اعزام خالد بن ولید به سوی شام و جنگهای اجنادین و یرموک
فرماندهان قشون اسلامی، تحرکات رومیها را به طور کامل زیر نظر داشتند و دریافتند که وضعیت سختی پیش رو دارند. به همین سبب گرد هم آمدند و ابوعبیدهسدر نامهای، وضعیت را به ابوبکر صدیقسگزارش داد و در همان زمان قرار بر آن شد که مسلمانان، از تمام اراضی فتحشده، عقب نشینند و در یک مکان جمع شوند تا بتوانند با همدستی و یکپارچگی، نقشهی رومیان را خنثی کرده و به اتفاق هم جبههی بزرگی فراروی رومیان ایجاد نمایند. عمرو بن عاصسپیشنهاد کرد تا تمام قوای مسلمانان در یرموک جمع شوند. فرمان ابوبکر صدیقسنیز مطابق پیشنهاد عمروس، رسید و به قشون اسلامی مأموریت داد که در یرموک جمع شوند. قرار بر آن شد که مسلمانان بدون درگیری با دشمن، عقبنشینی کنند؛ ابوعبیدهساز حمص عقب نشست و شرحبیلساز اردن؛ یزید بن ابوسفیانسنیز دمشق را ترک کرد و عمرو بن عاصسهم به طور تدریجی شروع به عقبنشینی از فلسطین کرد. [۱۲۳۳]ولی موفق به عقبنشینی نشد و با کمک خالد بن ولیدستوانست پیش از جنگ یرموک، فلسطین را ترک کند. در همین گیر و دار بود که جنگ اجنادین اتفاق افتاد. [۱۲۳۴]
ابوبکر صدیقسپس از آنکه نامهی ابوعبیدهسرا دریافت کرد، به ابوعبیدهسدستور داد که به سوی یرموک عقبنشینی کند و در همانجا با سایر فرماندهان، جمع شود. ابوبکر صدیقسدر فرمانش به ابوعبیدهسچنین نوشت: «سوارانت را در روستاها پراکنده کن و با قطع رسیدن خواربار و خوراکی به دشمن، آنها را در تنگنا قرار بده و از محاصرهی شهرها خودداری کن تا اینکه فرمان بعدی من، به تو برسد. پس اگر به جنگ با تو برخاستند، با آنان بجنگ و برای پیروزی بر دشمن، از خدا مدد بخواه و من نیز همانگونه که برای آنها نیروی کمکی میآید، برایت نیروی کمکی میفرستم.» [۱۲۳۵]در روایت دیگری چنین آمده است: «امثال شما، به سبب کمی افراد شکست نمیخورند. بلکه بدانید که دهها هزار نفر به سبب پرداختن به معاصی و گناهان شکست میخورند؛ پس آگاه باشید که از معاصی و گناهان دوری کنید؛ همهی شما در یرموک جمع شوید و هر یک از فرماندهان، برای همراهانش در نماز امامت بدهد.» فرمان ابوبکر صدیقسبر این اساس بود که تمام قشون اسلامی یکجا و متحد شوند و به یک دفعه با دشمن وارد کارزار شده و آنان را شکست دهند. ابوبکر صدیقسخطاب به مجاهدان چنین نوشت: «شما، برای یاری دین خدا بپا خاستهاید و خدای متعال، یاریگران دینش را نصرت میکند و دشمنان دینش را شکست و خواری میچشاند.» [۱۲۳۶]
ابوبکر صدیقسدر نامهاش روشن کرد که نصرت و پیروزی در جهاد، منوط به اطاعت از خدای متعال است و شکست در جنگ، نسبت مستقیمی با معصیت و نافرمانی خداوند دارد. ابوبکر صدیقسقشون اسلامی را موظف نمود تا در یکجا گرد آیند و بدینسان نیروی بزرگی فراهم آورند تا دشمن، از پراکندگی قوای مسلمان، بهرهبرداری نکند و در نتیجه در برابر قدرت یکجا و بزرگ مسلمانان ضعیف و ناتوان شود. تعیین یرموک از سوی ابوبکر صدیقسبه عنوان مرکز گردهمایی قشون اسلامی، نشاندهندهی شناخت دقیق ابوبکر صدیقساز موقعیت جغرافیایی منطقه میباشد. پختگی نظامی خلیفه، آنجا بیش از پیش هویدا میشود که خالد بن ولیدسرا از عراق به شام گسیل کرد تا فرماندهی قشون اسلامی را عهدهدار گردد؛ چرا که شرایط شام چنین ایجاب میکرد که شخصی عهدهدار فرماندهی قشون اسلامی شود که تواناییهای تمام فرماندهان مسلمان را یکجا، در خود داشته باشد. خالد بن ولیدسقدرت ابوعبیدهس، فراست و نکتهسنجی عمروس، تجربهی عکرمهسو بیباکی یزیدسرا در خود جمع داشت و همین، او را در امور جنگی و نظامی پخته و سرآمد کرده بود. خالدسدر پهنهی نبرد، تصمیمهای درست و بهجایی میگرفت و تجربهی زیادی نیز از میادین جنگ بهدست آورده بود. [۱۲۳۷]قابلیتها و تواناییهای خالدس، گزینش فرماندهی ارشد فتوحات شام را برای ابوبکر صدیقسآسان کرد. خالدسپس از دریافت حکمش، خودش را از بیابان به شام رسانید و به اجرای دستورات خلیفه پرداخت. نیروهای کمکی و پشتیبانی نیز پشت سر هم به شام اعزام میشدند تا دستورات راهبردی ابوبکرسرا در خنثیسازی شیوههای تاکتیکی و تدابیر جنگی