مقدمهی مؤلف
إِنَّ الحَمْدَلِله نَحْمَدُه، ونَسْتَعِینُه، ونَسْتَغْفِرهُ، ونَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُرُورٍ أَنْفُسِنا، وَمِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمالِنا، مَنْ یَهْدِهِ اللهُ فَلامُضِلَّ لَه، وَمَن یُضْلِلْ فَلاهادِیَ لَه. وأَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَه لا شَرِیكَ له، وأَشْهَدُ أَنْ مُحَمَّدًا عَبْدُه ورَسُولُه.
خداوند متعال میفرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢ ﴾[آل عمران: ۱۰۲]
ترجمه: «ای اهل ایمان! آنچنان که باید و شاید، از خدا بترسید و شما (همواره سعی کنید، غفلت نکنید تا اگر مرگتان بناگاه فرارسد،) نمیرید مگر که مسلمان باشید».
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا١ ﴾[النساء: ۱]
ترجمه: «ای مردم! از(خشم و عذاب) پروردگارتان بترسید؛ پروردگاری که شما را از یک انسان آفرید و همسرش را از نوع او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان زیادی (برروی زمین) منتشر ساخت. و از (خشم و عذاب) خدایی بترسید که همدیگر را به او سوگند میدهید و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را نادیده بگیرید. همانا خداوند، مراقب شما است».
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا٧١ ﴾[الأحزاب: ۷۰-۷۱]
یعنی: «ای مؤمنان! از خدا بترسید و سخن حق و درست بگویید(که در نتیجه) خداوند، اعمالتان را شایسته میگرداند و گناهانتان را میآمرزد و هر کس که از خدا و پیامبرش، اطاعت کند، قطعاً به کامیابی بزرگی میرسد».
«فَیَا رَبِّ لكَ الحَمْدُ كَمَا یَنْبَغِی لِجَلاَلِ وَجهِكَ وَ عَظِیمِ سُلطَانِكَ، لَكَ الحَمْدُ حَتّى تَرْضَى وَ لَكَ الحمد إذَا رَضِیتَ».
از دوران کودکی، اشتیاق وافری به سیرت ابوبکر صدیقسداشتم؛ بهگونهای که شیفته و دلباختهی مطالعه یا شنیدن سیرت آن بزرگوار بودم. روزها گذشت و سالها سپری شد و خدای متعال، به من توفیق تحصیل در دانشگاه اسلامی مدینهی منوره را عنایت فرمود. یکی از مواد درسی تاریخ اسلامی در دانشگاه، تاریخ خلفای راشدین بود. استاد این درس، به کتاب تاریخ اسلامی شیخ محمود شاکر، بسنده نکرد واز ما خواست که البدایه و النهایه از ابنکثیر و همچنین الکامل از ابناثیر را نیز مطالعه کنیم و در آموزههای درس تاریخ بهکار گیریم. این رهنمود استاد و توفیق الهی، ما را بیش از پیش با شخصیت و دوران ابوبکر صدیقس، آشنا کرد. همینطور، هنگامی که پایاننامه دکترای خود را در دانشگاه اسلامی امدرمان تحت عنوان «فقه التمکین فی القرآن الکریم وأثره فی تاریخ الامة» ارائه کردم وبا توجه به اینکه این بحث، در سه بخش قرآن، سیرت نبوی وسیرت خلفا، بیش از ۱۲۰۰ صفحه شده بود، استاد راهنما پیشنهاد کرد که به همان بخش نخست، یعنی «فقه التمکین فی القرآن الکریم» بسنده کنم. این پیشنهاد و برنامهبندی استاد ناظر به تأیید شورای دانشکده و کمیتهی بررسی رسید و قرار بر آن شد که پس از بررسی کمیته، دو بخش دیگر را نیزدر بحث (فقه التمکین فی السیرة النبویة وفقه التمکین عند الخلفاء الراشدین) آغاز کنم و به انجام برسانم.
