شهید شدن پیک رسولخدا جتوسط مسیلمهی کذاب
حبیب بن زید انصاری که فرزند نسیبه بنت کعب (امعماره) نیز بود، نامهی رسولخدا جرا به مسیلمه رسانید. هنگامی که حبیبسنامه را به مسیلمه داد، مسیلمه از او پرسید: آیا گواهی میدهی که محمد، فرستادهی خدا است؟ حبیب بن زیدسفرمود: آری. مسیلمه دوباره پرسید: آیا گواهی میدهی که من نیز پیامبر خدا هستم؟ حبیبسدر پاسخ مسیلمه فرمود: «من، ناشنوا هستم؛ نمیفهمم چه میگویی.» این بگومگو چند بار ادامه یافت و هر بار که مسیلمه از پیامبری خود میپرسید، حبیبسخودش را به کری میزد و مسیلمه، عضوی از بدن حبیبسرا میبرید. حبیبسدر برابر مسیلمه آنقدر صبر و شکیبایی کرد و به او ایمان نیاورد که اعضایش را یکییکی بریدند و در نهایت حبیب بن زیدسبه شهادت رسید. [۹۱۳]اینک بنگرید که رسولخدا جچگونه به قراردادهای آن روز احترام میگذارند و به تعبیری پایبند معاهدات بینالمللی بودند که نباید پیکها را کشت. آن حضرت جفرستادههای دشمن را با وجودی که آشکارا کفر میورزیدند، نکشتند و به قرارداد عدم کشتن پیکها و رعایت حقوق دیپلوماتها پایبندی کردند. از دیگر سو به مسیلمهی کذاب بنگرید که حقوق نمایندگان سیاسی را پایمال میکند و نماینده (پیک) رسولخدا جرا به بدترین شکل ممکن میکشد! حال میان اسلام و جاهلیت مقایسه کنید و ببینید که اسلام، چهقدر به حقوق انسانی بها میدهد و قراردادهای بینالمللی را محترم میشمارد، همین طور به جاهلیت و کفر بنگرید که برای تقویت خود، هیچ ضابطه و قاعدهای نمیشناسد و از هیچ فسادی نیز حذر نمیکند! [۹۱۴]
[۹۱۳] أسد الغابة، شمارهی۱۰۴۹ [۹۱۴] حرکة الردة، ص۷۴؛ نمونهی این فساد و افسارگسیختگی را اینک میتوان در آمریکای جنایتکار یافت که به بهانهی دموکراسی و با ادعای گسترش حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، از خون کودکان مظلوم هم نمیگذرد!(مترجم)