ذبیح چه کسی بود؟
گرچه تورات بر اثر عدم احتیاط و اغراض شخصی یهودیان و تحولات و انقلابهای زمان، کاملاً تحریف شده است؛ مخصوصاً که دست تصرف یهود تصریحات و اشاراتی را که در باره پیامبر اکرم ج در تورات وجود داشت، کاملاً از بین برده است. با این وجود مواردی از حقایق در جاهای مختلفی هنوزهم به چشم میخورد. گرچه در تورات به روشنی مذکور است که ذبیح حضرت اسحق بوده، ولی در طی مباحث آن دلایل قطعی بر این امر وجود دارد که او هرگز ذبیح نبوده و این امر هم امکانپذیر نبوده است، موارد ذیل بحث در همین موضوع است:
۱- در شریعتهای گذشته فقط آن جانور و یا انسانی قربانی میشد که اولین مولود مادر خود میبود. به همین جهت هابیل قوچهایی را قربانی کرده بود که اولین مولود بودند، خداوند متعال جایی که بر حضرت موسی ÷ در بارۀ «لاویها» احکام نازل نموده، فرمودهاند:
«لأنّ لي كل بکر في بني إسرائيل من الناس والبهائم» [۱۰۳]. «زیرا که مولود اول انسان و یا جانور بنیاسرائیل مختص من است».
۲- برتری اولین مولود در هیچ حالی از بین نمیرود. در تورات مذکور است: اگر شخصی دو زن داشت و یکی مورد علاقهاش بود و به دیگری علاقهای نداشت، افضلیت متعلق به همان فرزندانی است که اولین باشند، گرچه از زنی باشند که به آن علاقه نداشته باشد: «فإنه أول قدرته وله حق البكورية» [۱۰۴].
«زیرا که آن اولین قدرت اوست و حق اولین فرزند بودن را دارد».
۳- فرزندی که برای خدا نذر میشد ترکۀ پدر به او نمیرسید، در تورات مذکور است:
«في ذلك الوقت نذر الرب سبط لاوي ليحملو تابوت عهد الرب ولكى يقفوا أمام الرب ليخدموه ويباركوا باسمه إلى هذا اليوم لأجل ذلك لـم يكن للاوي قسم ولا نصيب مع إخوته الرب هو نصيبه» [۱۰۵]. «آنگاه خداوند، اولاد «لاوی» را برای این مخصوص کرد تا تابوت عهد خدا را حمل و در مقابل خدا قیام نمایند و او را خدمت کنند و از نام او تا به امروز برکت حاصل نمایند، به همین جهت است که لاویها را همراه با برادران آنها سهمی از ترکه نرسید، زیرا که سهم آنان خداوند است».
۴- هرکس برای خدا نذر میشد، موی سر را میگذاشت و داخل معبد رفته آنها را میتراشید، همچنانکه امروز هنگام بیرونآمدن از احرام موها تراشیده میشوند، در تورات مذکور است:
«فها أنك تحملين وتلدين ابنا ولا يَعْلُ موسى رأسه لأن الصبي يكون نذيراً لله» [۱۰۶]. «حالا تو حامله میشوی و فرزندی زایمان میکنی و بر سر او تیغ قرار نگیرد، زیرا که این فرزند برای خدا نذر میشود».
۵- هرکس خادم خدا قرار میگرفت، برای او لفظ مقابل و نزد خدا به کار میرفت [۱۰۷].
۶- فرمانی که به ابراهیم در مورد قربانی فرزند داده شده بود، مقید به این بود که آن فرزندی قربانی شود که اولین و محبوب باشد [۱۰۸].
