موضع ابوبکرسدر قبال صلح با کفار در حدیبیه
هنگامیکه نتیجهی مذاکرات مشرکان به سرکردگی سهیل بن عمرو با رسولخدا جبر این شد که با هم صلح کنند، ابوبکرسبه طور کامل و بدون هیچ قیل و قالی توافق رسولخدا جرا با مشرکان پذیرفت؛ با آنکه شرایط صلحنامه به گونهای بود که به ظاهر در حق مسلمانان ظلم و اجحاف شده بود، اما ابوبکرسبه یقین میدانست که رسولخدا جخودسرانه و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید و یقیناً خداوند، او را از فرجام کاری که میکند، آگاه کرده است. [۲۱۷]تاریخنگاران چنین نگاشتهاند که عمر بن خطابسبهقدری با شرایط و مفاد صلح حدیبیه مخالف بود که به رسولخدا جگفت: «مگر شما رسول خدا نیستید (که این چنین اجازه میدهید عنوان رسول الله را از بندهای قرارداد، حذف کنند؟)» رسولخدا جفرمودند: «بله»؛ عمرسگفت: «مگر ما مسلمان نیستیم؟» فرمودند: «چرا؛» عمرسدوباره گفت: «مگر آنها مشرک نیستند؟» رسولخدا جفرمودند: «بله، (آنان مشرکند.)» عمرسگفت: «پس چرا با وجودی که خدا به خاطر این دین به ما عزت داده، خفت و خواری را بپذیریم؟» رسولخدا جفرمودند: «إِنِّی رَسُولُ اللهِ، وَلَسْتُ أَعْصِیهِ»یعنی: «من، پیامبر خدا هستم و خدایم را نافرمانی نمیکنم.» و به روایت دیگری فرمودند: «أَنَا عَبْدُ اللهِ وَرَسُولُهُ، لَنْ أُخَالِفَ أَمْرَهُ، وَلَنْ یُضَیِّعَنِی»یعنی: «من، بنده و فرستادهی خدا هستم و با فرمان او مخالفت نمیورزم و قطعاً او نیز مرا ضایع نمیکند.» [۲۱۸]عمرسگفت: «مگر شما پیش از این به ما نمیگفتید که به طواف خانهی خدا میرویم؟» رسولخدا جفرمودند: «بله (من به شما گفتم که به طواف خانهی خدا مشرف میشویم؛) اما آیا گفتم، همین امسال؟» عمرسگفت: «نه» و سپس به نزد ابوبکرسرفت و همان گفتهها را تکرار کرد؛ ابوبکر صدیقسفاروق را نصیحت کرد و از او خواست تا از این قیل و قال دست بردارد و بدون چون و چرا به خواست خدا و رسول راضی شود. ابوبکر به عمر گفت: «بیچون و چرا این عمل رسولخدا جرا بپذیر؛ چرا که او پیامبر خدا است و با حکم خدا مخالفت نمیورزد و قطعاً خداوند نیز ضایعش نمیکند.» [۲۱۹]با آنکه ابوبکرساز پاسخ رسولخدا جبه عمرسبیاطلاع بود، همانند گفتههای رسول اکرم جرا برای عمرستکرار نمود که این، نشانگر کمال وفاق و همبستگی ابوبکرسبا رسولخدا جمیباشد. قطعاً ابوبکرسدر این فضیلت، بر عمرسسبقت گرفته است؛ چرا که بر خلاف عمرسدر مورد بندهای پیمان سازش، بیچون و چرا پیامبر معصوم را تأیید نمود وتنها به ظاهر مفاد قرارداد نگاه نکرد. [۲۲۰]
صلح حدیبیه، مقدمهی ظفر و پیروزی مسلمانان و بلکه پیروزی بزرگی بود که ابوبکر صدیقسدربارهاش فرموده است: «در اسلام هیچ پیروزی و فتحی بزرگتر از حدیبیه وجود ندارد؛ در آن روز ذهن و خرد مردم از درک آنچه میان محمد جو خدایش میگذشت، بازماند و مردم، بر اساس عادت بشری خود، در اینباره نیز زود قضاوت کردند؛ اما خدای متعال، همانند بندگانش عجله نمیکند و هر کاری را بهموقع به سرمنزل مقصود میرساند. من، در حجه الوداع به سهیل بن عمرو نگریستم که در قربانگاه به بهانهی نزدیک کردن شتر قربانی به رسولخدا جخودش را به آن حضرت نزدیک میکرد؛ رسولخدا جکه به دست مبارک خویش شتر قربانی نمودند، به حلّاق (مویتراش) امر فرمودند که موهایشان را بتراشد. سهیلسموهای آن حضرت را برمیداشت و بر دیدههایش مینهاد. در آن هنگام به یاد روز حدیبیه افتادم که او از طرف اهل مکه برای بستن پیمان صلح آمده بود و از نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم و محمد رسول الله در متن صلحنامه امتناع میورزید؛ لذا خدا را شکر گفتم که او را به اسلام هدایت فرمود» [۲۲۱]و از دوستداران و شیفتگان رسولخدا جقرار داد.
ابوبکر صدیقسدرمیان صحابه از خرد، فهم و هوش بیشتری برخوردار بود [۲۲۲]و مسایل را بهتر درک میکرد.
[۲۱۷] تاریخ الدعوة إلی الإسلام، ص۱۳۸ [۲۱۸] مرجع سابق؛ تاریخ طبری (۲/۳۶۴) [۲۱۹] السیرة النبویة از ابنهشام (۳/۳۴۶) [۲۲۰] الفتاوی از ابنتیمیه (۱۱/۱۱۷) [۲۲۱] نگاه کنید به خطب ابیبکر از محمد احمد عاشور، ص۱۱۷ [۲۲۲] تاریخ الخلفاء از سیوطی، ص۶۱