مغازی
ثبت و ضبط علوم و فنون میان اعراب وجود نداشت؛ فقط تاریخ و وقایع جنگهای داخلی و قبیلهای به خاطر سپرده میشد. بنابراین، از مجموع وقایع، اقوال و افعال رسول اکرم ج نخست میبایست روایت «مغازی» منتشر میگشت و این فن، بنیان نهاده میشد. ولی رتبۀ مغازی از میان تمام روایات مؤخّر است.
خلفای راشدین و اصحاب کرام (رضوان الله علیهم أجمعین) بیشتر به آن دسته از اقوال و افعال رسول اکرم ج توجه کردند که متعلق به احکام شریعت بودند و از آنها حکم فقهی یا شرعی استنباط و استخراج میشد.
امام بخاری / در ذکر غزوۀ أحد از «سائب بن یزید» روایت زیر را نقل کرده است:
«صَحِبْتُ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ، وَطَلْحَةَ بْنَ عُبَيْدِ اللَّهِ، وَالمِقْدَادَ، وَسَعْدًا ش فَمَا سَمِعْتُ أَحَدًا مِنْهُمْ يُحَدِّثُ عَنِ النَّبِيِّ ج، إِلَّا أَنِّي سَمِعْتُ طَلْحَةَ: يُحَدِّثُ عَنْ يَوْمِ أُحُدٍ». «من با عبدالرحمن ابن عوف، طلحه بن عبیدالله، مقداد و سعد همراه بودم، ولی هیچیک از آنان از رسول اکرم ج حدیث روایت نمیکردند، به جز طلحه که شنیدم داستان غزوۀ احد را بیان میکرد».
حضرت عبدالرحمن بن عوف، طلحه، مقداد و سعد بن ابی وقاص ش از بزرگان صحابه هستند و احادیث بسیاری از آنها روایت شده است. لذا توجیه و مفهوم این روایت این است که آنان داستانهای غزوهها را بیان نمیکردند، به جز طلحه که داستان جنگ احد را بیان مینمود. به همین دلیل، علما و اندیشمندانی که رشتۀ مغازی را انتخاب نمودند، به قدری میان عامۀ مردم محبوبیت پیدا کردند که در میان علما و خواص پیدا نکرده بودند و مورد اعتماد هم قرار نمیگرفتند، از بنیانگذاران قوی و پیشتازان فن مغازی، «ابن اسحاق» و «واقدی» هستند. واقدی را محدثین بهطور قاطع کذّاب و دروغگو میگویند، ابن اسحاق را یک گروه، ثقه و معتمد میگویند و گروهی دیگر غیر ثقه و غیر معتمد میدانند، توضیح این امر بعداً ذکر خواهد شد. امام احمد ابن حنبل / میگوید:
«ثلاثة كُتُبٍ ليس لـها أصول: الـمغازي والـملاحم والتفسير». «سه نوع کتابها اصل و اعتباری ندارند: مغازی، ملاحم و تفسیر».
خطیب بغدادی این قول را نقل کرده و مینویسد: منظور امام احمد ابن حنبل، از بیان جملۀ فوق کتابهای خاصّی هستند که اصل و مبنایی ندارند، آنگاه نوشته است:
«أما كتب التفسير فمن أشهرها كتابا الكلبي ومقاتل بن سليمـان وقد قال أحمد في تفسير الكلبي من أوله إلى آخره كذبٌ». «از کتابهای تفسیر، کتابهای کلبی و مقاتل بسیار معروفاند، امام احمد ابن حنبل گفته است که تفسیر کلبی از اول تا آخر دروغ است»، سپس مینویسد:
«وأما الـمغازي فمن أشهرها كتاب محمد بن إسحاق وكان يأخذ من أهل الكتاب، وقد قال الشافعي: كتب الواقدي كذبٌ». «اما مغازی، پس مشهورترین کتاب این فن، کتاب محمد بن اسحاق است و او از مسیحیان و یهودیان روایت میکرد و امام شافعی گفته است که کتابهای واقدی دروغ است».
با وجود این موارد، غیرممکن بود که این بخش غیر قابل توجه شود، لذا بزرگان صحابه و محدثین با نهایت احتیاط، وقایعی را که صحیح و خوب محفوظ مانده بودند، روایت میکردند.