دشمن، اجرا کنند. رومیان میخواستند با تدابیر مختلف، ابوبکر صدیقسرا از رسیدن به اهدافش بازدارند. چنانچه یکی از فرماندهان رومی به این نکته تصریح کرده است که: «به خدا سوگند، ما ابوبکر را از وارد کردن قشونش به خاکمان باز میداریم.» واکنش ابوبکر صدیقسدر قبال این گفتهی فرماندهی رومی، این بود که: «به خدا سوگند، نصاری را به خالد بن ولیدسگرفتار میکنم تا به جای پرداختن به وسوسههای شیطان، به خالد مشغول و گرفتار شوند.» [۱۲۳۸]رهنمودهای ابوبکر صدیقساز قبیل یکی کردن لشکرها در شام تحت فرماندهی خالد بن ولیدسو مشخص کردن محل گردهمایی قشون، تحقق یافت. حرکت لشکرها از مدینه به سوی مناطق عملیاتی از راههای جداگانه و به شکل کمانی و پیکانی بود که در اصطلاح جنگی به این نوع حرکت، حرکت پراکنده یا نامنظم [۱۲۳۹]گفته میشود. ابوبکر صدیقسدر شرایط مناسبی، تمام قشون را یکجا کرد و توان نظامی خود را که امروزه در پهنهی علوم نظامی از آن به استراتژی [۱۲۴۰]یاد میشود، به نمایش گذاشت. [۱۲۴۱]ابوبکر صدیقسبه عنوان فرماندهی کل، حضوری معنوی در میادین نبرد داشت و همواره فرماندهان لشکری اسلام را با صدور فرمانهای بهموقع راهنمایی میکرد. وی، با شناخت موقعیت جغرافیایی مناطق و با ژرفاندیشی و دورنگری بینظیرش، در خیزاندن قشون در بهترین زمان و وضع، موفق بود و از همینرو نیز گزینش درستی در تعیین فرماندهان داشت و فرماندهانی را بر لشکرها میگماشت که به خوبی از عهدهی انجام مأموریتشان بر میآمدند و طوری خواستهها و دستورات فرماندهی کل را اجرا میکردند که گویا شخص خلیفه، آن را اجرا کرده است. اعتماد دوطرفهای که میان خلیفه و فرماندهان لشکری قرار داشت، باعث میشد تا فرماندهان، اهداف خلیفه را به درستی در مخیلهی خود شناسایی و در پهنهی عمل اجرا کنند. به همین سبب نیز جبهههای جهاد، طوری اداره شد که گویا خود ابوبکر صدیقسبه عنوان فرماندهی کل در تمام نبردها حضور داشته و از نزدیک، جریان جنگ را رهبری میکرده است. چرا که عملکرد مجاهدان، دقیقاً با خواستها، اهداف و رهنمودهای خلیفه هماهنگ بود. [۱۲۴۲]
ابوبکر صدیقسعلاوه بر نامهای که برای خالدسفرستاد و او را به فرماندهی قشون اسلامی در شام گماشت، نامهای نیز به ابوعبیدهسنوشت و به او خبر داد که خالدسرا به فرماندهی لشکر شام منصوب کرده و از ابوعبیدهسخواست که از خالدسحرفشنوی داشته باشد. ابوبکر صدیقسعلت انتصاب خالدسبه فرماندهی قشون شام را هم برای ابوعبیدهسبیان فرمود: «من، خالد را به فرماندهی نبرد با رومیان در شام برگزیدهام؛ پس با او مخالفت نکن و از او حرفشنوی داشته باش که من، او را در حالی بر تو امیر کردهام که میدانم تو، از او بهتری؛ اما او، از تو جنگاورتر است و تجربهی جنگی بیشتری دارد. خدای متعال، ما و تو را به رشد و کمال رهنمون گردد. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد.» [۱۲۴۳]خالد بن ولیدسنیز از عراق نامهای برای ابوعبیدهسدر شام فرستاد که به شرح زیر بود:
[۱۲۳۳] العملیات التعرضیة و الدفاعیة عند المسلمین، ص۱۴۸ [۱۲۳۴] حروب الإسلام فی الشام، احمد محمد، ص۴۵ [۱۲۳۵] نگاه کنید به: العملیات التعرضیة و الدفاعیة عند المسلمین، ص۱۴۸ [۱۲۳۶] تاریخ طبری (۴/۲۱۱) [۱۲۳۷] تاریخ الدعوة الی الاسلام، ص۳۵۹و۳۶۰ [۱۲۳۸] البدایة و النهایة (۷/۵) [۱۲۳۹] حرکت نامنظم، نوعی شیوهی حرکتی در انتقال رزمندگان به مناطق عملیاتی میباشد که شباهت بسیاری با شیوهی حرکت جنگجویان چریک دارد و از آن به حرکت گوریلایی نیز یاد میشود. گوریلا، واژهای است اسپانیایی به معنای جنگ پراکنده.(مترجم) [۱۲۴۰] استراتژی، واژهای است یونانی به معنای سرداری و سپهسالاری و در اصل اصطلاحی است نظامی به معنای سنجیدن وضع خود و دشمن و طرح نقشه به قصد رویارویی با حریف در بهترین و مناسبترین وضع ممکن. البته این واژه، مفهومی گستردهتر یافته و اینک به هر روش کلی برای رسیدن به هدفی مشخص و کلی استراتژی میگویند.(مترجم) [۱۲۴۱] الفن العسکری الاسلامی، ص۸۹؛ أبوبکر الصدیق، نزار حدیثی، ص۶۰ [۱۲۴۲] الفن العسکری الإسلامی، ص۹۸ [۱۲۴۳] مجموعة الوثائق السیاسیة، ص۳۹۲و۳۹۳