مال غنیمت
همچنانکه قبلاً ذکر کردیم، اساس جنگها در میان قبایل اعراب بر اثر نیاز به تأمین معاش آغاز میشد. از این جهت، نزد اعراب هیچ چیزی محبوبتر از مال غنیمت وجود نداشت. پاکیزهترین و مطلوبترین چیز از اسباب معاش همین را میدانستند؛ این تصور آنقدر در دلها و رگ و پی آنها سرایت کرده بود که بعد از اسلام تا مدتی در میان آنان باقی بود و همچنانکه شارع اسلام، سایر ممنوعات شرعی را تدریجاً حرام و ممنوع ساخت، در مورد غنیمت و غارتگری نیز از روش تدریجی استفاده کرد.
هنگامی که شارع اسلام خواست حرمت شراب را اعلام دارد، نخست این آیه نازل شد:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِۖ قُلۡ فِيهِمَآ إِثۡمٞ كَبِيرٞ﴾ [البقرة: ۲۱۹].
«از تو در بارۀ شراب و قمار سؤال میکنند، بگو در آن دو گناه بزرگی است».
آنگاه حضرت عمر اظهار داشت:
«اللَّهُمَّ بَيِّنْ لَنَا فِي الْخَمْرِ بَيَانًا شَافِيًا».
«پروردگارا! حکم صریح و قطعی شراب را به ما اعلام کن».
سپس این آیه نازل گردید:
﴿لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُكَٰرَىٰ﴾ [النساء: ۴۳].
«هنگامی که نشه هستید نماز نخوانید».
چنانکه وقت نماز فرا رسید و به دستور آنحضرت ج شخصی اعلام کرد: هرکس بر اثر نوشیدن شراب نشه است در نماز شرکت نکند [۶۳۴]، در نهایت این آیه نازل شد:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱلشَّيۡطَٰنُ أَن يُوقِعَ بَيۡنَكُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِي ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَيۡسِرِ وَيَصُدَّكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾ [المائدة: ۹۰-۹۱].
با وجود این، پیامبر اکرم ج در مورد حرمت شراب آنقدر تأکید و تصریح کردند که به دستور ایشان ظرفهایی که در آنها شراب بود و یا در آنها شراب مینوشیدند نیز شکسته شدند. مردم پیشنهاد نمودند که شرابها را سرکه درست کنند، ولی آنحضرت منع فرمودند. با توجه به این موارد، در زمان حضرت عمر س افرادی شراب مینوشیدند و چون از آنها در این باره توضیح خواسته شد، آنها با حسن نیت اظهار داشتند که شراب برای افراد نیک و صالح حرام نشده است. در خود قرآن کریم بعد از بیان حرمت شراب چنین تصریح شده است:
﴿لَيۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِيمَا طَعِمُوٓاْ﴾ [المائدة: ۹۳].
در این موقع بسیاری از صحابه در محضر عمر فاروق حضور داشتند، آنحضرت رو به عبدالله بن عباس کرد و پرسید: هدف از این آیه چیست؟ وی گفت: منظور از این آیه، مسلمانانی هستند که قبل از بیان حرمت شراب، شراب نوشیدهاند و مردهاند. حضرت عمر این مطلب را تأیید کرد و حد شرعی را بر آنان اجرا نمود، چنانکه این واقعه بهطور مفصل در تاریخ طبری مذکور است.
منظور این است که وقتی مردم از مدتها بر یک امر عادت میکنند و آن امر در زندگی آنان رسوخ پیدا میکند، آثار و نتایج مخفی آن تا مدتها باقی میماند. غنیمت و غارتگری هم اینچنین بوده است. در جنگ بدر، پیش از این که مردم مال غنیمت را یکجا گرد آورند، هریک بهطور جداگانه مشغول جمعآوری آن شد که پس از آن این آیه نازل گردید:
﴿لَّوۡلَا كِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمۡ فِيمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ٦٨﴾ [الأنفال: ۶۸].
چنانکه در سنن ترمذی در تفسیر سورۀ انفال این واقعه صریحاً مذکور است.
پیامبر اکرم ج اعلان فرموده بودند که هرکس کافری را به قتل رساند، مال و کالای او متعلق به قاتل خواهد بود. بنابراین، هریک ادعای مالی را کرد؛ آنهایی که جنگ نکرده بودند، بلکه محافظ عَلَم و پرچم بودند، نیز مدعی بودند که در آن مالها سهیم اند، چنانکه این آیه نازل گردید: [۶۳۵]
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾ [الأنفال: ۱].
منظور آیه این است که خود مجاهدین نمیتوانند مدعی مال غنیمت شوند، تقسیم آن در اختیار رسول اکرم ج است، هر طوری که بخواهند تقسیم میکنند. از آن پس، این رسم که هرکس خودسرانه هرچه بخواهد برای خود به غنیمت بگیرد، از میان رفت. ولی علاوه بر میدان جنگ، رسم چپاول و غارتگری تا مدتها میان اعراب وجود داشت.
