فصل سی و هفتم: در دانشهاي زبان عربي
دانشهای زبان عرب دارای چهار رکن است که عبارتند از: لغت، نحو، بیان و ادب. وشناختن آنها برای اهل شریعت ضروری است، زیرا مأخذ کلیه احکام شرعی از کتاب و سنت است که به زبان عرب میباشد وصحابه وتابعان که ناقلان آنند نیز عرباند و شرح مشکلات آنها هم به لغت آن قوم است وبنابر این کسیکه بخواهد علم شریعت را فرا گیرد ناگزیر باید دانشهای متعلق بزبان عرب را بیاموزد وآن علوم در استواری زبان بنسبت تفاوت آنها در ایفای کلام مختلف است. و برای روشن شدن این نکته کافی است که ما آنها را یکایک و فن به فن یاد کنیم و آنچه مسلم است این است که مهمترین ومقدم برهمه آنها علم نحو است، زیرا بدین دانش اصول مقاصد از راه دلالت الفاظ آشکار میگردد و فاعل از مفعول و مبتدا از خبر باز شناخته میشود واگر این دانش نمیبود اصل افاده «سخن» نامعلوم میماند. و حق این بود که علم لغت مقدم بر همه این دانشها باشد، ولی بیشتر اشکال و صور لغوی برهمان موضوعی که برای آن وضع شدهاند باقی هستند و تغییری به آنها راه نمییابد، بخلاف اعراب (حرکات) دلالت کننده بر اسناد و مسند و مسند الیه که بسبب جمله تغییر پذیر است وهیچگونه اثری از آن بجای نمانده است. از این رو علم نحو مهمتر از لغت بشمار میآید، زیرا ندانستن آن بکلی مایه اخلال تفاهم میگردد در صورتیکه لغت چنین نیست. و خدا داناتر است. [۷۸۱]
[۷۸۱] در چاپ «پ» و نسخه خطی «ینی جامع» آخر فصل چنین است ولی در چاپهای مصر و بیروت بدینسان تغییر یافته است: و خدا سبحانه و تعالی داناتر است و توفیق بدوست.