ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

جنگ بزاخه و پایان کار طلیحه‌ی اسدی

جنگ بزاخه و پایان کار طلیحه‌ی اسدی

خالدسلشکرش را در (اجأ) و (سلمی) برای نبرد، بسیج کرد و در (بزاخه) با طلیحه و همراهانش برخورد نمود. بسیاری از طوایف و قبایل عرب بی‌طرف ماندند تا ببینند نتیجه‌ی جنگ چه می‌شود. طلیحه، خود را در عبا پیچیده بود و به گمان باطلش برای مردم پیش‌گویی می‌کرد و از وحیی سخن می‌گفت که مدعی آن بود. عیینه بن حصن به همراه هفتصد نفر از بنی‌فزاره در لشکر طلیحه بود و به شدت می‌جنگید و هر از چند گاهی که جنگ شدت می‌یافت، پیش طلیحه می‌رفت و می‌پرسید: «آیا جبرئیل به نزدت آمد؟» و چون با پاسخ منفی طلیحه روبرو می‌شد، بازمی‌گشت و به جنگش ادامه می‌داد. بار دیگر که جنگ شدید شد، به نزد طلیحه رفت و گفت: «هنوز جبرئیل پیشت نیامده است؟» طلیحه پاسخ منفی داد و چون عیینه برای سومین بار نزد طلیحه رفت و همان پرسش را تکرار کرد، طلیحه از نزول جبرئیل به او خبر داد. عیینه پرسید: «جبرئیل به تو چه گفت؟» طلیحه‌ی دروغ‌گو چنین پاسخ داد که جبرئیل به من گفت: «تو را آسیاسنگی چون اوست و خبری که آن را از یاد نمی‌بری!» عیینه با شنیدن یاوه‌گویی‌های طلیحه برآشفت و گفت: «ای بنی‌فزاره! برگردید که این مرد، دروغ‌گو است.» مردم، از اطراف طلیحه پراکنده شدند و گریختند. با فرارسیدن مسلمانان، طلیحه نیز بر اسب سوار شد و همسرش نوّار را بر شتری نشاند و به سوی شام فرار کرد و بدین‌سان، عده‌ای از پیروانش کشته شدند و دیگران پراکنده گشتند و گریختند. [۸۲۴]

خالدسدر نامه‌ای خبر شکست طلیحه را به ابوبکر صدیقسگزارش داد. ابوبکر صدیقسدر جواب خالدسچنین نوشت: «خداوند، علاوه بر نعمتی که به تو ارزانی داشته، به تو خیر بیش‌تری عنایت کند. در کار خود تقوای الهی پیشه کن و بدان که رحمت و نصرت خدا، با پرهیزکاران و نیکوکاران است. در مسؤولیتت کوشا باش و سستی نکن. بر هر کس که از دشمنان خدا دست یافتی، او را بکش.» خالدسیک ماه در بزاخه ماند و به سامان‌دهی امور پرداخت و در عین حال به تعقیب و پی‌گرد کسانی پرداخت که از سوی ابوبکر صدیقسفرمان یافته بود تا آنان را در برابر جنایتی که در حق مسلمانان کرده بودند، بکشد. خالدسنیز برابر فرمان ابوبکر صدیقسانتقام خون مسلمانان را گرفت و برخی را به آتش سوزانید و بعضی را با سنگ کشت و عده‌ای را نیز از کوه پرت کرد تا فرجام این افراد، مایه‌ی عبرت اعراب ازدین‌برگشته گردد. [۸۲۵]

[۸۲۴] نگاه کنید به: البدایة و النهایة (۶/۳۲۲) [۸۲۵] مرجع سابق.