دوستان خاص
پیش از نبوت کسانی که دوستان خاص آنحضرت ج بودند، همگی دارای اخلاق پاکیزه و قدر و منزلت والایی بودند. از میان آنآنحضرت ابوبکر صدیق س که سالیان متمادی رفیق و یار نزدیکشان بود، در صف مقدم دوستان خاص پیامبر ج قرار داشت [۱۸۳]. حکیم بن حزام پسرعموی حضرت خدیجه و از سران بزرگ قریش، نیز از دوستان خاص آنحضرت بود. وی عهدهدار منصب «رفادة» حرم و صاحب «دارالندوه» نیز بود، چنانکه بعد از تشرف به دین اسلام «دارالندوه» را به حضرت امیر معاویه به مبلغ یکصد هزار درهم فروخت و تمام آن مبلغ را صدقه کرد. از نظر سنّی پنج سال از آنحضرت بزرگتر بود [۱۸۴]. گرچه تا سال هشتم هجری مشرف به اسلام نشد، لکن پیوسته با آنحضرت ج محبت فوق العادهای داشت. یک بار در کنار خانه کعبه کالاهای «ذویزن» به حراج گذاشته شد، در میان آنان خلعت نفیسی قرار داشت، آن را به مبلغ پنجاه اشرفی خریداری کرده به محضر رسول اکرم ج در مدینه آورد و خواست به ایشان هدیه کند؛ آنحضرت فرمودند: «من هدیۀ مشرکان را قبول نمیکنم، اگر قیمت آن را قبول میکنی خریداری خواهم کرد» او به ناچار آن را به آنحضرت فروخت [۱۸۵].
«ضماد بن ثعلبه» از قبیلۀ «ازد»، در زمان جاهلیت پیشۀ طبابت و جراحی داشت، او نیز از دوستان خاص آنحضرت بود، بعد از بعثت به مکه آمد و آنحضرت ج را مشاهده کرد که در حال راه رفتن هستند و جمعی از کودکان ایشان را دنبال میکنند، کفار مکه آنحضرت ج را دیوانه میگفتند، از مشاهدۀ انبوه کودکان، ضماد چنین استنباط کرد که ایشان دیوانه هستند. نزد آنحضرت آمد و اظهار داشت: محمد! من بیماری دیوانگی را معالجه میکنم! آنحضرت بعد از بیان حمد و ثنای الهی، مطالب مفید و مؤثری ایراد فرمودند که در نتیجۀ آنها ضماد مسلمان شد، این واقعه را «مسلم و نسایی» بهطور مختصر ذکر کردهاند، لیکن در مسند «احمد بن حنبل» (۱/ ۳۰۲) با شرح و تفصیل بیشتری بیان شده است.
یکی از شرکای تجاری و بازرگانی آنحضرت ج قیس بن سائب مخزومی بود، «مجاهد بن جبیر» مفسر معروف، غلام «قیس بن سائب» بود. وی اظهار میدارد که آنحضرت با شرکای تجاری خود پیوسته خوشحساب بودند، به طوری که هیچگاه کشمکش و یا جدالی بین آنان به وقوع نمیپیوست [۱۸۶].
[۱۸۳] «اصابه» ذکر حضرت ابوبکر (نام حضرت ابوبکر، عبدالله بود). در «اصابه» تحت این نام، حالات حضرت ابوبکر بیان شده است. جلد ۲/ ۳۴۱) (سلیمان ندوی). [۱۸۴] «اصابه» ذکر حکیم بن حزام ۱/ ۳۴۹ (سلیمان ندوی). [۱۸۵] مسند امام احمد بن حنبل ۳/ ۴۰۳. [۱۸۶] استیعاب ۲/ ۵۳۷ و اصابه (سلیمان ندوی).