نگارش کتاب پیش روی شما، به توفیق الهی و با عنایت و توجه استاد ناظر بر پایاننامهی دکترای بنده و همچنین تشویق و راهنمایی عدهای از عالمان، دعوتگران و اندیشمندان، به انجام رسیده است که مایهی دلگرمی و قوت قلب اینجانب بودهاند. به گفتهی یکی از همین بزرگواران، شکاف و فاصلهی زیادی میان مسلمانان امروزی و آن دوران شکوفا ایجاد شده و کار به جایی رسیده که اولویتبندی درستی در این زمینه صورت نگرفته و همین، موجب آمیختگی برنامهریزی و ردیفبندی علمی و اصولی در پهنهی سیرهنگاری و سیرتپژوهی شده است. نمونهی بارز آن، اینکه بسیاری از جوانان، بیش از آنکه به مطالعه و بررسی زندگی و سیرت خلفای راشدین، بپردازند، به سیرت دعوتگران، علما و اصلاحگران روی آوردهاند. این، در حالی است که سیرت خلفا، از غنا و پرباری قابل توجهی در زمینههای سیاسی، اخلاقی، اقتصادی، فکری، جهادی و فقهی برخوردار است و ما نیز در حال حاضر، نیاز شدیدی به بررسی نظری و کاربردی زمینههای مذکور داریم و باید همسو با حرکت رو به جلوی زمان، در پی ایجاد مؤسساتی اسلامی در راستای ساماندهی امور قضایی، مالی و اقتصادی، حکومتی و نظامی و لشکری خود بر مبنا و الگوی نظام عصر خلفا باشیم که در آن زمان توانست رویاروی دو تمدن روم و ایران بایستد و حرکت فتوحات اسلامی را به پیش ببرد.
آغاز کار و قلمفرسایی در این زمینه، فقط یک فکر و اراده بود که به خواست و توفیق خداوند، تحقق یافت؛ خدای متعال، کمکم کرد و سختیهای فرارویم را آسان نمود که توانستم بهراحتی، به مراجع و منابع مورد نیاز دست یابم. انجام این کار که همواره فکر و حواس مرا به خود مشغول نموده و بر حواس و احساسات من غالب شده بود، مرا بر آن داشت که این کار مهم را در رأس کارها و اهداف خویش قرار دهم و در همین راستا نیز، بیپروا از سختیها و گرفتاریها، شببیداری کشیدم و خدا را سپاسگزارم که به من، توفیقی اینچنینی عنایت فرمود.
تاریخ خلفای راشدین، مملو و آکنده از درسها، پندها و آموزههای گرانبهایی است که در کتابهای مختلف و منابع و مراجع تاریخ، حدیث، فقه، ادبیات و تفسیر، پخش و پراکنده میباشد. این پراکندگی آموزههای تاریخ خلفا، نیازی شدید و کاری جدی، فراروی ما قرار میدهد که برای جمعآوری، ترتیب و نظمبخشی به آن و تحلیل و بررسی درست و اصولی سیرت خلفا، دست بهکار شویم. چرا که عرضهی درست و اصولی تاریخ خلافت، مایهی تغذیهی درونی انسان و تهذیب روح و روان است و اندیشهها را روشن و ارادهها را قوی میگرداند و آن را بهگونهای پخته و پربار میکند که میتوان در ایجاد و پرورش نسلهای مسلمان بر مبنای روش و منهج پیامبر اکرم جاز آن بهره جست. مطالعه و وارسی تاریخ خلافت، ما را در شناخت زندگانی و دوران صحابه کمک میکند. خدای متعال دربارهی اصحاب چنین فرموده است: ﴿ وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠ ﴾[التوبة: ۱۰۰]
ترجمه: «خداوند، از سبقتگیرندگان و پیشگامان مهاجران و انصار (که در ایمان، مهاجرت و نصرت، بر دیگران پیشی گرفتند) و از کسانی که بهنیکی، روش آنها را پیمودند، خشنود است و ایشان نیز از خدا خشنودند؛ و خداوند برای آنان، بهشت را آماده ساخته که در زیر (کاخها و درختان) آن، رودخانهها جاری است و (آنان) جاودانه در آنجا میمانند: این است رستگاری بزرگ».
﴿ مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا ﴾[الفتح: ۲۹]
ترجمه: «محمد، فرستادهی خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کافران، شدید و سرسخت و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز میباشند و تو، ایشان را (همواره) در رکوع و سجود میبینی…».
رسولخدا جدربارهی صحابه فرموده است: «خَیْرُ أُمَّتِی الْقَرْنُ الَّذِی بُعِثْتُ فِیهِمْ...» [۱]یعنی: «بهترین امت من، کسانی هستند که درمیان آنان مبعوث و برانگیخته شدم.»
