دیگر از فروع علم حساب فرایض است
و آن صناعتی حسابی است در تصحیح سهام صاحبان فروض وراثتها هنگامی که وارثان متعدد باشند و برخی از آنها بمیرند وسهام آنها نیز بربقیه ورثه تقسیم شود یا فروض هنگام جمع شدن وانبوهی نسبت به کلیه ترکه فزونی یابد. یا آنکه در فریضه اقرار یا انکار از طرف بعضی از وارثان باشد.
آنوقت در کلیه چنین پیش آمدهائی بعملیاتی نیاز پیدا میکنند که بوسیله آنها سهام فریضه بمقدار درست وسهام وارثان از هر پشتی بطور صحیح تعیین گردد تا بهره وارثان از ترکه به نسبت سهام هر یک از مجموعه سهام فریضه کاملا معین شود وبدین طریق صناعت حساب داخل فرایض میشود و به قسمتهای مهمی ازآن فن از قبیل مسائل صحیح وکسور وجذر و معلوم و مجهول آن ارتباط مییابد و مباحث مزبور بر قسمتی از فقه مشتمل میگردد که عبارت ازاحکام وراثات از قبیل: فروض وعول [۵۷۰]و اقرار و انکار و وصایا وتدبیر ودیگر مسائل آن است وهم مشتمل بر قسمتی از حساب میشود که عبارت از تصحیح سهام باعتبار حکم فقهی است و این مبحث (فرائض) از شریف ترین علوم بشمار میرود. و گاهی اهل آن برای فضلیت این دانش احادیث نبوی گواه میآوردند مانند:«فرایض یک سوم دانش است. «یا» فرایض نخستین بهره ای از علوم است که برداشته میشود» و جز اینها ولی به عقیده من ظواهر کلیه این احادیث بر فرایض عینی (تکالیف دینی) دلالت میکند (چنانکه گفته شد) نه بر فرایض مربوط به وراثت چه این فرایض از لحاظ کمیت کمتر ازآن است ثلث دانش بشمار رود در صورتی که فرایض عینی بسیار است.
و مردم دراین فن چه در قدیم و چه بتازگی کتب جامع بسیاری تألیف کردهاند و بهترین آنها بنا به مذهب مالک کتاب ابن ثابت و مختصر قاضی ابوالقاسم حوف و کتاب ابن المنمر و جعدی و صودی [۵۷۱]و جز ایشان است لیکن فضل مخصوص به حوفی است چه کتاب او بر همه تألیفات مزبور مقدم است.و یکی از شیوخ ما ابوعبدالله محمد بن سلیمان سطجی بزرگ مشایخ فاس شرحی بر آن نوشته است که هم در وضوع مطالب آن کوشیده است وهم آن را جامع کرده است و امام الحرمین در این باره تألیفاتی بنا بر مذهب شافعی دارد که گواه بر رسوخ قدم و آگاهی و احاطه او برعلوم میباشد.
و همچنین حنفیان و حنبلیان نیز در این باره تألیفاتی کردهاند و مراتب مردم درعلوم مختلف است. و خدا هر که را بخواهد رهبری میفرماید. [۵۷۲]
[۵۷۰] بالا بردن حساب فریضه و افزودن برسهام آن که در نتیجه بهرههای ورثه نقصان میپذیرد. [۵۷۱] صردی. ضودی. (ن.ل) [۵۷۲] در چاپهای مصر چنین است: و خدا هرکه را بخواهد باحسان وکرم خویش رهبری میفرماید و پروردگاری جز او نیست.