مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل سوم: دراينكه شهرهاي بزرگ و بناهاي بلند و با شكوه را پادشاهان بزرگ بنيان مي‌نهند

فصل سوم: دراينكه شهرهاي بزرگ و بناهاي بلند و با شكوه را پادشاهان بزرگ بنيان مي‌نهند

در فصول گذشه درباره یادگارهای دولت‌ها از قبیل ساختمان‌ها و جز آن‌ها یاد کردیم که اینگونه یادگارها بنسبت بزرگی و کوچکی دولت‌ها بنیان نهاده می‌شود، از این رو که پایه گذاری و استوار ساختن شهرها در پرتو همکاری و همدستی گروه‌های عظیم کارگران ایجاد می‌شود و بنابر این هر گاه دولتی بزرگ باشد و بر نواحی پهناور و کشورهای گوناگون فرمانروایی کند کارگران را از سرزمین‌های مختلف بکار برمی انگیزد و همدستی آنان نیروی عظیمی را برای بنیان نهادن تشکیل می‌دهد و چه بسا که برای اینگونه بناها بیشتر عملیات را بوسیله چرخی (ماشین) [۱۰]انجام می‌دهند که نیروها و قدرت‌ها را در حمل بارهای سنگین بنا دو برابر می‌کند بحدیکه توانایی بشریت از آن‌ها عاجز است مانند جرّ اثقال و دیگر چرخ‌ها.

و اغلب بسیاری از مردم هنگامی که یادگارهای گذشتگان و ساختمان‌های عظیم آنان را می‌بینند مانند ایوان کسری و اهرام مصر و طاق‌های معلق شرشال در مغرب گمان می‌کنند که این بناها را بنیرو و قدرت خودشان خواه بطور پراکنده یا دسته جمعی ساخته‌اند و آنوقت خیال می‌کنند اینگونه کسان اندامها و بدن‌هایی داشته‌اند که از لحاظ طول وعرض متناسب با این بناها بوده است تا میان عظمت و شکوه و بلندی آن بناها و سازندگان آن‌ها تناسبی برقرار کنند و از اهمیت چرخ‌ها (ماشین‌ها) [۱۱]و جراثقال و آنچه صناعت هندسی در بنیان نهادن این گونه بناهای بزرگ اقتضا کرده است غفلت کرده‌اند، و بسیاری از کسانیکه در ممالک مختلف رفت وآمد می‌کنند کیفیت بنیان نهادن اینگونه ساختمان‌ها و چاره جوییها و تدابیری را که در نقل دادن اجسام بکار می‌برند در دولت‌های غیر عربی که بدین امور توجه مبذول می‌دارند بچشم دیده‌اند و مشاهده عیان آن‌ها گواه بر گفته ما در این باره است.