حالا به اصل مسأله توجه کنیم، اول اینکه دانستن این امر ضروری است که در شریعت حضرت ابراهیم قربانی و نذر برای خدا یک مفهومی داشتند، یعنی برای هردو یک کلمه به کار میرفت؛ اگر چنین گفته میشد که فلان فرزند را در فلان معبد به عنوان قربانی ببرید، معنای آن این بود که او به منظور خدمت و مجاورت آن معبد از خانه اخراج گردد؛ ولی این لفظ هنگامی که برای جانوران به کار میرفت، منظور از آن قربانی واقعی بود. در تورات از زبان خداوند چنین مذکور است:
«لأنّ لي كل بکر في بني إسرائيل من الناس والبهائم» [۱۰۹]. «زیرا که مولود اول انسان و یا جانور بنیاسرائیل مختص من است».
در همین «اصحاح تورات» صریحاً مذکور است که خداوند به حضرت موسی فرموده بود: تو از بنیاسرائیل لاویها را بگیر و به محضر خدا تقدیم کن تا برای خدا مختص شوند و اینها بر سر دو گاو دست نهند و گاوها قربانی شوند. (مختصراً از اصحاح).
به حضرت ابراهیم در خواب دستور داده شده بود تا فرزندش را قربانی کند، منظور از آن همین بود که فرزند را به خدمت معبد بگمارد. حضرت ابراهیم نخست آن خواب را عینی و واقعی دانست و لذا خواست تا عیناً بر آن عمل کند، ولی بعداً معلوم شد که آن خواب تمثیلی بوده؛ به همین جهت حضرت ابراهیم فرزندش را برای خدمت خانه خدا مختص کرد و شرطهایی که برای قربانی وجود داشت بجا آورد، پس از توجه به موارد فوق و جایگزین کردن آنها در ذهن، به دلایل ذیل نیز توجه شود:
۱- تولد حضرت اسحق بعد از تولد حضرت اسماعیل است، لذا حضرت اسحق اولین فرزند نیست و چونکه برای قربانی شرط است که باید اولین فرزند باشد، لذا برای قربانی حضرت اسحق حکمی داده نشده بود.
۲- حضرت ابراهیم تمام اموال ارث خود را به حضرت اسحق بخشید و به حضرت اسماعیل و مادرش هاجره، فقط یک مَشک آب داد و آنها را روانه دیار غربت کرد. این دلیل قطعی بر این امر است که حضرت ابراهیم حضرت اسحق را به عنوان قربانی به معبد نبرده بود.
۳- در خاندآنحضرت اسماعیل تا مدتها این رسم باقی بود که مردم موی سر را نمیتراشیدند و این سنت که در موسم حج، تا زمان احرام موها را نمیتراشند، یادگار همان سنت اسماعیلی است.
۴- الفاظی که برای قربانی و نذر در فرهنگ ملت ابراهیمی به کار میروند، آنها را حضرت ابراهیم فقط برای حضرت اسماعیل به کار برده بود، نه برای حضرت اسحق. در تورات مذکور است: هنگامی که خداوند حضرت ابراهیم را به تولد حضرت اسحق بشارت داد، حضرت ابراهیم گفت: «ليت إسمعيل يعيش أمامك» (کاش اسماعیل در مقابل تو زنده میبود)! در تورات هرکجا این لفظ آمده، «زندهماندن در مقابل» در همین معانی به کار رفته است.
۵- حضرت اسماعیل محبوبترین و عزیزترین فرزند حضرت ابراهیم بود، در تورات که بیشتر داستان یکطرفه حضرت اسحق مذکور است ویژگیهایی که برای حضرت اسحق و حضرت اسماعیل بیان شده است، چنین است که حضرت اسحق «مظهر وعده و عهد خداوند» است [۱۱۰]. حضرت اسماعیل «دعوت ابراهیم» است، یعنی بر اثر دعا و خواهش ابراهیم به وجود آمد [۱۱۱]. و به همین جهت خداوند نام او را اسماعیل گذاشت، چون اسماعیل از دو لفظ مرکب است: «سمیع» و «ایل». معنای سمع «شنیدن» و معنای «ایل» خدا است [۱۱۲]. یعنی خداوند دعای ابراهیم را شنید. در تورات مذکور است که خداوند به حضرت ابراهیم گفت: «در بارۀ اسماعیل دعایت را شنیدم» هنگامی که خداوند حضرت ابراهیم را به حضرت اسحق بشارت داد، حضرت ابراهیم در آن موقع نیز حضرت اسماعیل را به یاد آورد. به هرحال، دستوری که به حضرت ابراهیم در بارۀ قربانی فرزند داده شده بود، در آن این شرط و قید هم وجود داشت که محبوبترین فرزند باید قربانی شود، لذا ذبیح حضرت اسماعیل است، نه حضرت اسحق.