عبدالله بن مسعودسمیگوید: هرکه میخواهد از شخص دیگری الگو پذیرد و به او اقتدا کند، پس راه و روش کسانی را در پیش بگیرد که درگذشتهاند؛ چرا که شخص زنده، همواره ممکن است به فتنه مبتلا گردد. پیشینیانی که درگذشتهاند و باید به آنان اقتدا نمود، یاران محمد مصطفی جهستند که برترین افراد این امت میباشند. آنان، نیکترین قلبها را دارند و دانش آنها از همه بیشتر است؛ آنان، کسانی هستند که خداوند، آنها را برای همراهی و همصحبتی با پیامبرش و برپاداشتن دینش برگزید؛ پس فضل و برتری آنان را بشناسید و راه آنان را دنبال کنید و تا میتوانید خود را به اخلاق و دین آنها، آراسته سازید که آنان بر هدایت و راه درست و مستقیم بودند.» [۲]صحابهش، ضمن بهکارگیری احکام اسلام، آن را در دنیا گستراندند. دوران صحابه، بهترین دوران امت است؛ آنان، قرآن و سنت را به امت رساندند. آری، تاریخ صحابهشگنجینهی گرانبهایی است که ذخیرهها و اندوختههای فکری، علمی، فرهنگی، جهادی و خیزش و حرکت فتوحات اسلامی و تعامل و پیوند با دیگر اقوام و ملتها را در خود جای داده است. نسلها و اقشار مختلف امت، میتوانند در این تاریخ باشکوه، نشانهها و نمونههایی بیابند که آنان را در دستیابی به یک زندگانی پربار بر اساس روشهای درست و رهنمودهای استوار و هدفمند، یاری میرساند و در بازشناسی رسالت امت و نقش آن در جهان، به قشرهای مختلف امت اسلامی، کمک میکند. دشمنان اسلام اعم از یهودیان، مسحیان، مادهباوران و… به تأثیر عمیق و وافر تاریخ اسلامی در ایجاد و پرورش شخصیتهای قوی فکری و عملی و همچنین خیزش و فوران نیروهای درونی امت، پی برده و از اینرو همواره کوشیدهاند تا با ایجاد تغییر و دگرگونی در تاریخ اسلام و زشت جلوه دادن گذشتهی پرافتخار امت، در آن، شک وشبهه ایجاد کنند؛ دستهای ناپاک دشمنان گذشتهی امت و همچنین دستهای خاورشناسان عصر حاضر، در پسِ این تلاش شوم، هویدا است. دشمنان اسلام، همواره کوشیدهاند تا تاریخ اسلام را به سمت و سویی بکشند که بتوانند آن را تحریف کرده و از آن، سیمایی زشت نشان دهند. دشمنان اسلام که چارهی شکست اسلام و مسلمانان را در تحریف تاریخ پرافتخار امت دیدند، همواره سعی کردند تا بر ضد مسلمانان، برای نابودی اسلام و فروپاشی حکومت اسلامی و پایههای عقیدتی و دینی مسلمانان و پراکندگی و تفرقهی آنان، دسیسه بچینند و برای رسیدن به این هدف شوم، اخبار و داستانهایی دروغین سر هم کردند. از جمله دسیسهگریهای دشمن، میتوان به شایعهپراکنی و توطئهچینی بر ضد خلیفهی سوم عثمان بن عفانساشاره کرد؛ در آتشافروزی این فتنهی بزرگ که به شهادت حضرت عثمانسمنجر شد، عبدالله ابن سبای یهودی و پیروانش، نقشی فعال و اساسی داشتهاند. تاریخ، دست پنهان این دشمنان را در برافروختن آتش فتنه در جنگ جمل (پس از گفتگوی صلح درمیان دو طرف)، برملا ساخته است. از اینرو دست دسیسهگر و توطئهچین این گروه، در تمام جریانهایی که به قصد نابودی اسلام و مسلمانان شکل گرفت، مشهود میباشد. از دیگر سو، روایات ضعیف و موضوعی که در برخی گزارشهای تاریخی آمده، سیمای صحابه را بد وانمود کرده است. مانند ماجرای حکمیت که با دروغپردازی و متهم نمودن برخی از صحابه به فریبکاری و یا جاهطلبی، چهرهای زشت از آنان ترسیم میکند. قطعاً جریان شکلگیری چنین روایاتی، سمت و سویی توطئهآمیز دارد که میخواهد، غیرمستقیم، اسلام را بدنام و زشت بنماید. این جریان هدفمند از آن جهت شکل گرفته که اگر در مقام والای صحابه، شک و تردیدی ایجاد شود، اسلام نیز زیر سؤال میرود؛ چرا که کسی جز آنان، اسلام را به نسلهای بعدی نرسانده است و ایجاد شک و شبهه در عدالت صحابه و عدم اعتماد به آنان، یعنی ایجاد تردید و شبهه دربارهی صحت و سلامت اسلام.
خاورشناسان و دنبالهروان کور آنها، همواره به بزرگنمایی روایات ساختگی و دروغین پرداخته و با محور قرار دادن چنین مباحثی، گستراندن روایات دروغین را غنیمت دانستهاند تا از آن به عنوان ابزاری در جهت نکوهش و بد نمایاندن اسلام و ریختن آبرو و حرمت صحابهی کرام، بهره گیرند.
