مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل سي و يكم: در صنعت صحافي [۲۶۶]

فصل سي و يكم: در صنعت صحافي [۲۶۶]

در روزگار قدیم بعلت عظمت دولت و پیشرفت لوازم تمدن توجه خاصی به استنساخ و تجلید و تصحیح دیوانهای عملی وسحلات (دفاتر) [۲۶۷]از طریق روایت و ضبط [۲۶۸]مبذول عمران این توجه وجود ندارد در صورتیکه در دوران پیشین توسعه صحافی در عراق و اندلس همچون دریائی بیکران بود، چه کلیه امور مربوط به این فن از لوازم عمران بشمار می‌رفت و معلول پیشرفت و وسعت دایره فرمانروائی دولت‌های مزبور بود و سبب رواج بازار این فن در دو دولت یاد کرده افزونی تألیفات علمی و دیوانهای گوناگون بود ومردم هر عصر وهر سرزمین بنقل کردن کتب مزبور شیفتگی نشان می‌داند و در نتیجه کتب مزبور استنساخ و تجلید شد و صنعت صحافی پدید آمد و صحافان استنساخ وتصحیح وتجلید ودیگر امور مربوط بکتابها و دیوانها را پیشه خود ساختند و این پیشه بشهرهای بزرگ پر چمعیت اختصاص یافت و در آغاز امر دفاتر مخصوص استنساخ علوم و کتب محتوی نامه‌های دیوانی و احکام اقطاعها و چکه ارا بر روی چرمهای نازکی می‌نوشتند که صنعتگران آنهارا به روشی هنری از پوست حیوانات تهیه می‌کردند و این بعلت کثرت رفاه و چنانکه یاد خواهیم کردکمی تألیفات درصدر اسلام و عدم توسعه نامه‌های دیوانی و چکها در آن دوران بود، از این رو از نظر اهمیت دادن بنوشته‌ها و علاقمندی به درستی و استواری آن‌ها قط به کاغذ‌های پوستی اکتفا کردند.

ولی دیری نگذشت که تألیف وتدوین همچون دریای بیکرانی توسعه یافت و نامه‌های دیوانی وچکها نیز رو بفزونی رفت و کاغذ‌های پوستی کمیاب شد و نیازمندی‌های آنان را رفع نمی‌کرد، از این رو فضل بن یحیی دستور داد که کاغذ بسازند و آنگاه که کاغذ ساخته شد فرمان داد، نامه‌های دیوانی و چک‌های سلطان را روی کاغذ معمولی بنویسند و سپس مردم نیز این نوع کاغذ‌ها را برای نامه‌هائی که بسلطان و دستگاه دولت می‌نوشتند و هم به منظور تألیفات و کارهای علمی بر گزیدند و تا جائی که می‌خواستند صنعت کاغذ سازی ترقی کرد و به بهترین شیوه ای ساخته می‌شد.

پس از چندی دانشمندان و اعضای دولت‌ها به ضبط و تصحیح دویان‌های علمی همت گماشتند بدینسان که روایت را به مؤلفان و واضعان آن‌ها مستند می‌کردند چه مهمترین منظور از تصحیح نشود نسبت دادن قول یا فتوائی به آن‌ها درست نخواهد بود.

و کار دانشمندان در روزگارهای گذشته در سرزمین‌های گوناگون چنین بوده است، چنانکه فایده فن حدیث درباره روایت فقط منحصر به همین دلیل بوده است، زیرا بزرگترین نتیجه و ثمره شناختن احادیث صحیح و حسن ومسند ومرسل و مقطوع و موفوق از آن‌ها از میان رفته و زبدۀ احادیث عبارت از امهاتی بود که موردقبول امت واقع گردیده بود وقصد بدان کاری لغو بشمار می‌رفت و برای سود بردن از روایت و اشتغال بدان هیچ راهی نیست بجز تصحیح کردن این امهات علم حدیث و کتب فقه ویژۀ فتوی و دیگر دویانها و تألیفات علمی واتصال سند آنا بهمؤلفانشان تا نقل ازآن امهات و اسناد به آن‌ها صحیح باشد و راه این رسوم و قواعد در مشرق زمین واندلس صاف و هموار بود.

