فروغ جاویدان، سیرت پیامبر، صحیح ترین و جامع ترین کتاب سیره نبوی و تاریخ صدر اسلام - جلد اول

فهرست کتاب

تغییر قبله، (شعبان سال دوم هجری)

تغییر قبله، (شعبان سال دوم هجری)

هر ملت و مذهب و هر تفکر و اندیشه‌ای، برای ابراز وجود و اعلام همبستگی و وحدت ملی، قومی و مذهبی خود دارای یک شعار ممتاز و مخصوص است که بدون آن نمی‌توان برای آن ملت و مذهب هویت مستقل و کاملی تصور نمود. اسلام نیز برای نشان‌دادن وحدت و یگانگی ملت خود «قبلۀ نماز» را شعار قرار داد که علاوه بر برآوردن مقصود اصلی، جامع و در برگیرندۀ بسیاری از اسرار و حکمت‌های الهی، مشخصۀ بارز و خاص اسلام، مساوات، مشورت و وحدت عمل است. یعنی تمام مسلمانان یکسان و هم‎سو به نظر آیند، رکن اعظم دین اسلام، نماز است که بجاآوردن آن در شبانه‎روز پنج‎بار فرض گردیده، صورت اصلی نماز اینست که به‌طور دست‎جمعی و با جماعت ادا شود، به گونه‌ای که هزاران نفر پشت سر یک فرد ایستاده از وی تبعیت کنند. به همین جهت در نماز جماعت یک نفر به‎عنوان امام و پیشوا انتخاب می‌شود و تمام حرکات مقتدی‌ها به او وابسته است، لذا لازم است که مرکز توجه همه یکی باشد. بنابر همین ضابطه، برای نماز یک قبله تعیین گردید و چنان عظمت و اهمیتی به آن داده شد که روکردن به‌سوی آن آدمی را از دایرۀ کفر و شرک خارج می‌کند. یهود و مسیحیان بیت المقدس را قبلۀ خود می‌دانستند، زیرا که وجود ملی و مذهبی آنان به آن مکان وابسته بود، ولی برای جانشینان و پیروان ابراهیم بت‌شکن، می‌بایست کعبه که یادگار ابراهیم و بزرگ‎ترین مظهر توحید خالص است، قبله قرار می‌گرفت.

قبل از هجرت به مدینه و تا زمانی که رسول اکرم ج در مکه اقامت داشتند، دو امر مهم در پیش روی داشتند: نخست، دعوت مردم به دین اسلام و تبلیغ وحدت مسلمین و زدودن آثار شرک و بت‌پرستی در میان مردم؛ دوم اینکه به‎منظور تأسیس و تجدید ملت ابراهیمی نیاز بود که «کعبه» قبله قرار گیرد، ولی این مشکل وجود داشت که آنچه هدف اصلی از قبله است یعنی «امتیاز و اختصاص» باقی نماند؛ زیرا که مشرکین و کفار نیز کعبه را قبلۀ خود می‌دانستند. از این جهت رسول اکرم ج روبروی مقام ابراهیم می‌ایستادند و به‌سوی بیت المقدس نماز می‌خواندند، بدین طریق روی ایشان به‌سوی هردو قبله قرار می‌گرفت. در مدینه قبل از ظهور اسلام و هجرت پیامبر ج به این شهر دو گروه از مردم زندگی می‌کردند: گروه اول مشرکین بودند که قبلۀ آنان خانۀ کعبه بود، دومین گروه اهل کتاب بودند که به سمت بیت المقدس نماز می‌گزاردند، در مقابل آیین مشرکان، آیین یهود و مسیحیان ترجیح داشت. از این جهت آن‌حضرت ج پس از ورود به مدینه تقریباً تا مدت شانزده ماه رو به‌سوی بیت المقدس کرده نماز می‌خواندند؛ ولی هنگامی که اسلام در مدینه گسترش یافت، نیازی نبود که قبلۀ اصلی رها شده به‌سوی بیت المقدس نماز بخوانند. بنابراین، آیۀ ذیل نازل گردید و قبله تغییر یافت: [۳۲۶]

﴿وَمِنۡ حَيۡثُ خَرَجۡتَ فَوَلِّ وَجۡهَكَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَحَيۡثُ مَا كُنتُمۡ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ شَطۡرَهُۥ [البقرة: ۱۵۰].

«پس رویت را به‌سوی مسجد الحرام بگردان و هرکجا باشید روی خود را به‎سوی او گردانید».