۶- هنگامی که خداوند به حضرت ابراهیم مژدۀ تولد حضرت اسحق را داد، این بشارت را نیز به او داد که من با نسل وی برای همیشه عهد خواهم بست. در تورات مذکور است: «آنگاه خدا گفت: بلکه همسرت ساره برایت فرزندی میزاید و نام آن اسحق گذاشته میشود و من عهد ابدی با نسل او منعقد خواهم کرد».
تفصیل این اجمال این است که در تورات مذکور است: وقتی حضرت ابراهیم قصد کرد تا فرزند را قربانی کند و فرشته ندا داد که دست نگهدار، آنگاه فرشته چنین گفت: «خدا میگوید: چونکه تو چنان کاری انجام دادی و فرزند نخستین خودت را نگه نداشتی، من تو را برکت میدهم و نسل تو را مانند ستارههای آسمان و ریگهای ساحل دریا منتشر میکنم» [۱۱۳].
حالا بیندیشیم، هنگامی که خداوند در وقت بشارت حضرت اسحق این مطلب را هم اعلام فرموده که من نسل او را باقی خواهم گذاشت، چگونه ممکن بود قبل از اینکه برای حضرت اسحق فرزندانی متولد شوند، دستور قربانی وی داده شود [۱۱۴]. اما اگر حضرت اسماعیل را ذبیح قرار دهیم و بپذیریم، تمام نصوص بر یکدیگر منطبق میشوند و تعارضی پیش نمیآید. حضرت اسماعیل بزرگتر و محبوبتر و در وقت قربانی بالغ و یا نزدیک به بلوغ بود، قبل از قربانی به کثرت نسل او بشارت داده نشده بود. در تورات صریحاً مذکور است که چون ابراهیم فرزند اول خود را خواست قربانی کند، لذا به کثرت نسل او وعده داده شد، یعنی این کثرت نسل پاداش همان قربانی بود، لذا ذبیح حضرت اسماعیل است، زیرا که وعده کثرت نسل حضرت اسحاق در وقت ولادت او داده شده بود که در مقابل انعام و یا فداکاری نبود.
[۱۰۳] عدد اصحاح ۸/ ۱۷. [۱۰۴] سفر تثنیه صحاح ۲۱ آیه ۱۵ و ۱۷. [۱۰۵] تورات، اصحاح ۱۰ – آیه ۸ و ۹. [۱۰۶] تورات قضاة، اصحاح ۱۳، ۱۴. [۱۰۷] تورات، سفر عدد، ۶/ ۱۶/ ۲۰ سفر تکوین ۱۷ و تثنیه ۱۰ – ۸. [۱۰۸] تورات، تکوین، ۲۲ آیت ۲. [۱۰۹] عدد اصحاح ۸- ۷. [۱۱۰] تورات، تکوین ۱۷ و ۱۸. [۱۱۱] تورات، تکوین اصحاح ۱۷ و ۱۸. [۱۱۲] تکوین اصحاح ۱۷ و ۱۸. [۱۱۳] تورات تکوین اصحاح ۲۲ آیت ۱۵. [۱۱۴] این هم مسلّم است که فرزندآنحضرت اسحق بعد از وفات حضرت ابراهیم متولد شدند. تکوین اصحاح ۲۵ آیه ۱۱.