مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل نهم: در اينكه به بناهايي كه عرب بنيان نهاده است بجز در موارد قليلي ويراني بسرعت راه مي‌يابد

فصل نهم: در اينكه به بناهايي كه عرب بنيان نهاده است بجز در موارد قليلي ويراني بسرعت راه مي‌يابد

و علت آن چنانکه یاد کردیم حالت بادیه نشین و دوری آنان از صنایع است و بدین سبب بناها را از بنیان استوار نمی‌کنند. و خدا داناتر است. برای سست بنیادی بناهای آنان دلیل دیگری نیز وجود دارد که محسوس تر است و آن این است که در بنیان نهادن شهرها چنانکه یاد کردیم کمتر حسن انتخاب بکار می‌برند و وضع مکان و پاکیزگی هوا و آب و کشتزارها و چراگاه‌ها را به هیچ رو مراعات نمی‌کنند، چه بنسبت اختلاف نکات مزبور خوبی و بدی شهر از لحاظ عمران طبیعی فرق می‌کند، در صورتیکه عرب از این گونه دقایق بکلی برکنار است، بلکه آن‌ها تنها چراگاه‌های شتران خویش را در نظر می‌گیرند و به هیچ رو بپاکی یا ناپاکی آب و یا کمی و فزونی آن اعتنایی ندارند و از حاصلخیزی کشتزار‌ها و مراتع و وضع هوا جستجو نمی‌کنند زیرا آن‌ها همواره در حال کوچ کردن از این سوی بدان سوی هستند و حبوب و غلات را از شهرهای دور نقل می‌کنند.

واما درباره وزش بادها، دشتها وزشگاههای مختلف و گوناگون دارد و کوچ کردن از این سوی بدان سوی ضامن استفاده از وزشگاههای خوش است، زیرا بادهای ناپاک وبدبو بسبب سکونت گزیدن ودر یکجا ماندن و فزونی زباله و کثافات پدید می‌آید و ببین تا زیان هنگامی که کوفه و بصره و قیروان را بنیان نهادند چگونه در طرز بنای آن‌ها از همه چیز بجز چراگاه شترانشان غفلت کردند و تنها نزدیکی به دشت و راه‌های کوچ کردن را در نظر گرفتند. از این رو اماکن مزبور از لحاظ وضع طبیعی به هیچ رو مناسب شهر نبود و چنانکه یاد کردیم ماده ای که در حفظ اجتماع و عمران، بدان نیاز است در پیرامون آن‌ها یافت نمشد، تا پس از فرمانروایی آنان به عمران شهرهای مزبور یاری کند، چنانکه جایگاه‌هایی که برای بنیان گذاردن آن شهر‌ها برگزیده بودند برای سکونت گزیدن طبیعی نبود ودر میان جمعیتها و طوایف گوناگون قرار نداشت، تا مردم آن‌ها را آباد کنند و بر جمعیت آنا بیفزایند از این رو در نخستین وهله‌ای که رشته فرمانروایی آنان از هم گسیخت وعصبیت آنان که بمنزله حصاری برای آن شهر‌ها بود از میان رفت شهرهای مزبور هم بیدرنگ رو به ویرانی و انحلال نهاد، چنانکه گویی در جهان وجود نداشته است و خدا کار می‌راند و مراد بر می‌آرد که باز شکننده‌ای نیست و پس آورد ساز حکم او را. [۸۲]

[۸۲] ﴿وَٱللَّهُ يَحۡكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ ٤١[الرعد: ۴۱].