و عامه مردم بیشتر یادگارهای گذشتگان را که هم اکنون بر جای است بقوم عاد منسوب می‌کنند و بهمین سبب آن‌ها را «عادی» می‌نامند، زیرا چنین توهم می‌کنند که ساختمان‌ها و بناهای قوم عاد بعلت بزرگی بدن‌های آن قوم و زورمندی آنان بمیزان چندین برابر زور مردم این عصر بوده است. درصورتیکه حقیقت چنین نیست چه ما آثار و یادگار‌ها هم بهمان بزرگی یادگارهای قوم عاد یا بزرگتر از آن‌هاست مانند ایوان کسری و ساختمان‌های عبیدیان شیعه در افریقیه [۱۲]و صنهاجیان که یادگار ایشان در صومعه قلعه ابن حماد آشکر است و همچنین بنای اغلبیان در مسجد جامع قیروان و بنای موحدان [۱۳]در رباط الفتح [۱۴]و بنای سلطان ابوسعید که از چهل سال پیش درمنصوره مقابل تلمسان ساخته شده است. وهمچنین پلهایی که اهالی کارتاژ بوسیله آن‌ها آب از مجرایی که بر آن‌ها سوار است بشهر خود برده‌اند و هم اکنون نیز نمودار است. و دیگر بناها و معابدی که باخبار سازندگان آنهاخواه در ازمنه نزدیک یا دور آگاهی یافته‌ایم و بطور قطع دریافته‌ایم که بنیان گذاران ابنیه مزبور از لحاظ مقادیر اجسام (تنومندی اندامها) در هر مرحله نبوده‌اند، بلکه این پندار ساخته افسانه سازانی است که باخبار قوم عاد وثمود و عمالقه شیفته می‌باشند و ماخانه‌های قوم ثمود را در سنگ‌های تراشیده در این عصر نیز می‌یابیم و در حدیث صحیح ثابت شده است که آن‌ها مساکن ایشان بوده است و کاروان‌های حجازی بیشتر سال‌ها از برابر آن‌ها می‌گذرند و مشاهده می‌کنند که از لحاظ جو و مساحت و سقف ودیگر خصوصیات با خانه‌های معمولی تفاوتی ندارند بلکه افسانه سازان در این باره مبالغه می‌کنند و حتی می‌پندارند که عوج بن عناق از نسل عمالقه [۱۵]ماهی تازه را از دریا می‌گرفت و آن را در برابر خورشید بریان می‌کرد و با این پندار گمان می‌کنند که هرچه به خورشید نزدیک شوند گرم‌تر می‌باشد و نمی‌دانند گرمائی که در نزد ما از خورشید یافت می‌شود عبار از نور است که بعلت انعکاس شعاع آن در برابر سطح زمین وهوا گرم می‌شود، ولی خورشید بذاته نه گرم و نه سرد است بلکه عبارت از ستاره تا با نیست که مزاج و ترکیبی ندارد و ما در این باره در فصل (باب) دوم نیز آنجا که یاد کردیم: آثار دولت برنسبت نیروی آن ودر ریشه و اصل آن است سخن را ندیم و خدا آنچه بخواهد می‌افریند. [۱۶][و فرمان می‌دهد آنچه بخواهد.]

[۱۰] در باره این کلمه رجوع به حاشیه ص ۳۳۷ ج ۱ همین چاپ شود در فارسی نیز ناصر خسرو اسم فاعل «هندمه» یعنی «مهندم» را بعمنی تراشیده و صیقلی بکار برده است. رجوع به ص ۱۴ برگزیده سفرناه بوسیله دکتر خانلری و دکتر صفا شود. [۱۱] ترجمه کلمه «هندام» است که در ص ۳۳۷ و صفحه پیش از آن سخن رفت این کلمه را در برخی از موارد مولف با کلمه «میخال» همراه می‌آورد و کلمه مزبور درنسخ این تألیف بصورتهای: منحال، منخال و مخالی آمده و دزی آن را بمعنی (Treuil) آلت جرثقیلی برای بلند کردن و چرخ چاه یا ابزاری همانند آن جهت بالا کشیدن بارآورده و صورت «میخال» را بر دیگر صورتهای مشابه ترجیح داده است. [۱۲] مقصود استحکامات شهر مهدیه و حوضهایی است که بکری جغرافی دان قدیم آن‌ها را وصف کرده و هم اکنون نیز آن‌ها را در مجاورت قیروان می‌بینیم (دسلان، ص ۲۴۳) [۱۳] مناره ایست که هنوز پایدار است و در مسافت هفت فرسخی مسیله واقع است [۱۴] شهریس واقع در ساحل چپ وبورگرب، Bau – Regred روبروی سله، Sele و قدیمترین استحکاماتی است که هنوز بر جای و پایدار است (دسلان، ص ۴۳۲ ج ۲) [۱۵] Amalecites [۱۶] ﴿قَالَ كَذَٰلِكِ ٱللَّهُ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ[آل عمران: ۴۷] قسمت داخل کروشه در چاپ «پ» و «ینی» نیست.