دشمنان، همواره کوشیدهاند تا شکل و ساختار تاریخ اسلام را مطابق اهداف شوم خود، ترسیم نمایند و متأسفانه، برخی از مورخان و تاریخنگاران مسلمان نیز از روشها و برنامههای هدفمند و جهتدار دشمنان اسلام، اثر پذیرفتهاند و بدین ترتیب نوشتارهای آنان در موضوع تاریخ در دهههای گذشته، برگردانی ازنوشتههای دشمنان اسلام شده است. شاید دلیل این غفلت و اشتباه بزرگ، این باشد که تاریخنگاران ما از حقیقت، روح و سرشت اسلام، تصور درستی ندارند. چرا که تاریخنگاری اسلامی نیازمند شناخت حقیقت اندیشهی اسلامی و درک نگرش دین بر زندگی، رخدادها و راستاندیشی باورهای اسلامی دربارهی ارزشها و پایههای فکری و اخلاقی انسانها میباشد؛ بنابراین تاریخنگار باید از تأثیر اندیشهی اسلامی بر روان و فکر آدمی آگاه باشد و بداند که چگونه حقیقت اسلام، شخصیت و هویت درونی و برونی انسانها را شکل میدهد. البته وارسی و مطالعهی شخصیتهای اسلامی، پختگی ودانش زیادی میطلبد تا بر مبنای دادهها و باورهای اسلامی، بتوان از آنان رفع اتهام نمودکه این مسأله در شکلگیری و جهتگیری منشها درزندگی و برخورد با رویدادهای متفاوت،از جایگاه ویژهای برخوردار است: در پهنهی شناسایی خمیره وسرشت باورهای اسلامی و زدودن اتهامات واردشده برشخصیتها و الگوهای چهره و نمونهی دینی، تنها نویسندهای موفق است که با تمام وجود، باورهای اسلامی را پذیرفته و بر اساس داشتههای درونی و باورهای ژرف و باطنی خویش، در تاریخ و شخصیتهای اسلامی، سیر و پژوهش نماید نه بر پایهی آنچه با ذهن سرد و خالی خویش، از بیرون دریافت کرده است. [۳]البته به علت نبود این اسلوب درست، بسیاری ازنویسندگان، ادیبان و تاریخنگاران معاصر، به زشتنمایی سیمای سلف این امت مبتلا گشته و صحابه را افرادی دنیاپرست و چپاولگر معرفی نمودهاند که برای دستیابی به خواستهها و اهدافشان و چیرگی بر دشمنان، از هیچ کاری و از جمله کشت و کشتار و خونریزی، کوتاهی نکردهاند. آری کسانی که به چنین باورها و نمایههای زشتی دربارهی صحابه رسیدهاند، از فهم و شناخت حقیقت آن نسل تربیتیافته در مدرسهی محمد مصطفی جدور بوده و رنگ و روی اسلامی، عقیدهی اسلامی و اصول اسلامی نداشتهاند. چنین نوشتارهایی، زمینهی پیدایش نسلی بوده که از تاریخ گذشتهاش، چیزی جز جنگ، خونریزی و فریب و حیلهگری، نمیشناسد و سیمای عموم صحابه را زشت و کریه، نشان میدهد. متأسفانه برخی از مسلمانان نیز بدون آنکه حقیقت چنین دروغهایی را بدانند، این دروغها و اراجیف را تکرار میکنند؛ در صورتی که این دروغها، بیآنکه از صحت تاریخی برخوردار باشد، فقط در برخی از کتابها آمده و جای تأمل و بررسی دارد. [۴]
بازنگری تاریخ اسلامی به روشی درست و اصولی، برای امت اسلامی یک ضرورت گریزناپذیر است. از آنجا که خداوند، حامی و پشتیبان دین اسلام است، چنین خواسته تا برخی از پژوهشگران و نویسندگان، در جهت ریشهیابی مسایل تاریخی، دست به قلم ببرند و در پهنهی تاریخ صحابه، به تحقیق و بررسی رخدادها و تصحیح اخبار و روایات تاریخی، همت گمارند و ساختهها و پرداختههای دروغین اراجیفپردازان و دروغگویان را برملا سازند. آری، این، از فضل خدای متعال است که امامان فقه و