مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل نخستين: در این که دولت‌ها پیش از بوجودآمدن شهرهای بزرگ و کوچک تشکیل می‌یابند و تأسیس شهرهای کوچک و بزرگ پس از پدیدآمدن پادشاهی است

فصل نخستين: در این که دولت‌ها پیش از بوجودآمدن شهرهای بزرگ و کوچک تشکیل می‌یابند و تأسیس شهرهای کوچک و بزرگ پس از پدیدآمدن پادشاهی است

و شرح آن این است که ساختن شهرها و بنیان نهادن خانه‌ها بی‌گمان از انگیزه‌ها و تمایلات شهر نشینی است که تجمل خواهی و ناز و نعمت وسکون و آرامش موجب بنیان گذاری آن‌ها می‌شود، چنانکه در پیش یاد کردیم و این وضع پس از مرحله بادیه نشینی و انگیزه‌ها وتمایلات آن است. و دیگر آن که شهرها و پایتخت‌ها دارای هیا کل [۲]

و ساختمان‌های عظیم و عمارات با شکوه هستند و آن‌ها را برای عموم بینان می‌نهندو نه مخصوص افراد ویژه‌ای، و از این رو بنیان نهادن چنین بناهای عظیمی ناچارند باید به همدستی گروه‌های بزرگ و همکاری جمعیت‌های بسیاری صورت پذیرد و از امور ضروری مردم بشمار نمی‌رود که مورد نیاز همگان باشد تا آن‌ها را از روی شوق و اضطرار بنا کنند بکله ناچارند باید چنین جمعیت‌های کثیری را به اکراه و اجبار با تازیانه پادشاهی و زور و یا از راه تشویق به مزد بکار وا دارند و پیداست که این همه مزدهای بسیار را یکفرد عادی نمی‌تواند بپردازد بلکه جز پادشاهان و دولت‌ها کسی قادر بپرداخت آن‌ها نمی‌باشد. پس برای ساختن قصبات بنیان نهادن شهرهای بزرگ هیچ راهی نیست جز اینکه به نیروی دولت و پادشاهی انجام یابد.

آنگاه هنگامی که شهر بنیان نهاد شود و اساس آن موافق نظر بنیان گذار آن استوار گردد و مقتضیات جوی و اراضی در آن مراعات شود آنوقت بقا، یا عمر آن شهر وابسته بدوران فرمانروایی دولت بنیان گذار آن خواهد بود و اگر روزگار آن دولت کوتاه باشد کیفیت توسعه و پیشرفت آن شهر هم پس از پایان یافتن فرمانروایی دولت مزبور متوقف خواهد شد، و اجتماع و آبادانی آن تقلیل خواهد یافت و رو بویرانی خواهد گذاشت و اگر مدت فرمانروایی آن دولت دراز باشد همچنان دهکده‌ها و دژها در آن تأسیس خواهد شد و ساختن خانه‌ها و کاخ‌های وسیع بیشمار و گوناگون در آن توسعه خواهد یافت و دایره باره‌ها [۳]و حصارهای آن پنهاور ودور خواهد شد تا آنکه سرزمین وسیع و مسافت داری بدان ضمیمه شود و مساحت آن بمرحله‌ای بیحد و حصر برسد، چنانکه وضع بغدا و شهرهای مشابه آن بدین شیوه توسعه یافته است.

خطیب [۴]در تاریخ خودنوشته است که درعهده مامون شهر بغدا شصت و پنج هزار گرما به داشته و مشتمل بر بیش از چهل قصبه و شهرهای کوچک و بزرگ بهم پیوسته و نزدیک بیکدیگر بوده است و بعلت توسعه اجتماع (و آبادانی‌های متعدد وابسته به یکدیگر) شهر واحدی بشمار نمیرفته است که یک حصار و باره آن را احاطه کرده باشد.

