حمایت و پشتیبانی ابوبکرساز پیامبر اکرم ج
جرأت و شجاعت، از دیگر ویژگیهای ابوبکرسبود که او را از دیگران، متمایز و متفاوت میساخت. او، در راه حق از هیچ چیزی نمیهراسید و در مسیر نصرت دین خدا، فعالیت دینی و همچنین حمایت و پشتیبانی از رسولخدا ج، از هیچ سرزنش و توبیخی متأثر نمیشد. عروه بن زبیر میگوید: از عبدالله بن عمرو بن عاص خواستم که برایم از شدیدترین رفتارهای مشرکان با رسولخدا ج، بگوید؛ او، گفت: پیامبر اکرم جدر کنار کعبه نماز میخواندند که عقبه بن ابیمعیط آمد و لباس را در گردن آن حضرت جآویخت و بهقدری کشید که نزدیک بود رسولخدا جخفه شوند. ابوبکرسبه سوی عقبه شتافت، شانههایش را گرفت و او را از پیامبر اکرم جدور کرد [۱۰۰]و گفت: ﴿ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ ﴾[غافر: ۲۸]
یعنی: «آیا میخواهید مردی را بکشید به این خاطر که میگوید: پروردگار من، الله است؟»
در روایت انسسآمده است: باری مشرکان، رسول اکرم جرا چنان زدند که آن حضرت جتا سرحد بیهوشی پیش رفتند. ابوبکرسبپا خاست و گفت: «وای بر شما؛ (آیا کسی را به این خاطر میزنید و میخواهید بکشید که میگوید: پروردگار من، الله است؟)» [۱۰۱]در روایت اسماءلآمده است: شخصی، فریادزنان، به نزد ابوبکرسآمد و گفت: «دوستت را دریاب و به کمکش بشتاب.» اسماءلمیگوید: ابوبکرسدر حالی که چهار گیسو داشت، از میان ما برخاست و با شتاب به سوی پیامبر جرفت و فریاد برآورد که: ﴿ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ ٱللَّهُ ﴾[غافر: ۲۸].. مشرکان با شنیدن فریاد ابوبکرس، دست از آزار رسولخدا جکشیدند و به سوی ابوبکرسشتافتند و او را زدند. ابوبکرسدر حالی به خانه بازگشت که از شدت کتکی که به او زده بودند، هر یک از گیسوانش را که دست میزد، کنده میشد و در دستانش قرار میگرفت. [۱۰۲]
یک بار علی بن ابیطالبسدر حال سخنرانی پرسید: «ای مردم! چه کسی شجاعتر و دلیرتر است؟» مردم گفتند: «شما، ای امیر مؤمنان!» فرمود: «من، با هر کس که جنگیدهام، شکستش دادهام؛ اما شجاعترین مردم، ابوبکرساست. ما برای رسولخدا جسایهبانی درست کردیم و گفتیم: چه کسی حاضر است با رسولخدا جبماند تا مشرکی، به آن حضرت جحمله نکند؟ به خدا سوگند تنها ابوبکرسبرای این کار قدم پیش نهاد و شمشیرش را از نیام بیرون کشید و بالای سر پیامبر جایستاد و هر مشرکی را که به پیامبر جنزدیک میشد، دور میکرد؛ پس ابوبکرس، شجاعترین مردم است.» علیسافزود: «من، دیدم که قریشیان، رسولخدا جرا درمیان گرفته بودند و این ابوبکرسبود که به شدت از آن حضرت جدفاع میکرد و آنان را از ایشان دور میراند. قریشیان به پیامبر جمیگفتند: تویی که خدایان را منکر شدهای و به جای این همه معبود، به خدای واحدی معتقدی؟! در آن هنگام تنها