و به همین سبب می‌بینیم دیوانهائی که در آن روزگار در سرزمین‌های مشرق و اندلس استنساخ شده است در نهایت استواری ودرستی واتقان است و متون کهنه ای که در این روزگار در دست مردم گیتی باقیست گواهی می‌دهد که دانشمندان و هنرمندان آن دوران در این باره به آخرین مرحله کمال رسیده‌اند و مردم جهان تا این عصر از آن‌ها نقل می‌کنند واز لحاظ نفاست نسخه‌ها از سپردن آن‌ها بدیگری بخل می‌روزند.

ولی در این روزگار آن رسوم وشیوه‌ها بکلی از مغرب و مغربیان رخت بربسته است، زیرا فنون خط و ضبط و روایت بسبب نقصان عمران در آن سرزمین وخوی بادیه نشینی مردم آن رو بزوال نهاده است و کار بجائی کشیده که امهات و دیوانهای علمی را با خطوط بادیه نشینان می‌نویسند و طلاب بربر آن‌ها را از کتاب‌های پر غلط با خط پست و فساد فراوان و تصحیف استنساخ می‌کنند و آنوقت کسی که بخواهد اینگونه کتاب‌ها را بخواند و بتحقیق پردازد کار بر او دشوار می‌شود و جز بندرت هیچ سودی از آن‌ها بدست نمی‌آورد.

و نیز بسبب این موضوع بفتوی نیز خلل راه یافته است، زیرا بیشتر اقوالی که از گذشتگان نقل می‌کنند و بآنان نسبت می‌دهند از پیشوایان مذهب روایت نشده است بله آن‌ها را از همین دیوانها بی‌تحقیق و همچنانکه هست فرا می‌گیرند و همین شیوه درتألیف نیز دنبال می‌شود و برخی از پیشوایان آنان که بتألیف می‌پردازند بعلت نداشتن بصیرت بفن تألیف و نبودن هنرها و فنون وافی برای این منظور کتبی کم ارزش تألیف میکنند.

و از این فن دراندلس بجز بقایائی بجای نمانده است که رو به نیستی می‌رود و در شرف نابودی است، و نزدیک است دانش بکلی از مغرب رخت بربندد و خدا بر کار خود غالب است، [۲۶۹]ولی برطبق اخباریکه بما رسیده است هم اکنون در مشرق فن روایت همچنان پایدار است و کسی که بخواهد بتصحیح دیوانها بپردازد با مشکلاتی روبر نمی‌شود و راه برای جوینده آن باز و کار وی آسان است، زیرا چنانه یاد خواهیم کرد بازار دانش‌ها و هنرها در آن سرزمین با رونق است، ولی خوشنویس [۲۷۰]وخط نیمی که در آنجا برای استنساخ باقی مانده است ویژۀ مردم ایران است و از خطوط آنان بشمار می‌رود، لیکن درمصر کار استنساخ کتب مانند مغرب فاسد شده و بلکه ازآن سرزمین هم تباه تر گردیده است، وخدا بر کار خود غالب است.

[۲۶۶] صنعت صحافی در آن روزگار علاوه بر صحافی وتجلید کتب بر استنساخ و تصحیح کتب نیز اطلاق می‌شده است و آن را «وراقه» می‌نامیدند. [۲۶۷] سجلات مشتق از ریشه لاتینی Sigillum است که دارای چندین معنی است واز آنجمله بردفاتر عمومی مخصوص قید و مقالات ومعاملات اطلاق می‌شده است که در عربی نیز به همین معنی بکار می‌رود (یادداشت دسلان ع ص ۴۰۶ ح ۲). [۲۶۸] ضبط در اینجا به معنی تصحیح و علامت گذاری خط است. [۲۶۹] آیه در چاپ‌های مصر و بیروت افتاده و آخر فصل چنی است: «و خدا سبحانه و تعالی داناتر است و توفیق با اوست» [۲۷۰] در «ینی» بجای خط (حظ) است که چنین می‌شود، ولی بهره نیک نوشتن..........