مقدمه ابن خلدون - جلد دوم

فهرست کتاب

دانش ادب

دانش ادب

این دانش، موضوعی ندارد که دراثبات عوارض یا نفی آن نگریسته شود بلکه مقصود ازآن درنزد اهل زبان ثمره ونتیجه آن است که عبارت از مهارت یافتن در دوفن نظم و نثر بر اسلوبها و مقاصد زبان عرب است بهمین سبب سخنان عرب را (برای حفظ کردن) گرد می‌آورند بامید اینکه ملکه آن برای آنان حاصل شود از قبیل شعرهائی که در طبقه عالی شعر است و سجعهائی که در زیبایی و استحکام با آن شعار برابرمی باشند و مسائلی از لغت و نحو که در ضمن آن‌ها پراکنده و متفرق است چنانکه جوینده و مطالعه کننده اینگونه بر گزیده‌های ادبی غالبا قسمت عمده قوانین عربی را استقرار می‌کند و درعین حال برخی از ایام «جنگهای» عرب را می‌خواند و بدین وسیله بنکاتی که درباره این جنگها در اشعار شاعران آمده است پی می‌برد و همچنین انساب مهم و مشهور و اخبار عمومی را مورد مطالعه قرار می‌دهد، ومقصود از فرا گرفتن همه این‌ها این است که بر خواننده و جوینده ادب هیچیک از سخنان ادبی و شیوه‌ها و مضامین ومقاصد بلاغت عرب هنگام بررسی و پیچوئی آن‌ها پوشیده نماند، زیرا ملکه بوسیله حفظ کردن هنگامی حاصل می‌شود که شخص آن مطالب را بفهمد و بنابر این جوینده این ملکه ناگزیر است به مقدم داشتن همه چیز‌هایی که فهم او متوقف بر آن‌هاست. پس از این مقدمه اگر بخواهند حد «تعریف» این فن را یاد کنند می‌گویند: ادب عبارت از حفظ اشعار و اخبار عرب و فرا گرفتن از خرمن هر دانش خوشه ای است. و منظور از این دانش‌ها علوم مربوط بزبان وعلوم شرعی فقط از لحاظ متون آن‌هاست که عبارتند از قرآن و حدیث. زیرا درزبان عرب مدخلی برای غیر این علوم نیست بجز شیوه ای که برخی از متأخران بدان گرائیده‌اند و آن این است که این گروه از لحاظ شیفتگی بصناعت بدیع هنگام آودرن صنعت توریه در اشعار خویش سخن را به اصطلاحات علمی سوق می‌دهند از این رو صاحب این فن با این کیفیت ناگزیر باید اصطلاحات علوم را بداد تا بفهم آن‌ها قیام کند. و ما از مشایخ خودتان در مجالس تعلیم شنیدیم که اصول و ارکان این فن چهار دیوان است: ۱- ادب الکاتب تألیف ابن قتیبه ۲- کامل مبرد ۳- البیان والتبین جاحظ ۴- نوادر ابوعلی قالی بغدادی. و بجز کتب چهار گانه هر چه هست دنبال روی از آن‌ها و فروعی از اصول مزبور می‌باشد و کتب ادبای جدید در این باره بسیار است. ودر صدراول از عصر ادب فنی، غنا (آواز خوانی) از اقسام این فن بشمار می‌رفت، چون غنا تابع شعر است و چیزی جز آهنگ آن نمی‌باشد و نویسندگان و فضلائی که از خواص دولت عباسیان بشمار می‌رفتند از لحاظ دلبستگی که به فرا گرفتن شیوه‌های گوناگون وفنون شعر داشتند نسبت به آموختن غنا ابراز علاقه می‌کردند و بدین سبب پیشه کردن آن درعدالت ومروت مورد طعن نمی‌شد. و قاضی ابوالفرج اصفهانی کتاب خویش را درباره اغانی (سرود‌ها) تألیف کرد ودر آن اخبار و اشعار انساب و ایام (جنگها) دولت‌های عرب را گرد آورد و مبنای آن کتاب را برغنا درباره صد صوت (آواز) قرار داد که مغنیان آن‌ها را برای رشید برگزیده بودند واو در این موضوع بخوبی از عهده بر آمده و کتابی بسیار جامع و کامل فراهم آورد ه است وسوگند یاد می‌کنم که کتاب او دیوان عرب و مجموع بهترین و نیکوترن آثار پراکنده ای بود که گذشتگان در هر یک از فنون بیاد گار گذاشته بودند از قبیل: شعر و تاریخ و غنا و دیگر کیفیات و آداب. و تا آنجا که ما اطلاع داریم در این باره کتاب نظیر آن وجود ندارد و مباحث آن کتاب بمنزله غایت بلندی است که هر ادیبی برای نیل بدان همت می‌گمارد. و در برابر کمال آن متوقف می‌شود. وچگونه می‌تواند بدان غایت نائل آید؟ [۸۲۲]وما هم اکنون بطور اجمال بتحقیق مسائلی از علوم زبان می‌پردازیم که درباره آن‌ها گفتگو کردیم، وخدا راهنمای انسان براه صواب است.

[۸۲۲] در اینجا دکتر طه حسین بی‌آنکه خود بمتن عربی مقدمه مراجعه کند از روی ترجمه دسلان که بغلط ضمیر مونث «بها» را در جمله «وانی له بها» به کتاب برگردانده است در صورتیکه ضمیر مزبور به «غایه» بر می‌گردد، ابن خلدون را مورد انتقاد قرار داده و نوشته است او بی‌آنکه اغانی را ببیند از آن گفتگو کرده است، ولی ساطع الحصری مولف «در اسات عن مقدمه ابن خلدون» بتفصیل انتقاد دکتر طه حسن را رد کرده است. رجوع به (در اسات عن مقدمه ابن خلددون ص ۵۸۸) شود.