ابوبکرسبود که به آن حضرت جنزدیک شد و در حالی که گفتهی مؤمن آل فرعون را بر زبان داشت، رویاروی مشرکان ایستاد و آنان را از پیامبر جدور کرد. حال، شما را به خدا سوگند میدهم که مؤمن آل فرعون، بهتر است یا ابوبکر؟» مردم، ساکت بودند و چیزی نگفتند. علیسفرمود: «قسم به خدا، اگر تمام زمین از امثال مؤمن آل فرعون پر شود، یک لحظهی ابوبکرساز همهی آنها بهتر است. زیرا مؤمن آل فرعون، ایمانش را پنهان کرده بود؛ اما این مرد (ابوبکر)، ایمانش را آشکارا بیان کرد.» [۱۰۳]
این، وصف و جلوهی روشنی از ابوبکرسبه زبان علی مرتضیسمیباشد که کشاکش میان حق و باطل، هدایت و گمراهی و ایمان و کفر را به تصویر میکشد و بهخوبی روشن میسازد که ابوبکرسدر راه خدای متعال، چهقدر سختی و مشقت متحمل شد. بنابراین شخصیت و سیمای واقعی ابوبکر صدیقساز لابلای نشانهها و ویژگیهای بینظیرش، به گواهی و زبان امام علیسشناحته میشود. علیسپس از گذشت چندین سال در دوران خلافتش به ویژگیهای ابوبکر اشاره میکند و به رادمردی و شجاعتش گواهی میدهد و آنچنان بههنگام گفتن صفات ابوبکرسمتأثر و دگرگون میشود که هم خودش، میگرید و هم دیگران را به گریه میاندازد.
ابوبکر صدیقسپس از رسولخدا جنخستین مسلمانی است که در راه خدا مورد شکنجه و آزار قرار گرفت. او، نخستین پشتیبان رسولخدا جو اولین دعوتگری بود که به سوی خدا فرا خواند. [۱۰۴]او، بازوی راست رسولخدا جبود که برای حمایت از دعوت و یاری پیامبر، تمام تلاشش را بهکار بست تا آن حضرت جرا در گرامیداشت و تعلیم و تربیت تازهمسلمانان، یاری برساند. ابوذرسضمن بیان داستان مسلمان شدنش میگوید: …ابوبکرسبه رسولخدا جگفت: «به من اجازه دهید تا من، او را برای شام پیش خود ببرم.» ابوبکرسبا کشمش طائف، از ابوذرسپذیرایی کرد. [۱۰۵]ابوبکرس، بیپروا و بدون هیچ ترس و هراسی در کنار رسولخدا جمیایستاد و همواره هر خطر بزرگ و کوچکی را که متوجه پیامبر میشد، دور میکرد و تا آنجا که میتوانست از پیامبر اکرم جدر برابر دشمنان، دفاع و پشتیبانی مینمود. او، مشرکان را دید که یقه و گریبان رسولخدا جرا گرفتهاند؛ خودش را به میان آنان افکند و بانگ برآورد: «وای بر شما؛ آیا میخواهید او را به این خاطر که میگوید: پروردگارم، الله است، بکشید؟» مشرکان، دست از رسولخدا جکشیدند و شروع به زدن ابوبکرسو کشیدن و کندن موهایش نمودند و او را بهقدری کتک زدند که خونین و بیهوش شد. [۱۰۶]
[۱۰۰] بخاری، شمارهی۳۵۸۶ [۱۰۱] الصحیح المسند فی فضائل الصحابة از عدوی، ص۳۷ [۱۰۲] منهاج السنة (۳/۴)؛ فتحالباری (۷/۱۶۹) [۱۰۳] البدایة و النهایة (۳/۲۷۱و۲۷۲) [۱۰۴] ابوبکر الصدیق، از محمد عبدالرحمن قاسم، ص۲۹ [۱۰۵] فتحالباری (۷/۲۱۳)؛ الخلافة الراشدة از یحیی یحی، ص۱۵۶ [۱۰۶] عبقریة الصدیق از عقاد، ص۸۷