مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل سيزدهم: در اينكه مردم باديه نشين نمي‌توانند در شهر‌هاي پر جمعيت سكونت گزينند

فصل سيزدهم: در اينكه مردم باديه نشين نمي‌توانند در شهر‌هاي پر جمعيت سكونت گزينند

و سبب آن این است که چنانکه در فصول پیش یاد کردیم در شهرهای پرجمعیت، ثروت ووسایل ناز ونعمت آن فزونی می‌یابد و باینگونه نیازمندی‌ها خود می‌گیرند و در نیتجه وسایل ناز و نعمت تبدیل به ضروریات می‌شود و با همه این‌ها کلیه کارها در اینگونه شهرها با ارزش می‌گردد و بسبب ازدحام، اغراض ناشی از ناز و نعمت مرافق (منافع) گران می‌گردد، زیرا از یک سو وسایل تجملی و ثروت رو بازدیاد میرود و از سوی دیگر چون مالیاتهای سلطانی را که بر بازارها و کالاها و ضع می‌شود در بهای کالاها و اجناس ملحوظ می‌دارند، خواهی نخواهی هم وسایل تفننی و هم مواد غذایی و نتایج اعمال انسانی بی‌اندازه گران می‌شود و در نتیجه مخارج ساکنان شهر بیش از حد و بنسبت عمران و آبادانی آن افزایش می‌یابد و مخارج یک فرد نیز بهمان نسبت رقم بزرگی را تشکیل می‌دهد و در چنین شرایطی برای هزینه ضروریات ودیگر لوازم زندگی خود و خانواده‌اش بثروت بسیاری نیازمند می‌شود ویک فرد بادیه نشین که در آمد اندکی دارد و [۹۱]درشهری کوچک ساکن است که بازار کارهای آن برای بدست آوردن ثروت کاسد می‌باشد، نمی‌تواند پیشه ای برای کسب مال واندوخته برای خود فراهم ورد، بهمین علت سکونت وی در شهر بزرگ دشوار خواهد بود زیرا در این گونه شهرها وسائل تفننی فراوان متداول است و با این وصف فراهم آوردن ضروریات زندگی دشوار است، در صورتیکه همان بادیه نشین در حالت صحرا گردی بکمترین اعمال نیازمندی‌های خودرا فراهم می‌سازد، چه وی در امور معاش و سایر مخارج زندگی کمتر پا بند عادات و رسوم تجملی است و اگر باشد، بسیار ناچیز است وبدین سبب بثروت بسیاری نیازمند نیست. و هر کس از بادیه نشینان از ناحیه خود بشهر روی آورد و در آن سکونت گزیند بی‌درنگ ناتوانی او نمودار می‌شود و کار او به رسوایی می‌کشد، مگر کسانی که ثروت فراوانی میاندوزد واز این لحاظ درمرحله ای بسر می‌برند که ا زحد نیاز در می‌گذرند و بهدف طبیعی ساکنان شهرها و اجتماعات بزرگ مانند آرامش طلبی و تجمل خواهی می‌رسند. در این هنگام چنین کسانی بشهر منتقل می‌شوند و در عادات و تجملات شهری با ساکنان شهر همگام می‌گردند تا مانند آنان زندگانی مرفهی داشته باشند. وضع آغاز عمران شهرها بر همین شیوه است وخدا بهمه چیز محیط است. [۹۲]

[۹۱] اذاکان در چاپ (۱) علط است [۹۲] ﴿إِنَّهُۥ بِكُلِّ شَيۡءٖ مُّحِيطُۢ ٥٤[فصلت: ۵۴].