعضی دیگر از روایات معلوم میشود که علت اجازه رسیدن به رافع این بود که در تیراندازی مهارت داشت و چون رسول اکرم ج مطلع شد، به وی اجازۀ شرکت داد. ابن هشام ذکر غزوۀ احد و زرقانی ۲/ ۲۹ و ابن کثیر ۴/ ۱۵.