حدیث، بهکثرت در نوشتارهای خود، به روایتهای صحیح پرداخته و دروغها و تهمتهای ساختگی دروغپردازان را نقد و نفی نمودهاند. [۵]بنده در نگارش این کتاب، شیوهی آن بزرگان را در پیش گرفته و به همهی منابع و مراجع قدیمی و جدید در موضوع تاریخ، سرکشیدهام؛ البته تلاش من بر این بوده که در بررسی دوران خلفای راشدین، صرفاً به کتابهای مشهور تاریخ و از جمله طبری، ابناثیر و ذهبی بسنده نکنم و کوشیدهام به کتابهای تفسیر، حدیث و شروح آن و همچنین به کتابهایی که دربارهی بررسی اوضاع و احوال راویان، به نگارش درآمده، مراجعه کنم؛ بنده با بررسی و مطالعهی این کتابها، موارد تاریخی ارزشمند و پرباری یافتم که دسترسی به آن، در کتابهای مشهور و متداول تاریخی مشکل میباشد. دلیل اینکه سیرت نگاری خلفا را از ابوبکر صدیقسآغاز کردم، این است که او، سرور و بزرگ خلفا است. رسول اکرم جما را به پیروی روش و سنت خلفا و رهیابی به وسیلهی رهنمودهای آنان دستور داده و فرمودهاند: «عَلَیْكُمْ بِسنّتی وَسُنّةُ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِیْنَ المهْدِیین مِنْ بَعْدِی» [۶]«بر شما باد (که از) سنت من و سنت خلفای راشدین پس از من (اطاعت و پیروی کنید.)» ابوبکرسپس از پیامبران، در والاترین و برترین مقام صدق و نیکی قرار دارد؛ وی، برترین صحابی رسولخدا جو عالمترین و داناترین آنها میباشد. رسولخدا جدربارهی ابوبکرسفرمودهاند: «لَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا خَلِیلًا لَاتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ خَلِیلًا وَلَكِنْ أَخِی وَصَاحِبِی» [۷]«اگر کسی را به عنوان دوست صمیمی انتخاب میکردم، قطعاً ابوبکر را به دوستی میگرفتم و اما او، برادر و یار من است.» همچنین فرمودهاند: «اقْتَدُوا بالذینَ مِنْ بَعْدِی: أبی بَكر وَعُمَر» [۸]«به دو نفری که پس از من هستند، اقتدا کنید: ابوبکر و عمر» عمر بن خطابسدربارهی ابوبکر صدیقسچنین گواهی داده است که: «تو، آقا و بهترین ما هستی و از همه در نزد رسول خدا جمحبوبتر و دوستداشتنیتری» [۹]باری محمد بن حنیفه از علی بن ابیطالبسپرسید: «بهترین مردم، پس از رسولخدا جچه کسی است؟» علیسفرمود: «ابوبکرس» [۱۰]
زندگانی ابوبکرس، صفحهی درخشانی از تاریخ اسلامی است که پرتو آن، سراسر تاریخ را در برگرفته و همه را خیره و مبهوت نموده است. آن دوران بینظیری که تاریخ جوامع، هرگز چنان شوکت، عظمت، اخلاص، جهاد و دعوتی را به خود ندیده که تا این حد، بر پایههای ارزشمند فکری و عقیدتی استوار باشد. بنده در نگارش روایات واردشده دربارهی ابوبکر و زندگانی و عصر وی، مراجع و منابع مختلف را مورد بررسی قرار دادم و مطالبی را که پیرامون عصر و شخصیت صدیقسدر کتابها آمده بود، تخریج کرده و پس از مرتب نمودن مطالب، به تحلیل و بررسی آن پرداختم تا آنچه پیش رو دارید، برای دعوتگران، سخنوران، علما، سیاستمداران، روشنفکران و دانشپژوهان و دولتمردان، مفید واقع شود و آنان بتوانند در زندگی و کارهایخویش، از نمونهها و دادههای ارزشمند این دوران، بهخوبی الگوبرداری نمایند و بر همین اساس، راهی را در پیش بگیرند که مایهی موفقیت و رستگاری دنیا و آخرتشان میباشد.
