فصل چهل و ششم: دراينكه بندرت ممكن است كسي در هر دو فن نظم و نثر مهارت يابد
و سبب آن این است که (چنانکه بیان کردیم) سخن گفتن را ملکه ای است که هر گاه نخست ملکه دیگری جای آن را بگیرد آنوقت از تکمیل ملکه ای که بعدا بدان میرسد عاجز میماند. زیرا قبول و حصول ملکات در طبایع آسان تر است، هنگامی که بر فطرت نخستین باشند و هرگاه ملکه دیگری برآن سبقت جوید آنوقت ماده پذیرنده آن را منازع خواهد بود وبه کشمکش برخواهد خاست ومانعی برای سرعت قبول آن بشمار خواهد رفت ودرنتیجه تعارض روی خواهد داد و کار تکمیل ملکه دوم دشوار خواهد شد واین وضع در همه ملکههای صناعی (آموختنی) بر اطلاق وجود دارد و ما در جای خود بهمین گونه برهان درباره ان استدلال کردیم و باید آن را درلغات هم درنظر گرفت چه لغت از ملکههای زبان است و بمنزله صناعت میباشد و باید کسانی را که از نخست دارای کما بیش عجمه بودهاند در نظر گرفت که چگونه همیشه آن رابا عجز فرو میگذارند. و از این رو ایرانی نژادی که قبلا زبان فارسی را آموخته باشد برملکه زبان عربی استیلا نمییابد و همواره آن را باعجز فرو میگذارد هرچند آن را بیاموزد وتعلیم دهد. همچنین بربرها و رومیها و فرنگیها نیز مانند ایرانیها هستند و کمتر ممکن است کسی از آنان ملکه زبان عربی را به استواری فرا گیرد. و تنها علت آن این است که ملکه زبان دیگری در آنان بر ملکه عربی سبقت جسته است بحدیکه اگر طالب دانشی از متکلمان این زبانها بخواهد دانش را درمیان عربی زبانان واز کتب ایشان فرا گیرد، در آن فرو خواهد ماند و بهدف نهایی خود نخواهد رسید و تنها علت آن مربوط به زبان میباشد. و ما در فصول گذشته یاد کردیم که زبانها و لغات همانند صنایعاند و باز در فصول دیگری گفتم که ملکههای صنایع باهم راست نمیآیند و اگر کسی نخست درملکه یک صناعت مهارت یابد کمتر ممکن است درصناعت دیگری هم ماهر شود یا تا سر حد نهائی آن برسد. و خدا شما و آنچه را میسازید بیافرید. [۸۷۳]
[۸۷۳] ﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦﴾[الصافات: ۹۶] دسلان آیه را از عبارات ابن خلدون تصور کرده و «ما تعلمون» را «ما تعلمون» خواند ه و «ما» را نفی دانسته و جمله را چنین ترجمه کرده است: خدا شما را آفرید و شما آن را نمیدانسته اید.