وضع قیروان و قرطبه و مهدیه در (دوره ملت اسلام) [۵]وهم مصر (قاهره کهنه) و قاهره تازه پس از آن دوره نیز چنانکه اصلاع یافته‌ایم در این عصر مانند بغداد آن روزگار است. و اما پس از انقراض دودمان دولتی که شهر را بنیان می‌نهد اگر در کوهستان‌ها و صحراهای پیرامون و نواحی نزدیکی آن شهر بادیه نشینانی وجود داشته باشند که پیوسته باجتماع آن کمک برسانند آنوقت همین امر موجب نگهداری موجودیت آن خواهد شد و پس از سقوط دولت مزبور نیز شهر مزبور همچنان دوام خواهد یافت و بر جای خواهد ماند، چنانکه این وضع درفاس و بجایه از بلاد مغرب و عراق عجم از شهرهای مشرق مشاهده می‌شود که دارای آبادی‌های کوهستانی می‌باشند زیرا هنگامی که بادیه نشیان از لحاظ آسایش و رفاه و دارایی (ناشی از کسب و تجارت) بهدف مطلوب خویش نایل آیند آنوقت شوق آرامش و شهر نشینی که از طبقایع بشر بشمار می‌رود در آنان برانگیخته می‌شود و به شهرهای کوچک و بزرگ فرود می‌آیند. در آن‌ها اقامت می‌گزینند، ولی اگر یک شهر نوبنیاد دارای چنین شرایطی نباشد که پیاپی از نواحی نزدیک آن بادیه نشینان بدان روی آورند و مایه توسعه اجتماع آن بشوند و بر جمعیت آن بیفزایند، آنوقت انقراض (دودمان) دولت (بنیان گذار آن) به منزله واژگون شدن باره‌ها (و ویرانی اساس) آن خواهد بود و دیری نخواهد گذشت که موجبات بقای آن از میان خواهد رفت و رفته و رفته اجتماع وآبادانی آن نقصان خواد پذیرفت و ساکنان آن پراکنده خواهند شد و در ورطه ویرانی سقوط خواهد کرد. چنانکه شهرهای مصر (قاهره قدیم) و بغداد و کوفه در مشرق و قیروان و مهدیه و قلعه ابن حماد و نظایر آن‌ها در مغرب بدین سرنوشت دچار شدند. پس باید باینگونه حقایق توجه داشت و آن‌ها را درک کرد. و چه بسا که پس از انقراض نخستین بنیان گذاران یک شهر پادشاه و دولت دیگری بجز دودمان دولت نخستین آن را مقر فرمانروایی و پایتخت خود قرار می‌دهد و از بنیان نهادن شهر دیگری بی‌نیاز می‌شود و (خواه ناخواه) در نگهبانی آبادانی آن می‌کوشد و بموازات افزایش ثروت و پیشرفت آن دولت در کیفیات آبادانی، بر بناها و دهکده‌ها و دژهای آن شهر نیز افزوده می‌شود (و در پرتور توسعه اجتماع و آبادانی موجبات نوینی برای بقا و دوام آن شهر پدید می‌آید.) [۶]چنانکه در این عصر شرایط مزبور برای شهر‌های فاس و قاهره آماده شده است. پس از این حقایق پندگیر و اسرار خدا را درآفریدگار دریاب. [۷]

[۲] هیاکل جمع هیکل بمعانی بسیاری آمده همچون بنای بلند و کلیسای مسیحیان که در اینجا مراد معنی نخست است. رجوع شود به منتهی الادب و اقرب الموارد. [۳] ن. ل: بازارها [۴] ابوبکر احمد بن علی بن ثابت بن احمد بن مهدی بغدای فقیه و محدث و مورخ قریب صد تألیف دارد وتاریخ او بنام تاریخ خطبی معروف است. تولدش بسال ۳۹۱ یا ۳۹۲ بوده و در سال ۴۶۳ در گذشته است و رجوع به لغت نامه دهخدا شود. [۵] یعنی عهده طلایی ملل اسلامی. [۶] از چاپ‌های مختلف است. در«ینی» چنین است، و بمدت عمر دولت جدید عمر تازه‌ای می‌یابد. [۷] در چاپ‌های مصر و بیروت فصل بدینسان پایان می‌یابد: «و خدا سبحانه و تعالی داناتر است و کامیابی بعنایت اوست.» و صورت متن از «پ» و «ینی» است