در این کتاب، به بررسی ویژگیها و فضایل ابوبکر صدیقسپرداختهام و ضمن اشاره به همراهی ابوبکرسبا رسولخدا جو حضور وی در میادین جهاد، زندگانی آن بزرگوار را در جامعهی مدنی و همچنین مواضع و نظرات روشن و استوارش را در جریان وفات رسولخدا جکه منجر به ثبات امت شد، به قلم کشیده و جریان سقیفهی بنیساعده و رایزنی و گفتگوی مهاجرین و انصار را در آنجا، بررسی کردهام و شبهات و دروغهایی را که به صورتی جهتدار دربارهی سقیفهی بنیساعده، ساخته و پرداخته شده، روشن و برملا نمودهام. در این کتاب، نظر روشن و قاطع ابوبکرسدربارهی ارسال لشکر اسامهسو درسهایی که در این موضع مشخص از قبیل شورا، دعوت، ساماندهی امور، پیروی بیچون و چرا از رسولخدا ج، بازگشت به کتاب و سنت درمواقع اختلاف نظر و همچنین آداب جهاد و دیگرآموزههایی که در فرستادن لشکر اسامه، وجود دارد، بیان شده است. ماجرای ارتداد و اسباب شکلگیری آن و گونههای مختلف ارتداد و آغاز پیدایش آن در روزهای پایانی حیات پیامبر ج، از دیگر مطالب این کتاب است که به بیان موضع صدیقسدر برابر مرتدین و شیوههای آن بزرگوار برای رویارویی با مرتدها و سرکوب فتنهی آنان میپردازد. در این مبحث شایستگیهای ابوبکرسکه به توفیق الهی جریان ارتداد را نابود کرد، بیان شده است. در کتاب پیش رویتان، دوران ابوبکر صدیقسو شاخصهای حکومت اسلامی و همچنین ویژگیهای نسلی که به قیادت و پیشوایی ابوبکر، خلافت و حکومت اسلامی را شکل دادند، پردازش میشود و سیاست صدیقسدر جریان رویارویی با دخالت بیگانگان در قلمرو خلافت اسلامی، مورد بررسی قرار میگیرد. البته بنده در این کتاب به مهمترین پیامدهای جریان ارتداد و برتری و تمایز اسلام بر دیگر باورها و منشها پرداختهام؛ در این مبحث، ضرورت وجود مرکزیت و پایگاهی استوار در قالب رهبری و قیادت جنبشها و حرکتهای فاتحانه و نیز ضرورت برخورداری پیشوا از دانشی عمیق و کاربردی، بیان شده است تا این سنت الهی که «حیلهگری، دامنگیر حیلهگران میشود»، روشن گردد. استقرار نظامی سازمانیافته به عنوان دستاورد ابوبکر صدیقسپس از یک دوره آشفتگی، نشاندهندهی شایستگیهای او است. بنده، ضمن پرداختن به همهی این موارد، از فتوحات ابوبکر و برنامهها و اقدامات بزرگش در فتح عراق نوشته و قلم خود را با فرماندهی بزرگ لشکر اسلام خالد بن ولیدسهمراه کردهام که شمال و جنوب عراق را در مجموعهای از نبردها و جبههها، به سرزمین اسلام ضمیمه کرد. همان نبردهایی که در آن، قهرمانیهای کمنظیر مثنی بن حارثه، قعقاع بن عمرو و خالد بن ولید و دیگر لشکریان پیروزمند، پدیدار گشت و نخستین گام برای تداوم فتوحات پس از ابوبکر صدیقس(در دوران خلافت عمرسو دیگر خلفا)، قرار گرفت تا تاریخ این امت را در پیام ارزنده و والایش برای نشر دین خدا و جهاد در راه او، درخشنده و افتخارآمیز بگرداند. در این کتاب، نامههای رد و بدلشده درمیان ابوبکر، خالد بن ولید و عیاض بن غنمشرا دربارهی جنگها و فتوحات عراق، آورده و به اقدامات ابوبکر صدیقسدر جریان فتوحات شام پرداختهام که چگونه (با عزم و ارادهای استوار، مشورت و رایزنی با بزرگان صحابه و فراخوان اهل یمن برای همراهی با لشکر اسلام به قصد فتح شام و رویارویی با روم)، دست بهکار شد؛ رهنمودهای ابوبکرسبه لشکریان و فرماندهان، بدرقهی آنان بههنگام حرکت لشکر و گسیل قوای پشتیبانی و نیروهای انسانی به میادین نبرد و کمکرسانی به مجاهدان از طریق ارسال جنگافزار و خواربار و مواد غذایی مورد نیاز رزمندگان، انتقال خالد بن ولیدساز عراق به شام و جنگهای اجنادین و یرموک، از دیگر مسایل مورد بحث ما، در این کتاب میباشد. بنده از خلال پرداختن به فتوحات اسلامی دوران ابوبکر صدیقس، برخی از سیاستهای خارجی وی را مورد بررسی قرار دادهام که از آن جمله میتوان اشاره کرد به: ارائهی نمایی باشکوه و قدرتمند از اسلام به سایر ملتها و تداوم جهادی که رسولخدا جبه آن فرمان دادهاند، عدالتگستری و مهرورزی درمیان مردم مناطق فتحشده، برداشتن فشارها و تمام گونههای زور و اجبار از مردم، برچیدن عوامل فاصلهانداز درمیان دعوتگران و عموم مردم تا با رفع چنین عواملی،پیوند و رابطهای محکم و استوار درمیان تمام اقشار جامعه، برقرار گردد. در این کتاب، پارهای از برنامهها و شیوههای جنگی و جهادی ابوبکرصدیقسرا به نگارش درآوردهام؛ از جمله: پرهیز از شتابزدگی در ورود به قلمرو دشمن، توان بالای ابوبکر در فراخوان و بسیج نیروهای رزمنده، عملات منظم و پیوستهی کمکرسانی به مجاهدان، هدفمند نمودن جنگها و افضل دانستن و برتر معرفی کردن حضور در صحنهی جنگ و جهاد، عزل و نصب امیران و فرماندهان، ایجاد تحول و دگرگونی در شیوهها و استراتژیهای جنگی، و توجه وافر به اینکه ارتباط او با فرماندهان لشکرها همواره برقرار و در عین حال سالم و بدور از نفوذ جاسوسهای دشمن باشد. بنده از خلال وصایا و سفارشهای ابوبکر صدیقسبه فرماندهان لشکرها به تبیین حقوق الهی پرداخته و از آخرین روزهای زندگی آن بزرگوار سخن گفتهام که چه اقداماتی برای تعیین خلیفهی پس از خود انجام داد و آخرین دعا و گفتهی ابوبکر را آوردهام که در واپسین لحظات حیاتش فرمود: ﴿ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ﴾[یوسف: ۱۰۱] یعنی: «مرا در حال مسلمانی بمیران و به صالحان و نیکوکاران ملحق فرما».
