روایات دروغین
در بیان این وقایع، راویان دروغگو آنقدر دروغپردازی و حیلهبازی کردهاند که مورخان و سیرهنگاران بزرگ نیز، آنها را در تألیفات خود بیان نمودهاند. از این جهت با قدری تفصیل در این باره سخن خواهیم گفت.
اینقدر مسلّم و در قرآن مجید نیز مذکور است که رسول اکرم ج برای خشنودی خاطر ازواج مطهرات چیزی را بر خود حرام کردند. اختلاف نظر در این است که آن، چه چیزی بود؟ در بسیاری از روایات مذکور است «ماریه قبطیه» کنیزی بود که عزیز مصر به عنوان هدیه به محضر آنحضرت ج ارسال کرده بود. این روایت بهطور مفصل و از طرق مختلف بیان گردیده و در آن مذکور است رازی را که رسول اکرم با حفصه در میان گذاشته بود و حفصه آن را فاش کرد، راز همین ماریه قبطیه بود.
این روایات گرچه کلاً ساختگی و غیر قابل بیان هستند، ولی چون بیشتر مؤرخان اروپایی، انتقادی که بر معیار اخلاق آنحضرت کردهاند، گل سر سبد آنها همین داستان است، به ناچار از آن بحث خواهیم کرد. در بیان این واقعه، گرچه در روایات، اختلافهایی وجود دارد، ولی بر این امر، همه اتفاق نظر دارند که «ماریه قبطیه» از کنیزهای موطوءة آنحضرت بود و ایشان بر اثر نارضایتی حفصه از این امر، آن را بر خود حرام کرده بود. حافظ ابن حجر در فتح الباری در تفسیر سورۀ تحریم مرقوم میدارد:
«وَوَقَعَ عِنْدَ سَعِيدِ بْنِ مَنْصُورٍ بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ إِلَى مَسْرُوقٍ قَالَ حَلَفَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِحَفْصَةَ لَا يَقْرَبُ أَمَتَهُ» (فتح الباری ۸ / ۵۰۳).«سعید بن منصور با سند صحیح که به مسروق منتهی میشود چنین روایت کرده که آنحضرت ج نزد حفصه سوگند یاد کرد که با کنیز خود مجامعت نمیکند».
سپس از مسند هیثم بن کلیب و طبرانی روایات متعددی نقل کرده که یکی از آنها این روایت است:
«وَلِلطَّبَرَانِيِّ من طَرِيق الضَّحَّاك عَن ابن عَبَّاسٍ قَالَ دَخَلَتْ حَفْصَةُ بَيْتَهَا فَوَجَدَهُ يَطَأُ مَارِيَةَ فَعَاتَبَتْهُ» (فتح الباری ۸ / ۵۰۳). «طبرانی از طریق ضحاک از ابن عباس روایت کرده که حفصه وارد خانهاش شد، دید که آنحضرت مشغول مقاربت با ماریه است، حفصه ناراحت شد و آنحضرت را مورد عتاب قرار داد».
ابن سعد و واقدی این روایت را در پیرایهای بدتر از این نقل کردهاند، ولی ما آنها را طرد میکنیم.
اما حقیقت این است که تمام این روایات، افترا و بهتان محض هستند؛ علامه عینی در شرح صحیح بخاری ۵ / ۵۴۸، باب النکاح مرقوم میدارد:
«وَالصَّحِيح فِي سَبَب نزُول الْآيَة أَنه فِي قصَّة الْعَسَل لَا فِي قصَّة مَارِيَة الْمَرْوِيّ فِي غير (الصَّحِيحَيْنِ) وَقَالَ النَّوَوِيّ: وَلم تأت قصَّة مَارِيَة من طَرِيق صَحِيح..». «روایت صحیح در شأن نزول آیه این است که در واقعه عسل، نازل شده و در باب داستان ماریه که در غیر صحیحین مذکور است نازل نشده است. علامه نووی میگوید: داستان ماریه از هیچ طریق صحیحی روایت نشده است».
این روایت در تفسیر ابن جریر، طبرانی، مسند هیثم با طرق مختلف روایت شده است؛ در این کتابها معمولاً روایات غلط زیادی منقول است، و تا زمانی که صحت آنها به طریق درست تأیید نشود، قابل اعتماد و التفات نیستند. حافظ ابن حجر یک طریق روایت را توثیق کرده، یعنی آن روایتی که آخرین راوی آن «مسروق» است [۶۱۲]. ولی اولاً در این روایت، نام ماریه قبطیه مذکور نیست، فقط اینقدر ذکر شده که آنحضرت نزد حفصه سوگند یاد کرد که با کنیز خود مجامعت نکند و آن را بر خود حرام ساخت. علاوه بر این، «مسروق» از تابعین است، آنحضرت را ندیده است، لذا این روایت طبق اصول حدیث منقطع است، یعنی سلسلۀ سند آن به صحابی نمیرسد. حافظ ابن کثیر یکی دیگر از طرق این روایت را در تفسیر خود تصحیح کرده است. ولی یکی از راویان این طریق، عبدالملک رقاشی است که دارقطنی نسبت به وی چنین اظهار میکند:
«كثير الخطأ في الأسانيد والمتون يحدث عن حفظه» (در سندها و متنهای احادیث مرتکب خطای بسیار میشد). شایان ذکر است روایت ماریه در صحاح سته مذکور نیست [۶۱۳]. ناگفته نماند شأن نزول سورۀ تحریم که در صحیح بخاری و صحیح مسلم مذکور میباشد، به طریق صحیح ثابت است. امام نووی از ائمه بزرگ محدثین صریحاً اظهار داشته که در مورد ماریه، هیچ روایت صحیحی موجود نیست. حافظ ابن حجر و ابن کثیر طرقی را که صحیح گفتهاند، یکی از آنها منقطع و دیگری راوی آن کثیر الخطاء است. لذا با توجه به این موارد، چگونه میتوان گفت: این روایت قابل استناد است؟ این بحث براساس اصول روایت بود، اگر از طریق درایت مورد بررسی قرار گیرد، نیازی به تحقیق و کاوش بیشتر نیست. داستان رکیک و غیر معقولی که در این روایات بیان شده است، مخصوصاً مواردی که در طبری و غیره مذکور اند، از نسبت دادن آنها بهسوی یک فرد معمولی، آدم شرمنده میشود. چه رسد به جایی که آنها را به ذات اقدس رسول اکرم ج که مظهر قداست و عفّت بود، نسبت دهیم!.
*****
[۶۱۲] فتح الباری، تفسیر سورۀ تحریم. [۶۱۳] فتح الباری، تفسیر سورۀ تحریم.