ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

گردن نهادن یمنی‌ها در برابر شریعت و حکومت اسلام

گردن نهادن یمنی‌ها در برابر شریعت و حکومت اسلام

پس از پایان جنگ‌های خلافت اسلامی با جریان ارتداد، تمام یمن در برابر حکومت اسلام به مرکزیت مدینه‌ی منوره تسلیم شد و یمن به سه بخش اداری تقسیم گردید: صنعاء، جند و حضرموت. سنجه و تراز تقسیم ادری یمن، تنها، معیارهای ایمانی (تقوا، اخلاص و عمل صالح) بود و در تعیین کارگزاران و رؤسای مناطق، مسایل قبیله‌ای کنار زده شد و مورد توجه قرار نگرفت. یمن، از انواع شرک اعم از شرک اعتقادی و شرک گفتاری و کرداری پاک شد و اهل یمن دانستند که جایگاه نبوت، بسی والاتر و فراتر از آن است که کسی، آن را ابزار رسیدن به اهداف و اغراض شخصی خود قرار دهد. [۸۱۰]اهل یمن باورشان شد که ایمان، هیچ‌گونه پیوستگی و ارتباطی با اغراض و طمع‌ورزی‌های فردی ندارد و اصلاً اسلام، با جاهلیت، سازگار نیست. این شناخت برای مرتدها، پس از آن حاصل شد که خون‌ زیادی به زمین ریخت و بسیاری از دو طرف (مسلمانان و مرتدها) کشته شدند. [۸۱۱]خیلی از مرتدها، دوباره به آغوش اسلام بازگشتند و در زمان خلافت عمر فاروقسدر صف جهاد و مجاهدان قرار گرفتند. در جریان جنگ با مرتدها، برخی از آنان که بر اسلام ثبات ورزیدند، فرماندهان جهادی فرخنده و کار‌آزموده‌ای بار آمدند که بعدها در فتوحات اسلامی و عمران و آبادی شهرهای جدید، نقشی مهم و اساسی ایفا کردند. از آن دست فرماندهان می‌توان به کسانی چون: جریر بن عبدالله بجلی، ذی‌کلاع حمیری، مسعود عکی و جریر بن عبدالله حمیری و… اشاره کرد. نقش هر یک از این‌ها در فتوحات اسلامی و عمران و آبادی شهرهایی مانند کوفه و بصره در عراق و فسطاط در مصر، مهم و اساسی بوده است. البته نبرد با مرتدها، پرورش قاضیان و کارگزاران شایسته‌ای چون حشک عبدالحمید، سعید بن عبدالله اعرج و شرحبیل بن سمط کندی و… را در یمن و جاهای دیگر به دنبال داشت. [۸۱۲]

اهل یمن در برابر اسلام و خلافت اسلامی گردن نهادند و بعدها هنگامی که از سوی خلیفه به جهاد فراخوانده شدند، با میل و رغبت تمام فرمان خلیفه را پذیرفتند و به میادین جهاد شتافتند. آنان در جریان ارتداد، آنقدر پرورش یافتند که به خلیفه و حکومت اسلامی اطمینان یابند و در نتیجه بهترین سربازان و ناصران اسلام و مسلمانان شوند و یمن، امن و آرام گردد. [۸۱۳]

[۸۱۰] الخلافة الراشدة و الخلفاء الراشدون از یوسف علی، ص۳۹ [۸۱۱] ظاهرة الردة، ص۱۵۹ [۸۱۲] الیمن فی صدر الإسلام، ص ۲۸۹و۲۹۱ [۸۱۳] الیمن فی صدر الإسلام، ص۲۹۱