۳- رازداری اسماءل
اسماءلدر جریان هجرت، نقش مسلمان فهیمی را ایفا کرد که حقیقت و طبیعت دینش را شناخته است. او، اسرار دعوت را فاش نکرد و به همین خاطر متحمل اذیت و آزار فراوانی شد. خودِ اسماءلمیگوید: «هنگامی که پیامبر جو ابوبکرساز مکه بیرون شدند، عدهای از قریشیان و از جمله ابوجهل بن هشام، به خانهی ما آمدند و درِ خانه ایستادند. من، بیرون خانه رفتم؛ آنان، از من پرسیدند: ای دختر ابوبکر! پدرت کجا است؟ گفتم: به خدا نمیدانم، اینک پدرم کجاست؟ ابوجهل که آدم پلید و بدی بود، چنان بر صورتم نواخت که از شدت سیلیاش، گوشوارهام افتاد…. [۱۶۴]
اسماءلبه تمام زنان مسلمان در همهی زمانها، این درس بزرگ را آموخت که باید اسرار مسلمانان را از دشمنان پنهان بدارند. او، در مقابل سرکش تبهکاری چون ابوجهل، استوار و پابرجا ایستاد و اسرار هجرت و دعوت را فاش نکرد.
[۱۶۴] الهجرة النبویة المبارکة، ص۱۲۶