مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل هفدهم: در آينه صنايع در پرتو تكامل وتوسعه اجتماع شهر نشيني تكميل مي‌شود

فصل هفدهم: در آينه صنايع در پرتو تكامل وتوسعه اجتماع شهر نشيني تكميل مي‌شود

زیرا تا هنگامی که اجتماع شهر نشینی و تمدن شهر بمرحله کمال نرسدمردم تنها کسب ضروریات معاش همت می‌گمارند که عبارت از وسائل خوراکی چون گندم و جز آن است، ولی هر گاه شهر بمرحله تمدن برسد و بهره کارهای مردم فزونی یابد و برای ضروریات آنان کافی باشد و بلکه زاید برآن گردد آنوقت آن مقدار اضافه را صرف امور تجملی معاش می‌کنند. سپس باید دانست که صنایع و دانش‌ها فقط از جنبه اندیشه آدمی به وی اختصاص یافته است که بدان از دیگر جانوران باز شناخته می‌شود ولی خواد خوراکی ازجنبه حیوانی وتغذیه برای و ضرورت دارد و بنا بر این مواد خوراکی از لحاظ ضرورت برعلوم و صنایع مقدم است و نوع اخیر نسبت بضروریات در مرتبه دوم قرار دارد.

ونیکوئی صنایع بنسبت اجتماع و ترقی یک شهر پیشرفت می‌کند چه در این مرحله بزیبائی آن‌ها توجه می‌کنند و می‌کوشند صنایع بهتر و ظریف تر تولید کنند تا مورد پسند مردمی باشد که بمرحله تجمل خواهی و توانگری رسیده‌اند، و اما در اجتماع بادیه نشینی یا اجتماعات کوچک و شهرهای کم جمعیت مردم تنها به صنایع بسیط نیازمندانه بویژه صنایعی که در ضروریات زندگی بکار می‌رود مانند درود گر یا آهنگر یا خیاط یا بافنده یا قصاب. [۱۹۵]و وقتی هم این گونه صنایع در اجتماعات مزبور یافت شود به هیچرو کامل و نیکو نیست، بلکه از حد ضرورت تجاوز نمی‌کند، زیرا همه آن‌ها وسایلی برای چیز دیگر هستند و ذاتا و مستقلا مرد نظر نمی‌باشند. و هنگامی که اجتماع توسعه یابد و بر جمیعت وتمدن آن افزوده شود و در آن ذوق تفنن و امور تجملی پدید آید آنوقت زیبائی و بهتر کردن هنرها نیز ازجمله خواسته‌ای چنین اجتماعاتی خواهد بود، وصنایع با کلیه وسایل مکمل آن‌ها رو بکمال خواهد رفت و صنایع دیگری که لازمه عادات ورسوم ثروت وتجمل است نیز همراه آن‌ها پدید خواهد آمد از قبیل کفشدوز و دباغ و ابریشم باف و ریخته گر(زرگر) و مانند این‌ها. و گاهی که اجتماع بیش از حد توسعه می‌یابد انواع صنایع مزبور بجائی می‌رسد که در میان آن‌ها بسیاری از هنرهای تفننی و کمالی پدید می‌آید و آن‌ها رادر نهایت زیبائی و ظرافت می‌سازند ووسیله معاش کسانی می‌شوند که در آن شهر آن‌ها را حرفه خود می‌کنند و بلکه از لحاظ سود و بهره برداری از مهمترین کارها بشمار می‌روند چه پیشرفت ثروت و تجمل خواهی آن‌ها ازجزو نیازمندی‌های مردم شهر قرار می‌دهد مانند: روغنگر (عطرساز) و رویگر وحمامی و آشپز و سازنده شیره و رب انگور [۱۹۶]و سازنده هریسه [۱۹۷]و وراقانی (صحافان) که در صنعت استنساخ کتب و تجلید وتصحیح آن‌ها ممارست می‌کنند چه این صنعت از لوازم توسعه ثروت و رفاه وتجمل خواهی در شهر است که بامور فکری اشتغال می‌ورزند و صنایع دیگری نظیر این‌ها. و گاهی که ترقی اجتماع و تمدن از حد می‌گذرد پیشرفت صنایع نیز بیش از اندازه ترقی می‌کند چنانکه درباره مردم مصر می‌شنویم درمیان ایشان کسانی هستند که پرندگان بیزبان و خرهای اهلی را تعلیم می‌دهند و اشیای شگفت آوری را تجسم می‌دهند چنانکه ذاتی را به ذات دیگر منقلب می‌کنند و سرود خواندن و رقص و راه رفتن روی طنابها را درهوا باشخاص می‌آموزند. و بارهای سنگین مانند حیوانا وسنگهای عظیم را از زمین بلند می‌کنند، ودیگر صنایعی که در نزد ما مردم مغرب یافت نمی‌شود، زیرا عمران وتمدن شهرهای مغرب بمرحله تمدن مصر وقاهره نرسیده است، و خدا دانای حکیم است. [۱۹۸]

[۱۹۵] در تمام چاپ‌ها «جزار» است. [۱۹۶] شمع ساز، (ک) و (ا) و (ب) [۱۹۷] نوعی طعام است. [۱۹۸] ﴿وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٢٦[النساء: ۲۶] در متن چاپ پاریس و «ینی» چنین است: «والله العلیم الحکیم» این آیه در چاپ‌های مصر و بیروت نیست و فصل بدینسان پایان می‌یابد.: خداوند عمران آن (مصر) را به نیروی مسلمانان پاینده دارد»