در سنن ابیداود، از یک انصاری روایت است که با رسول اکرم ج در یک سفر همراه بودیم، سخت دچار گرسنگی شدیم، اتفاقاً گوسفندانی دیدیم، آنها را غارت کردیم و ذبح کرده دیگها را بر آتش گذاشتیم. آنحضرت ج از این عمل آگاه شدند، تشریف آوردند و با کمانی که در دست داشتند، تمام دیگها را واژگون کردند و فرمودند: «مالی که از طریق غارت و چپاول به دست آمده مانند حیوان مردۀ حرام است».
جنگ خیبر در سال هفتم هجری روی داده است، در آن موقع عدهای از مسلمانان پس از این که به یهود امان داده شده بود، دامها و میوههای آنها را غارت کردند، آنحضرت ج بسیار خشمگین شدند و تمام اصحاب را به حضور طلبیده فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ ﻷ لَمْ يُحِلَّ لَكُمْ أَنْ تَدْخُلُوا بُيُوتَ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا بِإِذْنٍ، وَلَا ضَرْبَ نِسَائِهِمْ، وَلَا أَكْلَ ثِمَارِهِمْ، إِذَا أَعْطَوْكُمُ الَّذِي عَلَيْهِمْ» (سنن ابیداود، باب تعشیر الذمة إذا اختلفوا في التجارة). «خداوند بر شما حرام کرده اینکه به خانههای اهل کتاب وارد شوید، مگر با اجازۀ آن و این را که زنان آنان را مورد ضرب قرار دهید و این را که میوههای آنان را بخورید تا مادامی که آنها آنچه را که بر عهدۀ آنان گذاشته شده بپردازند».
رسول اکرم ج میخواستند از محبت و علاقۀ مردم نسبت به مال غنیمت بکاهند، ولی تا مدتی این علاقه از بین نرفت. در غزوۀ احد علّت شکست مسلمین این بود که آنحضرت به دستۀ تیراندازان تأکید کرده بود که به هیچ وجه محل خود را ترک نکنند؛ اما وقتی مسلمانان در وهلۀ اول پیروز و مردم مشغول جمعآوری اموال غنیمت شدند، تیراندازان هم به همین منظور محل خود را ترک نمودند، دشمن فرصت را غنیمت دانسته از پشت بر آنها حمله کرد. علت اصلی شکست در غزوۀ حنین نیز این بود که قبل از وقت، آنها مشغول جمعآوری اموال غنیمت شدند.
غنیمت به قدری مورد علاقۀ اعراب بود که بعضیها نسبت به مسلمانشدن افرادی، از این جهت اندوهگین شدند که بر اثر اسلامآوردن آنان از مال غنیمت محروم ماندند.
در سنن ابیداود مذکور است که یکی از اصحاب در «سریهای» خواست تا بر دشمن حمله کند. اهل محله گریهکنان نزد وی آمدند، او به آنها پیشنهاد کرد که اسلام بیاورید تا جان و مال شما محفوظ بماند. آنها اعلام داشتند: «لا إله إلا الله محمد رسول الله»، آنگاه به آنان امان داده شد. وقتی آن صحابی نزد رفقای خود بازگشت، آنها به وی گفتند: «أحرمتنا الغنيمة» (تو ما را با این کارت از غنیمت محروم ساختی) [۶۳۶]، هنگامی که آنها به محضر رسول اکرم ج حضور یافتند، آنحضرت بر آن صحابی آفرین گفت و فرمود: در مقابل اسلامآوردن هر فرد از آنها ثوابهای زیادی به تو خواهد رسید.
عجیبتر این است که تا مدتی مردم فکر میکردند به دستآوردن غنیمت کار ثواب و باعث اجر است!.
در سنن ابیداود روایت شده که یکی از اصحاب از رسول اکرم ج پرسید: ای رسول خدا! آیا شخصی به جهاد میرود و قصد او این است که مقداری مال غنیمت به دست آورد، اجر دارد؟ ایشان فرمودند: به وی اجر و ثوابی نمیرسد. او نزد گروهی از مسلمانان آمد و این مطلب را برای آنان بیان کرد. آنان از این مطلب در شگفت ماندند و اظهار داشتند: شاید تو مطلب سخن آنحضرت را نفهمیدهای، دوباره نزد آنحضرت برو و از ایشان سؤال کن. او دوباره رفت و سؤال کرد، آنحضرت همین جواب را دادند. آنها برای بار سوم او را نزد آنحضرت فرستادند. او بار سوّم نزد آنحضرت رفت و سؤال کرد، همان جواب به وی رسید که به چنین شخصی ثواب نخواهد رسید [۶۳۷]. وقایع بسیاری از این قبیل در کتب مذکور است.
[۶۳۴] مسند امام احمد بن حنبل ۱ / ۵۳ و ابوداود کتاب الأشربة، باب تحریم الخمر. [۶۳۵] سنن ابوداود، باب النفل. [۶۳۶] ابوداود، باب ما یقول إذا أصبح، کتاب الأدب. [۶۳۷] ابوداود، کتاب الجهاد، باب من یغزو و یلتمس الدنیا.