در این کتاب کوشیدهام، چگونگی شناخت صدیق اکبرسنسبت به اسلام را تبیین کنم و از کیفیت زندگی او در دنیا و چگونگی اثرگذاری وی بر جریانهای دورانش، بنگارم. در این کتاب جنبههای مختلف شخصیت ابوبکر صدیقسرا در زمینههای سیاسی، نظامی و اداری بررسی کرده و از زندگیش در جامعهی اسلامی به عنوان یکی از افراد آن و پس از آنکه خلیفهی رسولخدا جشد، نوشتهام و بر نقش ابوبکرسبه عنوان دولتمرد بینظیری در دستگاه حکومت اسلامی تأکید کردهام.. در این کتاب به مباحثی از قیبل سیاستهای داخلی، خارجی و شیوههای اداری ابوبکرسدر ادارهی خلافت اسلامی و تشکیل دستگاههای قضایی در دوران او اشاره شده تا بهخوبی بتوانیم از تحولات و پیشرفتهای دوران خلافت راشده و تاریخ اسلامی، بهره ببریم.
این کتاب، عظمت و جایگاه والای ابوبکرصدیقسرا روشن میسازد و برای خواننده، ثابت میکند که او، در ایمان، علم، اندیشه، بیان، خلقوخوی و همینطور آثار و نتایجی که به بار آورده، بزرگ و بینظیر است و گویا تمام خوبیها را در خود جمع کرده و با فهم و شناخت عمیقش از اسلام و پیوند با آن و رابطهی بزرگش با خدای متعال و پیروی بیچون و چرا از رسول اکرم ج، شخصیت بزرگ و والایی از خود ایجاد نموده است.
ابوبکرساز آن دسته پیشوایانی است که سیرت و راه آنان به نگارش در میآید تا مردم، به اقوال و کردههایشان در زندگی دنیا درآمیزند و آن را پیشهی خود سازند. چرا که سیرت ابوبکرس، از قویترین مصادر ایمانی است که عاطفه و احساس درست اسلامی به همراه فهم و شناخت صحیح از دین را به ارمغان میآورد. همین نکته، مرا بر آن داشت تا بهقدر توان و گسترهی دانش خود، پیرامون شخصیت و دوران ابوبکرصدیقسقلم فرسایم که قطعاً در این پهنه، بینقص و بدون خطا و لغزش نخواهم بود. این عمل را به قصد رضای خدا و بدون هیچ چشمداشت دیگری انجام دادهام و امید آن دارم که مشمول ثواب و بخشش خداوند قرار گیرم. از الله متعال میخواهم که مرا در این مهم یاری رساند و این اثر را، مفید گرداند. خداوند، بهترین اسمها را دارد و شنوای نیازهای ما است. ترتیب و بخشبندی کتاب حاضر به صورت زیر است:
مقدمه
فصل اول: ابوبکر صدیقسدر مکه
این فصل، شامل پنج مبحث میباشد:
۱- اسم، نسب، خاندان، کنیه و القاب ابوبکر(زندگانی ابوبکر در دورهی جاهلیت)
۲- زندگانی ابوبکر پس از ظهور اسلام
۳- هجرت ابوبکر به همراه رسول خدا جبه مدینه
۴- حضور و نقش ابوبکر صدیقسدر میادین جهاد
۵- ابوبکر صدیقسدر جامعه مدنی و برخی از ویژگیها و فضایلش
فصل دوم: وفات رسول اکرم ج، سقیفهی بنیساعده و اعزام لشکر اسامهس
این فصل شامل دو مبحث است:
۱- وفات رسول اکرم جو ماجرای سقیفهی بنیساعده
۲- بیعت عمومی با ابوبکرسو ادارهی امور داخلی جامعهی اسلامی
فصل سوم: لشکر اسامهسو جهاد ابوبکر صدیقسبا مرتدان.
