فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد اول

فهرست کتاب

انعقاد پیمان با یهود مدینه

انعقاد پیمان با یهود مدینه

بر اساس نظر مورخان عرب، یهود مدینه از نژاد عرب نبودند، بلکه از نژاد یهود بودند. حضرت موسی ÷ آن‌ها را برای مبارزه با «عمالقه» فرستاده بود، ولی این نظریه با قرائن و شواهد تاریخی اسلام تأیید نمی‌شود، گرچه یهود در تمام جهان منتشر شدند، اما آنان در هیچ جای دنیا نام و فرهنگ خود را تغییر ندادند، امروز نیز در هرکجای دنیا زندگی می‌کنند، نام‌های اسرائیلی دارند، برخلاف فرهنگ عمومی آن‌ها یهودیانی که از نسل عرب بودند با نام‌های «قینقاع»، «مرحب»، «حارث» و غیره شهرت داشتند و این نام‌ها، نام‌های عربی خالص هستند. مردم یهود عموماً افرادی ترسو و پست خصلت اند، چنانکه وقتی حضرت موسی ÷ به آن‌ها دستور داد تا جهاد کنند، در پاسخ گفتند:

﴿فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ ٢٤ [المائدة: ۲۴].

«تو و پروردگارت به جنگ بروید ما اینجا نشسته‌ایم».

برعکس آن‌ها، یهود مدینه بی‌نهایت شجاع، جسور و دلیر بودند [۳۲۰]. علاوه بر این، قرائن و شواهدی که بیان گردید، یعقوبی مورخ بزرگ نیز تصریح کرده که از نژاد عرب، افراد قبایل عرب بنی‌قریظه و بنی‌نضیر یهودی شده بودند: «ثم كانت وقعة بني النضير وهم فخذ من جذام إلا أنهم تهودوا وكذلك قريظة» [۳۲۱]، مسعودی در «کتاب الأشراف والتنبیه» [۳۲۲] روایاتی نقل کرده با این مضمون که یهودیان ساکن در مدینه از قبیلۀ «جذام» بودند، و زمانی از «عمالقه» و بت‌پرستی آن‌ها بیزار شده، به حضرت موسی ایمان آورده و از شام به سرزمین حجاز کوچ کرده بودند. یهودیان در قالب سه قبیله به نام‌های «بنی‌قینقاع»، «بنی‌نضیر» و «بنی‌قریظه» در اطراف مدینه سکونت داشته، دژها و قلعه‌های محکمی ساخته بودند.

دو قبیلۀ «اوس» و «خزرج» از انصار، بر اثر جنگ‌های خونین، مخصوصاً جنگ «بعاث» که به‎عنوان آخرین جنگ میان آن‌ها درگرفته بود، نیرو و قدرت رزمی و اجتماعی خود را کاملاً از دست داده بودند. یهود ساکن مدینه همیشه در صدد این بودند که شرایطی فراهم شود تا انصار هیچ‎گاه وحدت و انسجامی باهم نداشته باشند. بنابراین، زمانی که رسول اکرم ج به مدینه تشریف آوردند، نخستین برنامۀ مهم ایشان این بود که رابطه مسلمانان و یهود با یکدیگر خوب و دوستانه شود، لذا در اولین فرصت انصار و یهود را فرا خواندند و میان آنان پیمانی منعقد ساختند، فریقین این معاهده را پذیرفته و امضاء نمودند، «ابن هشام» مفاد کامل این معاهده را مفصلاً ذکر کرده که خلاصه و چکیدۀ آن چنین است:

۱- رسمی که برای دادن خون‎بها و یا فدیه در مقابل قتل و یا اسیرشدن کسی از قدیم رواج داشته، بر همان صورت سابق خود باقی خواهد ماند.

۲- یهود در مسائل مذهبی خود آزادند و هیچ‎کس در امور دینی آنان دخالت نخواهد کرد.

۳- یهود و مسلمان‌ها با یکدیگر روابط حسنه خواهند داشت.

۴- اگر کسی با یهود و یا مسلمان‌ها به جنگ بپردازد، بر هریک از آنان لازم است که به کمک و یاری یکدیگر بشتابند.

۵- هیچ‎یک از فریقین حق ندارد افراد قبیله قریش را امان و پناه دهد.

۶- در صورت حمله به مدینه بر فریقین لازم است که مشترکاً از آن دفاع کنند.

۷- در صورتی که یکی از فریقین با دشمن صلح و آشتی کند، بر فریق دیگر لازم است که بر آن پایبند باشد. البته جنگ‌های مذهبی از این قاعده مستثنی خواهند بود.

[۳۲۰] مارگولیوث، درباره یهود بحث جامعی مطرح کرده و نظرش بر این است که در جامعه بزرگ یهود مدینه و اطراف آن یکی دو خاندان یهودی النسل نیز وجود داشت. عرب‌ها که یهودی می‌شدند با آن‌ها درآمیختند، غالباً این نظریه نیز صحیح است. [۳۲۱] یعقوبی ۲/ ۴۹. [۳۲۲] الاشراف والتنبیه / طبع اروپا /۲۴۷.