انعقاد پیمان با یهود مدینه
بر اساس نظر مورخان عرب، یهود مدینه از نژاد عرب نبودند، بلکه از نژاد یهود بودند. حضرت موسی ÷ آنها را برای مبارزه با «عمالقه» فرستاده بود، ولی این نظریه با قرائن و شواهد تاریخی اسلام تأیید نمیشود، گرچه یهود در تمام جهان منتشر شدند، اما آنان در هیچ جای دنیا نام و فرهنگ خود را تغییر ندادند، امروز نیز در هرکجای دنیا زندگی میکنند، نامهای اسرائیلی دارند، برخلاف فرهنگ عمومی آنها یهودیانی که از نسل عرب بودند با نامهای «قینقاع»، «مرحب»، «حارث» و غیره شهرت داشتند و این نامها، نامهای عربی خالص هستند. مردم یهود عموماً افرادی ترسو و پست خصلت اند، چنانکه وقتی حضرت موسی ÷ به آنها دستور داد تا جهاد کنند، در پاسخ گفتند:
﴿فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ ٢٤﴾ [المائدة: ۲۴].
«تو و پروردگارت به جنگ بروید ما اینجا نشستهایم».
برعکس آنها، یهود مدینه بینهایت شجاع، جسور و دلیر بودند [۳۲۰]. علاوه بر این، قرائن و شواهدی که بیان گردید، یعقوبی مورخ بزرگ نیز تصریح کرده که از نژاد عرب، افراد قبایل عرب بنیقریظه و بنینضیر یهودی شده بودند: «ثم كانت وقعة بني النضير وهم فخذ من جذام إلا أنهم تهودوا وكذلك قريظة» [۳۲۱]، مسعودی در «کتاب الأشراف والتنبیه» [۳۲۲] روایاتی نقل کرده با این مضمون که یهودیان ساکن در مدینه از قبیلۀ «جذام» بودند، و زمانی از «عمالقه» و بتپرستی آنها بیزار شده، به حضرت موسی ایمان آورده و از شام به سرزمین حجاز کوچ کرده بودند. یهودیان در قالب سه قبیله به نامهای «بنیقینقاع»، «بنینضیر» و «بنیقریظه» در اطراف مدینه سکونت داشته، دژها و قلعههای محکمی ساخته بودند.
دو قبیلۀ «اوس» و «خزرج» از انصار، بر اثر جنگهای خونین، مخصوصاً جنگ «بعاث» که بهعنوان آخرین جنگ میان آنها درگرفته بود، نیرو و قدرت رزمی و اجتماعی خود را کاملاً از دست داده بودند. یهود ساکن مدینه همیشه در صدد این بودند که شرایطی فراهم شود تا انصار هیچگاه وحدت و انسجامی باهم نداشته باشند. بنابراین، زمانی که رسول اکرم ج به مدینه تشریف آوردند، نخستین برنامۀ مهم ایشان این بود که رابطه مسلمانان و یهود با یکدیگر خوب و دوستانه شود، لذا در اولین فرصت انصار و یهود را فرا خواندند و میان آنان پیمانی منعقد ساختند، فریقین این معاهده را پذیرفته و امضاء نمودند، «ابن هشام» مفاد کامل این معاهده را مفصلاً ذکر کرده که خلاصه و چکیدۀ آن چنین است:
۱- رسمی که برای دادن خونبها و یا فدیه در مقابل قتل و یا اسیرشدن کسی از قدیم رواج داشته، بر همان صورت سابق خود باقی خواهد ماند.
۲- یهود در مسائل مذهبی خود آزادند و هیچکس در امور دینی آنان دخالت نخواهد کرد.
۳- یهود و مسلمانها با یکدیگر روابط حسنه خواهند داشت.
۴- اگر کسی با یهود و یا مسلمانها به جنگ بپردازد، بر هریک از آنان لازم است که به کمک و یاری یکدیگر بشتابند.
۵- هیچیک از فریقین حق ندارد افراد قبیله قریش را امان و پناه دهد.
۶- در صورت حمله به مدینه بر فریقین لازم است که مشترکاً از آن دفاع کنند.
۷- در صورتی که یکی از فریقین با دشمن صلح و آشتی کند، بر فریق دیگر لازم است که بر آن پایبند باشد. البته جنگهای مذهبی از این قاعده مستثنی خواهند بود.
[۳۲۰] مارگولیوث، درباره یهود بحث جامعی مطرح کرده و نظرش بر این است که در جامعه بزرگ یهود مدینه و اطراف آن یکی دو خاندان یهودی النسل نیز وجود داشت. عربها که یهودی میشدند با آنها درآمیختند، غالباً این نظریه نیز صحیح است. [۳۲۱] یعقوبی ۲/ ۴۹. [۳۲۲] الاشراف والتنبیه / طبع اروپا /۲۴۷.