این فصل، شامل پنج مبحث است:
۱- لشکر اسامهس
۲- جهاد ابوبکر صدیقسبا مرتدان
۳- حملهی همهجانبه به مرتدان
۴- مسلمیهی کذاب (مدعی دروغین نبوت) و قبیلهی بنیحنیفه.
۵- تحلیلی بر جنگهای دورهی ابوبکر صدیقسدر رویارویی با مرتدها
فصل چهارم: فتوحات ابوبکر صدیقس، وفات وی و به خلافت رسیدن عمر فاروقس
این فصل، شامل چهار مبحث میباشد:
۱- فتوحات ابوبکر صدیقسدر عراق
۲- فتوحات ابوبکر صدیقسدر شام
۳- تحلیلی بر فتوحات دوران ابوبکر صدیقس
۴- وفات ابوبکر صدیقسو چگونگی به خلافت رسیدن عمر فاروقس
این کتاب را پس از نماز عشای جمعه، ۵ ماه محرم ۱۴۲۲ هـ برابر با۳۰ مارس۲۰۰۱م، به پایان رساندم. بههر حال فضل و دهش الهی همواره، بندهنوازی کرده است. از خدای متعال میخواهم که این عمل را بپذیرد و ما را به رفاقت و همراهی پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحان مکرم بفرماید.
خداوند متعال میفرماید: ﴿ مَّا يَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِكَ لَهَاۖ وَمَا يُمۡسِكۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢ ﴾[فاطر: ۲]
ترجمه: «خداوند، هر رحمتی را برای مردم بگشاید، کسی نمیتواند از آن جلوگیری کند و از هر چیزی که خداوند، جلوگیری کند، کسی جز او نمیتواند آن را روانه سازد و خداوند، توانا و حکیم است (که توانایی هر کاری را دارد و هر کاری را با حکمت انجام میدهد)».
در پایان این مقدمه، با قلبی خاشع و توبهکار به درگاه الله متعال، میایستم و به فضل و بخشش او بر خود اعتراف میکنم که او، همواره فضل و کرم فرموده و مرا یاری رسانده است. به خاطر آن همه منتی که همواره بر من نهاده، او را میستایم و با توسل به صفات والا و اسمای نیکش،از او میخواهم که این عمل را خالص به رضای خویش بگرداند و برای بندگانش، سودمند قرار دهد؛ از او میخواهم که به هر حرفی که در این موضوع نوشتهام، مرا مستحق ثواب گرداند و آن را بر ترازوی نیکیهایم بیفزاید. از همهی مسلمانانی که این کتاب را میخوانند، میخواهم که این بندهی نیازمند به عفو و غفران الهی را از یاد نبرند و در دعاهایشان، رحمت و رضوان خداوند را برای این بنده مسألت کنند.
﴿ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ ﴾[النمل: ۱۹]
«پروردگارا! چنان کن که پیوسته سپاسگزار نعمتهایی باشم که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتی و توفیقم ده تا کارهای نیکی انجام دهم که تو، از آنها راضی باشی و مرا در پرتو مرحمت خود، از زمرهی بندگان نیک و شایستهات بگردان».
سبحانك اللّهم وبحمدك، أشهد أن لا إله إلا أنت، أستغفرك وأتوب إلیك، وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین.
فقیر عفو و بخشش و رضایت پرودگارش
علی محمد محمد الصلابی
۵/۱/۱۴۲۲هـ.ق
[۱] روایت مسلم (۴/۱۹۶۴و۱۹۶۴) [۲] شرحالسنة از بغوی (۱/۲۱۴و۲۱۵) [۳] نگاه کنید به: مقدمهی استاد سید قطب/بر کتاب خالد بن ولید، نوشتهی شیخ صادق عرجون، ص۵. [۴] نگاه کنید به: ابوبکر الصدیق، نوشتهی محمد مالالله، ص۱۵ [۵] المنهج الإسلامی لکتابة التاریخ، دکتر محمد محزون، ص۴ [۶] سنن ابیداود (۴/۲۰۱)؛ ترمذی (۵/۴۴) [۷] بخاری، شمارهی۳۶۵۶ [۸] صحیح سنن الترمذی از آلبانی/(۳/۲۰۰) [۹] روایت بخاری، شمارهی۳۶۶۸ [۱۰] بخاری، شمارهی۳۶۷۱