نظرخواهی ابوبکر صدیقساز صحابه در مورد جهاد با روم
هنگامی که ابوبکر صدیقستصمیم گرفت با رومیان جهاد کند، بزرگان مهاجرین و انصار و اهل بدر و دیگر یاران پیامبر اکرم جو از جمله عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابیوقاص و ابوعبیده بن جراحشرا به حضور خواست. ابوبکر صدیقسپس از گردهمایی این بزرگواران، خطاب به آنان فرمود: «نعمتهای خدای متعال، بیشمار است و اعمال ما در برابر آن ناچیز میباشد و با آن همه نعمت برابری نمیکند. بنابراین سپاس و ستایش تنها مخصوص خدا است که شما را به اسلام هدایت فرمود و روابط میان شما را بهبود بخشید و شیطان را از شما دور کرد و به همین خاطر نیز شیطان از شما ناامید شده که دوباره و بعد از این، به خدا شرک بورزید و کسی غیر از خدای یگانه را بپرستید. عربها، اینک طوری یکدست شدهاند که گویا فرزندان یک پدر و مادر هستند و من تصمیم گرفتهام شما را به جهاد با رومیان بفرستم. هر کس کشته شود، شهید است و هر آن کس که زنده بماند، مدافع و پشتیبان دین خدا محسوب میگردد و از سوی خدای متعال سزاوار اجر و پاداش مجاهدان میباشد. این، نظر من است؛ اینک هر یک از شما نظرش را بگوید .» عمر فاروقسبرخاست و پس از حمد و ثنای الهی و درود و سلام بر رسولخدا جچنین فرمود: «سپاس و ستایش، تنها خدایی را سزاوار است که هر یک از بندگانش را که بخواهد به خیر و نیکی مخصوص میگرداند. سوگند به خدا، ما به سوی هیچ کار نیکی نشتافتیم مگر آنکه شما دؤ آن از ما سبقت گرفتید و این، فضل و عنایت خدا است که به هر کس که بخواهد، میدهد. به خدا که من نیز در همین اندیشه بودم و میخواستم این موضوع را با شما درمیان بگذارم اما خداوند چنین خواست که شما اینک این موضوع را مطرح کنید. نظر شما کاملاً درست است؛ خدای متعال، همیشه شما را به راههای درست رهنمود فرماید. شما، دستههای سوارهنظام و پیاده را یکی پس از دیگری و به دنبال هم به سوی رومیان اعزام کنید و مردان جنگی و لشکرها را پشت سر هم گسیل نمایید که خداوند، دینش را یاری میرساند و اسلام و مسلمانان را عزت میبخشد.» سپس عبدالرحمن بن عوفسبرخاست و فرمود: «ای خلیفهی رسولخدا، اینها که پیش رو دارید، نژاد روم هستند و همانند آهن تیز و بهسان ستون، محکم میباشند؛ از اینرو من، مناسب نمیدانم که همهی ما به یکباره به آنان حمله کنیم؛ بلکه ابتدا دستههایی از مسلمانان را به سوی آنان گسیل کنید تا در کنارهها و بخشی از قلمروشان شبیخون بزنند و بازگردند. اگر این کار به همین منوال ادامه یابد، تلفاتی به دشمن وارد میشود و کنارههایی از خاکشان به تصرف ما در میآید و بدین ترتیب مسلمانان، برای جنگ با روم قدرت و توان مییابند. افرادی به سوی یمن و قبایل ربیعه و مضر نیز بفرستید و آنان را جمع کنید تا در زمان مناسب، خود شما فرماندهی قشون را عهدهدار شوید و یا شخص دیگری را به همراه آنها به جنگ با رومیها بفرستید.» پس از اینکه عبدالرحمن بن عوفسپیشنهادش را ارائه کرد و نشست، حاضران جلسه ساکت بودند و چیزی نمیگفتند. ابوبکر صدیقسفرمود: «خداوند، همیشه شما را به رحمتش بنوازد؛ نظرات خود را بگویید.» عثمان بنعفانسبرخاست و پس از حمد و ثنای الهی و درود و سلام بر رسولخدا جفرمود: «به گمان من، شما خیرخواه مسلمانان هستید و بر آنان دلسوز و مهربان. پس هر تصمیمی که به خیر و