یهود از تغییر قبله به سمت خانه کعبه سخت خشمگین شدند، آن‌ها در مقابل مشرکان ادعای برتری، مذهبی و دینی داشتند و قبل از اسلام مشرکان نیز به برتری و مقام دینی آنان معترف بودند، به حدّی که طبق روایت ابوداود: کسانی که فرزندان‌شان زنده نمی‌ماندند، نذر می‌کردند که اگر فرزند آنان زنده باقی بماند او را به کیش یهود درآورند، اسلام بر این امتیاز دینی آنان ضربه وارد کرد، اما چون قبلۀ اسلام در وهلۀ اول بیت المقدس بود، آن‌ها فخر می‌کردند که اسلام نیز به قبلۀ آن‌ها ارج نهاده و مسلمانان به‎سوی آن روی کرده نماز می‌گزارند. هنگامی که این امتیار ظاهری نیز از آنان سلب شد و جهت قبله تغییر یافت، کاسۀ خشم و حسادت آنان لبریز گشت و این اتهام را مطرح کردند که چون محمد در هر امری قصد مخالفت با ما را دارد، از این جهت قبله را نیز با همین قصد تغییر داده است. تعدادی از مسلمانان ساده لوح و ضعیف الایمان از تغییر قبله دچار تردید شده و می‌پنداشتند که قبله باید غیر قابل تغییر باشد تا دلالت بر عدم استقلال و تزلزل اعتقاد نکند. روی این اساس، پیرامون حقیقت قبله و نیاز به آن و مصلحت‌های تغییر قبله، آیاتی چند نازل شد و تردیدها و مشکلات را در این باره از بین برد:

﴿سَيَقُولُ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَ ٱلنَّاسِ مَا وَلَّىٰهُمۡ عَن قِبۡلَتِهِمُ ٱلَّتِي كَانُواْ عَلَيۡهَاۚ قُل لِّلَّهِ ٱلۡمَشۡرِقُ وَٱلۡمَغۡرِبُۚ... [البقرة: ۱۴۲].

«به‎زودی بی‌خردان از مردم می‌گویند: چه چیز آن‌ها را از قبلۀ‎شان که بر آن بودند باز گردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن الله است».

﴿وَمَا جَعَلۡنَا ٱلۡقِبۡلَةَ ٱلَّتِي كُنتَ عَلَيۡهَآ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن يَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِۚ وَإِن كَانَتۡ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُۗ [البقرة: ۱۴۳].

«و ما آن قبله‎ای را که بر آن بودی (قبله) قرار دادیم. مگر برای این‎که بدانیم کسی را که از پیامبر پیروی می‌نماید، از کسی‌که بر پاشنه‌های خود به عقب باز می‌گردد. و اگر چه این (حکم) جز بر کسانی‌که الله آن‌ها را هدایت کرده دشوار است».

﴿لَّيۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰكِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ وَٱلۡكِتَٰبِ وَٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَءَاتَى ٱلۡمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ ذَوِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَٱلسَّآئِلِينَ وَفِي ٱلرِّقَابِ [البقرة: ۱۷۷].

«نیکی این نیست که روی خود را به‎سوی مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکی (و نیکوکار)کسی است که به الله و روز قیامت و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران، ایمان آورده باشد، و مال (خود) را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و گدایان و در (راه آزادی) بردگان بدهد».

در آیات نخست خداوند فرمود: قبله به ذات خود مقصود نیست، برای عبادت خداوند جهت شرق و غرب یکسان است، خدا در هرجا و هرسمت و هرجهت موجود است. سپس ضرورت تعیین قبله را بیان فرمود که رو به‎سوی قبله‌کردن شعار ویژه‌ای است که مسلمانان واقعی و نمایشی و تظاهری را از یکدیگر جدا می‌کند، بسیاری از افراد یهودی بودند که منافقانه تظاهر به قبول اسلام می‌کردند و در صف‌های مسلمانان نماز می‌خواندند، ولی مار آستین اسلام و مسلمانان بودند، وقتی قبله از بیت المقدس به بیت‎الله تغییر یافت، راز نفاق و دورویی آنان کاملاً آشکار شد، برای هیچ فردی از یهود گوارا و قابل تحمل نبود که رابطه‌اش با آنچه که اساس ملیّت، مذهب و وجود او تلقی می‌شود، (یعنی بیت المقدس) قطع شود. سپس خداوند به صورتی دیگر این مطلب را روشن و بیان فرمود که: «رو کردن به‎سوی قبلۀ خاصی، ثواب و نیکی حقیقی نیست، بلکه ثواب و نیکی در حقیقت عبارت است از ایمان و اعمال صالحه».

[۳۲۶] آنچه در این موضوع ذکر شده از صحیح بخاری، حدیث قبله نماز و فتح الباری اخذ گردیده است.