فصل يازدهم [۱۷۴]: در احتكار
و از مسائلی که در نزد خداوند بینش و تجربه در شهرها شهرت یافته این است که احتکار محصولات زراعتی برای فروختن در اوقات گرانی، عملی مشئوم و بدفرجام است و سود آن به تلف شدن وزیان باز میگردد و سبب آن این است و خدا داناتر است، که مردم بعلت نیازی که به ارزاق دارند مجبورند از روی ناچاری اموال خود را در راه خریداری آنهاصرف کنند و در نتیجه نفوس بدین معنی تعلق میپذیرد و در تعلق نفوس به اموال خود سربزرگی است که موجب بد فرجامی کسانی میشود که آنها را (مفت و مجانی) [۱۷۵]از کسان میگیرند، و شاید این سر همانست که شارع بنام اخذ اموال بباطل از آن تعبیر کرده است. و این گونه اموال اگر چه مفت نیست ولی نفوس بدان متعلق است زیرا قیمت آن را از روی ناچاری و بیآنکه قدرت آوردن عذری داشته باشند میپردازند و بنابر این چنین خریدن بمنزله معامله از روی اکراه و اجبار است. و در احتکار کالاهایی بجز خوردنیها و ارزاق زیانی برای مردم روی نمیدهد بلکه سایر اجناس را از روی تفنن و تنوع در شهوات خریداری میکنند واموال خود را در آنها جز به اختیار و حرص بذل نمیکنند و از این رو به پولی که میپردازند وابسته نمیشوند ودل نمیبندند و بدین سبب کسی که به احتکار معروف میشود قوای روحی و نفوس مردم همواره بدو متوجه است چه اموال ایشان را از آنان باجبار میستاند و بدین سب سود او مبدل بزیان میشودع و خدای تعالی دانا تر است.
و مناسب این مقام حکایت شیرینی را از بعضی مشایخ مغرب بدینسان شنیدم: شیخها ابوعبدالله الابلی بمن خبر داد و گفت در روزگار سلطان ابوسعید نزد قاضی فاس فقیه ابوالحسن ملیلی حضور داشتم بوی پیشنهاد شد که برای وظیفه و مقرری خود از انواع اموال خراج کدام را میپسندند؟ قاضی ابوالحسن مدتی بفکر فرو رفت وآنگاه گفت باج شراب حاضران خندیدند و در شگفت شدند و حکمت آن را از وی پرسیدند. گفت: هنگامی که خراجها عموما حرام باشند من نوعی از آنها را بر میگزینم که دلها و نفوس کسانیکه آن را پرداختهاند بدنبال آن نباشد و شراب از جمله چیزهائیست که کمتر ممکنست کسی ثروتش را برای آن خرج کند مگر هنگامی که از بدست آوردن آن شادمان و طربناک باشد و بر خریدن آن تأسف نمیخورد ودل به پول آن نمیبندند و این ملاحظه غریبی است و خدا داناتر است. [۱۷۶]
[۱۷۴] این فصل در چاپ (ک) فصل سیزدهم است. [۱۷۵] در (ینی) نیست [۱۷۶] در چاپهای مصر و بیروت پایان فصل چنین است:«و خدا سبحانه وتعالی آنچه رادرسینه آنها پنهان است میداندـ» اشاره به: ﴿وَرَبُّكَ يَعۡلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمۡ﴾[القصص: ۶۹] وآخر فصل مطابق (ینی) است.