صلاح میدانید، اجرا کنید که هیچ گمان بدی در مورد شما وجود ندارد.» طلحه، زبیر، سعد، سعید بن زید، ابوعبیدهشو دیگر بزرگانی که آنجا حضور داشتند، سخنان عثمانسرا تأیید کردند و گفتند: «عثمان، درست میگوید؛ آنچه خود مصلحت میبینید، انجام دهید که ما هیچگونه مخالفتی نداریم و بیآنکه به شما بدگمان باشیم، از شما اطاعت میکنیم.» بزرگان صحابه، سخنانی از این قبیل گفتند. علی بن ابیطالبسنیز آنجا حضور داشتند و تا آن موقع چیزی نگفته بودند. ابوبکر صدیقسفرمود: «ای ابوالحسن، نظر شما چیست؟» علیسفرمود: «من، کار و نظر شما را خجسته میدانم؛ به نظر من چه خود شما به سوی آنها بروید و چه کس دیگری را بفرستید، حتماً به خواست خدای متعال پیروز میشوید.» ابوبکر صدیقسپرسید: «خداوند، همیشه به تو خیر و نیکی برساند؛ از کجا میدانی که ما حتماً پیروز میشویم؟» علیسچنین پاسخ داد: من از رسولخدا جشنیدم که فرمودند: «این دین، همیشه بر دشمنانش پیروز است تا اینکه دین، قایم و پابرجا گردد و مسلمانان، پیروز و سرافراز گردند.» [۱۱۹۰]ابوبکر صدیقسفرمود: «سبحان الله! این حدیث، چهقدر خوب است! خداوند، تو را در دنیا و آخرت شادمان گرداند که مرا این چنین شاد کردی». و سپس ابوبکرسدرمیان مردم برخاست و پس از حمد و ثنای خدای متعال و درود و سلام بر رسولخدا جچنین سخن گفت «ای مردم! خداوند، به شما نعمت اسلام عنایت کرد و شما را با حکم جهاد گرامی داشت و شما را به وسیلهی این دین، بر پیروان سایر ادیان برتری بخشید. پس ای بندگان خدا! خودتان را برای جهاد با رومیها در شام آماده کنید که من، برای جنگ با روم، امیرانی بر شما میگمارم و پرچمهایی میبندم. بر شما است که از خداوند اطاعت کنید و با فرماندهانتان مخالفت نورزید. نیت خود را درست کنید و به راه درست بروید که خدای متعال، با کسانی است که تقوا پیشه میکنند و کار نیک انجام میدهند.» ابوبکر صدیقسبه بلالسدستور داد تا درمیان مردم بانگ برآورد که برای جهاد با روم بسیج شوید. [۱۱۹۱]
از این نظرخواهی ابوبکر صدیقسچنین برمیآید که ایشان، مطابق سنت رسولخدا جدر مورد کارهای مهم و بزرگ، با صاحبنظران رایزنی میکرد و پیش از آنکه به کار مهمی دست بزند، آن را با اهل شورا درمیان میگذاشت و مورد بررسی قرار میداد. بازنگاهی به نظرخواهی ابوبکر صدیقساز صحابه در مورد جهاد با روم، نشان میدهد که تمام صحابهشبا کلیت پیشنهاد ابوبکر صدیقسموافق بودند و تنها دربارهی کیفیت و چگونگی گسیل لشکر اسلام به شام، اختلاف نظر وجود داشت. نظر عمر فاروقس، این بود که لشکرهایی به طور متوالی و پشت سر هم به شام گسیل شوند تا بهتدریج مسلمانان در شام قوت بگیرند و با دشمن بجنگند. پیشنهاد عبدالرحمن بن عوفس، این بود که ابوبکر صدیقسدستههایی را به طور جداگانه به شام اعزام کنند و چون هر دستهای به خاک دشمن، پاتک زد، به مدینه برگردد و دستهی دیگری اعزام شود تا به این ترتیب دشمن، ضعیف و ناتوان شود و در یک حملهی همهجانبه در برابر مسلمانان شکست بخورد. ابوبکر صدیقسبه نظر عمر فاروقسعمل کرد و بنا بر پیشنهاد عبدالرحمن بن عوفس، قبایل عرب و بهویژه اهل یمن را به جنگ با رومیان فراخواند. [۱۱۹۲]
[۱۱۹۰] بخاری، کتاب الاعتصام، شمارهی۷۳۱۱؛ مسلم، کتاب الامارة، شمارهی۱۵۳۳ [۱۱۹۱] تاریخ دمشق، از ابنعساکر (۲/۶۳-۶۵) [۱۱۹۲] التاریخ الإسلامی (۹/۱۸۸)